English Version
This Site Is Available In English

قدردانی فقط مختص خداوند نیست

قدردانی فقط مختص خداوند نیست

جلسه نهم از دوره چهاردهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی جواد گلپایگان به استادی پهلوان همسفر مریم، نگهبانی همسفر هما و دبیری همسفر سیما با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» روز دوشنبه ۵ا بهمن‌‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند بزرگ را بابت توفیق خدمت در این جایگاه هزاران مرتبه شکر می‌کنم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این مسیر را برای ما فراهم کردند تا به حال خوش برسیم؛ همچنین از نگهبان جلسه، دبیر، مرزبانان و ایجنت شعبه بابت دعوت تشکر می‌کنم؛ از راهنمای خودم همسفر رؤیا تشکر می‌کنم که الآن به‌واسطه آموزش‌های ایشان است که در این جایگاه خدمت می‌کنم.

اگر بخواهم در مورد دستور جلسه صحبت کنم؛ باید بگویم که قدردانی؛ یعنی سپاسگزاری، تشکر و شکرگزاری؛ البته شکرگزاری فقط مختص خداوند نیست و تمام انسان‌های پیرامون ما را شامل می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال خداوند انسان‌هایی مثل آقای مهندس را بر سر راه ما وسیله‌ای قرار می‌دهد تا جایگاه و وضعیت‌هایی اعم از ناامیدی، ترس، حقارت و تمام آنچه داشتیم عوض شود و رشد کنیم.

زمانی که شکرگزاری و قدردانی می‌کنیم، در ما ترقی و رشد شخصیت ایجاد می‌شود و تکرار آن باعث می‌شود که درب‌های برکت به زندگی ما باز شود. قدردانی فقط مختص کنگره نیست؛ بلکه ما باید در خانواده و جامعه قدردانی کنیم؛ چون به نظر من اگر نسبت به کاری که انجام می‌دهیم قدردان نباشیم؛ قطعاً برای ما با مرگ فرقی ندارد و بوی زندگی و حال خوبی به ما نمی‌دهد؛ درواقع باید شکرگزاری و قدردانی باشد تا انسان انرژی بگیرد و بتواند مراحل آگاهی خود را بالاتر ببرد و رشد کند.

خداوند به ما اختیار داده است که راه خوب یا راه بد را انتخاب کنیم. قدردانی باعث می‌شود که من خوبی‌ها را انتخاب کنم و در آن مسیر رشد کنم. در حقیقت با شکرگزاری تمام جسم ما سرشار از احساسات خوب می‌شود. من الآن مدت‌زمانی است که شروع به نوشتن شکرگزاری کرده‌ام. مشکلات بسیاری در زندگی ما وجود دارد؛ اما ما بیان نمی‌کنیم که به این مکان آمده‌ایم تا حالمان خوب شود و دیگر هیچ مشکلی وجود ندارد؛ درحالی‌که مشکلات به ‌گونه دیگر وارد زندگی ما می‌شوند.

آقای مهندس می‌فرمایند: «روزی که مشکلات برای تو نباشد، قطعاً آن روز منتظر مرگ خودت باش»؛ یعنی از روزی که به دنیا آمده‌ای تا روز مرگ همچنان مشکلات وجود دارند و این ما هستیم که چگونه با این مشکلات برخورد می‌کنیم. زمانی که دیدگاه خود را عوض کنیم و شکرگزاری کنیم، قدر مسلم آن شکرگزاری به نگاه و باور ما رجعت پیدا می‌کند؛ باید نگاه ما مثبت باشد تا با شکرگزاری حس خوب دریافت کنیم.

زمانی که نوشتن شکرگزاری را آغاز کردم، خیلی مطالب برای من عوض شد، انگار مسیرم عوض‌شده است و دیگر آن مشکلات را نمی‌بینم؛ درصورتی‌که می‌بینم همان فردی که برای من مشکل ایجاد می‌کند کنار من است؛ ولی من آن را نمی‌بینم. در شکرگزاری می‌نویسم خدایا شکرت که این شخص کنار من است و این همان مشکلی است که من به‌واسطه آن رشد می‌کنم؛ البته وجود مشکلات من را به تکامل می‌رساند. زمانی که افکارم را مثبت می‌کنم، حالم خوب می‌شود و دیگر فکر منفی به سراغم نمی‌آید.

