نهمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی همسفر الهام، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» در روز دوشنبه ۱۵ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی ممنونم از راهنمای همسفر هانیه که امروز به من اجازه دادند یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کنم؛ همچنین از گروه مرزبانی و نگهبان جلسه کمال تشکر را دارم. در مورد دستور جلسه «چگونه از کنگره۶۰ قدردانی کنیم؟» قبل از هر چیزی باید بدانیم قدردانی کردن چه معنایی دارد. کلمه قدردانی؛ یعنی بازپرداخت بدهی ما بابت خدمات یا نعمتهایی که به ما داده شده است در واقع شکرگزاری؛ یعنی توجه و اهمیت دادن و انجام شکرگزاری به هر صورتی که ممکن است و باید با تمام وجود باشد.
در برخی از کشورها، روزی را به عنوان شکرگزاری دارند، دستهایشان را گره میزنند و بابت تکتک نعمتهایی که خداوند به آنها اعطا کرده از خداوند تشکر میکنند؛ مثلاً من اکنون بگویم: خدایا شکرت، بابت چه چیزی از خدا تشکر میکنم؟ آیا این تشکر بهخاطر سلامتی است؟ این امر نباید فقط زبانی باشد، گویی فقط میخواهم از سر خودم باز کنم که من تشکر خود را کردم. تشکر باید به گونهای باشد که آن حسی که در درون من است به دنیای بیرون هم منتقل شود. حال در کنگره میخواهیم قدردانی بکنیم در کنگره من بایدنگاهی به خودم بیاندازم، الهام قبل از اینکه وارد کنگره بشوی چه حالی داشتی؟ من شبها بیدار میماندم؛ ولی اکنون خیلی راحت میخوابم، فکرم اینگونه بودم که آیا مسافرم فردا سر کار میرود؟ حالش خوب است یا نه؟ یک دوره به گونهای بود که حتی شاگرد مسافرم میگفت: مسافر شما زمان کار نصف روز خواب است، نصف روز کار میکند.
اینها همه مسائلی بود که استرس و حال خراب درپی داشت، نگران از اینکه وضع زندگیمان، وضعیت فرزندمان چه خواهد شد؟! چه چیزهایی که همیشه در سر من بود. زمانیکه ما به کنگره آمدیم و سفر خود را شروع کردیم؛ چون کنار مسافرم بودم خیلی خوب پیش رفتیم، اکنون که مسافرم رها شده است خدا را شکر، زندگی ما خیلی خوب شده و دیگر استرس ندارم و درآمدمان بالا رفته است، زندگی رو به روال پیش میرود. زمانیکه اینها را با هم مقایسه میکنم علاوه بر اینکه شاکر خداوند هستم باید بگویم؛ متشکرم بابت اینکه کنگره را سر راه من قرار داد و اینک باید یک بازپرداختی داشته باشم.
برای مثال؛ اکنون که به جنگل میروم و تفریح میکنم و به حال خوش رسیدم فقط بگویم؛ خدایا شکر، کافی نیست در عوض من باید در طبیعت آشغال نریزم، درختان را قطع نکنم و به محیط آسیب نرسانم. هنگامیکه در کنگره هستم و این حال خوش قسمت من شده است من نیز یک وظیفهای دارم، نه اینکه بگویم؛ اینجا رایگان است و مسافرم درمان شد و همه چیز برای من تمام شد، درست است که رایگان میباشد؛ اما باید یک مقدار کلاه خودمان را قاضی کنیم؛ من به چه چیزهایی رسیدم؟! پس چرا نباید کمک کنم تا شخص دیگری هم به این حال خوش برسد؟
قبل از هرچیز ما همسفرها باید از خودمان نیز قدردانی کنیم؛ زیرا در کنار مسافران زندگی کردیم و سختیها را گذراندیم؛ اگر من قدردانی از خودم را یاد بگیرم، قدردان خیلی چیزهای دیگر نیز میتوانم باشم. زمانیکه امتحان دادیم من و خانم پرستو همیشه میگفتیم: خدا کند بتوانیم قبول بشویم و یک نمایندگی در شهسوار داشته باشیم؛ چون خیلیها در شهسوار هستند که به کنگره و آموزشها نیاز دارند و این؛ یعنی من بازپرداختم را انجام میدهم این؛ یعنی من هنوز خیلی راه دارم، بابت این که روز به روز حال من و زندگی من خوب میشود از کنگره قدردانی کنم. همانطور که آقای مهندس در لایو روز چهارشنبه فرمودند: ما چند تا جشن داریم، در کنگره اشخاصی که میآیند و کمک بلاعوض میکنند راهنمایان گرامی ما که از وقت خودشان میزنند، باید از آنان قدردانی کنیم. من روزهای اول حالم بسیار بد بود، اوایل خانم زهره من را کمک کردند و بعد از ایشان خانم هانیه، پس من هم باید قدردان باشم به فرموده آقای مهندس: فقط با پاکت و به این شکل میشود قدردانی کرد.
تایپ و ویرایش: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم، دبیر سایت)
عکاس: همسفر هدیه رهجوی راهنما همسفر پرنیان (لژیون چهارم)
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
مرزبان کشیک مسافران: مسافر مجید
ارسال: همسفر معصومه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
368