حالا چرا باید در کنگره شکرگزاری و قدردانی کنیم؟ وقتی‌که نیم‌نگاهی به گذشته خودم می‌اندازم، می‌بینم کنگره خیلی چیزها به من داده است. مسافر من مصرف‌کننده‌ای بود که همه نوع مواد مخدر ازجمله: قرص‌های روان‌گردان و مشروبات الکلی را استفاده کرده بود. چرا؟ به این دلیل که پدرش را در 6 سالگی ازدست‌داده بود و از کودکی دارای مشکلات روانی و عدم تعادل بود. من به کنگره آمدم و کنگره ترس‌ها و ناامیدی‌های من را از درون من گرفت؛ واقعاً ناامید شده بودم و با خود می‌گفتم من به خاطر فرزندانم باید بسوزم و بسازم؛ حتی یک‌بار به مسافرم گفتم من فقط به خاطر سارا در زندگی تو هستم؛ درحالی‌که تو برای من تمام‌شده هستی؛ اما الآن خدا را شکر می‌کنم.

زمانی که سارا را می‌بینم؛ البته همان سارایی که من به خاطر آن ایستادگی کرده‌‌ بودم و الآن در کنگره خدمت می‌کند. سارا با اعتیاد بزرگ‌شده است و من یک‌بار او را نزد روان‌پزشک بردم و ایشان گفتند چه نوع مواد مخدری مصرف می‌کند؟ درصورتی‌که سارا هیچ‌گونه موادی استفاده نمی‌کرد. ایشان گفتند: خون شما نشان می‌دهد که چیزی مصرف می‌کنید و من گفتم که به چه علت شما چنین حرفی را می‌زنید؟ این تأثیرات زندگی یک مصرف‌کننده بود که روان او تعادل نداشت و ما نمی‌دانستیم که چگونه باید رفتار کنیم؛ درصورتی‌که به سارا تخریب زده بودیم؛ اما کنگره سارا را به‌صورت دیگری به من تحویل داد و الآن اگر مشکلی داشته باشد با من مشورت نمی‌کند و خودش راه را پیدا می‌کند؛ همچنین در زندگی به من راه‌حل می‌دهد.

آری! کنگره این‌ها را به من داد و حقارت را از من گرفت. من حاضر نبودم با مسافرم به بیرون از خانه بروم و او را پنهان می‌کردم تا اشخاص قیافه او را نبینند و به من بگویند تو داری با این شخص زندگی می‌کنی؟ کنگره ترس و ناامیدی را از من گرفت و شجاعت و درست زندگی کردن را یاد داد. اگر در مقابل این کار بی‌تفاوت باشم، هستی به‌گونه‌ای او را از من خواهد گرفت؛ به‌عنوان‌مثال اگر شما به کسی هدیه‌ می‌‌دهید و برای آن هدیه ارزش قائل نباشید؛ درواقع یک نوع بی‌احترامی محسوب می‌شود.

اگر به کسی کادویی بدهم و ببینم به کادو اهمیتی نمی‌دهد؛ صد درصد دیگر این کار را تکرار نمی‌کنیم و انجام نمی‌دهیم. خداوند به ما نعمت‌های بی‌شماری می‌دهد؛ اما اگر قدر نعمت‌های خداوند را ندانیم، از ما گرفته می‌شود تا سپاسگزاری و شکرگزاری را یاد بگیریم. ما درگذشته با چه اوضاع‌واحوال نامناسبی وارد کنگره شدیم؛ درواقع این مطلب را برای خودمان یادآوری می‌کنیم تا تصمیم به انجام بسیاری از کارها بگیریم. من با خودم می‌گفتم تا زمانی که توان دارم می‌خواهم در کنگره خدمت مالی انجام بدهم. ان‌شاءالله خداوند کمک کند تا جایگاه راهنمایی را تجربه کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر نیره و مسافر ولی‌الله 
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) دبیر سایت 
عکس: مرزبان خبری همسفر نیره
ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .