English Version
This Site Is Available In English

گفتگویی صمیمانه با یکی از راهنمایان تازه واردین کلینیک فرشته: مسافر مجتبی

گفتگویی صمیمانه با یکی از راهنمایان تازه واردین کلینیک فرشته: مسافر مجتبی

امروز در خدمت یکی از راهنمایان تازه واردین کلینیک فرشته، مسافرمحترم آقا مجتبی هستیم.
آقا مجتبی سلام عرض می کنم خدمت شما و ممنونم بابت همکاری تان برای انجام این گفت و گو.
 

1- لطفا به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.

    سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، با بیش از 20 سال تخریب وارد کنگره 60 شعبه کلینیک فرشته شدم. آنتی ایکس ها ی مصرفی( مواد مصرفی ) شیره و تریاک. طول سفر اول (درمان) 11 ماه، روش درمان دی اس تی  (DST) با داروی درمان شربت اوپیوم تینکچر(OT).  راهنمای محترم ام جناب آقای حسن بابایی، رهایی ام (درمان) از بند اعتیاد 8 ماه و 25 روز.

 

2- از چه زمانی و چطور با مواد مخدر آشنا شدید؟

در خانواده‌ای بزرگ شدم که نه کسی مصرف‌کننده بود و نه آشنایی با مواد مخدر داشتیم. سال ۱۳۷۲، با قبولی در کنکور سراسری، برای تحصیل به شهری دیگر رفتم. در دانشکده، عنوان جوان‌ترین دانشجوی ورودی سال ۷۲ را یدک می‌کشیدم. قبولی در رشته‌ای خوب و دانشگاه سراسری در آن سن کم، می‌توانست شروعی قدرتمند برای پیشرفتم در زندگی باشد. اما من، در کمال تأسف، به‌جای افتخار به این موفقیت، احساس ضعف می‌کردم که از بقیه هم‌دوره‌ای‌هایم کوچک‌تر هستم. برای سرپوش گذاشتن بر این حس ضعف درونی، تصمیم گرفتم دست به کارهایی بزنم که من را متفاوت و خاص نشان دهد و به این طریق، احساس قدرت کنم. درست مثل نوجوانانی که با سیگار کشیدن می‌خواهند خود را متمایز کنند و حس بزرگ شدن داشته باشند.

به این ترتیب، با افرادی بزرگ‌تر از خودم که تریاک مصرف می‌کردند آشنا شدم و رفت‌وآمدم با آن‌ها شکل گرفت. در یک دورهمی دوستانه در خانه‌ای دانشجویی، برای اولین بار تریاک را تجربه کردم. چون این کار به من احساس قدرت و تمایز می‌داد و دوست داشتم بزرگ‌تر از سنم رفتار کنم، خیلی زود در مصرف آن پیش رفتم. متأسفانه در این زمینه به‌شدت مشتاق و بااستعداد بودم (با خنده اشاره می‌کند). با یک بار تماشا کردن دوستانم که تریاک مصرف می‌کردند، همه چیز را به‌سرعت یاد گرفتم و حتی ادعا می‌کردم که سال‌هاست با تریاک آشنا هستم.

دوران دانشجویی‌ام به همین منوال گذشت؛ هنوز مصرف‌کننده دائمی تریاک نبودم و فقط در جمع‌هایی که تریاک مصرف می‌شد، من هم استفاده می‌کردم. بعد از دانشگاه و در دوران سربازی هم گمان می‌کردم تفننی مصرف می‌کنم تا اینکه در اواخر خدمت، متوجه شدم بدون مصرف، حالم خوب نیست. از سال ۱۳۷۶ مصرفم دائمی شد و پس از ۵ سال، تبعات آن آشکار شد. متأسفانه چند عامل دست به دست هم داد تا من وارد دنیای تاریک و سیاه مواد مخدر شوم: یکی همان جهالت و احساس ضعفی که خدمتتان عرض کردم و با مصرف مواد از بین می‌رفت، و بنظرم دوری از خانواده و زندگی در شهری دیگر در کنار دوستانی که مصرف‌کننده بودند ، بهانه ی دیگری شد.

3- چه  روش های درمانی را امتحان کردید و نتیجه آن چه بود؟

     سال 1380 بود که متوجه شدم دیگر آن انسان سابق نیستم و خیلی چیزها در من تغییر کرده بود. برخلاف آن چه شنیده بودم که هرموقع بخواهی با چند روز استراحت و به راحتی می گذاری کنار و چند روز تحمل کنی از بدنت خارج می شود، دیدم که اصلا مساله به این سادگی نیست و به این راحتی نمی توانم از شر تریاک راحت بشوم. چند بار تصمیم گرفتم قطع ناگهانی کنم اما عوارض خماری باعث می شد مجددا مصرف کنم.
    به پیشنهاد یکی از دوستانم که می گفت با مراجعه به کلینیک های ترک اعتیاد و مصرف متادون  خیلی راحت ترک خواهی کرد به یکی از کلینیک های ترک اعتیاد مراجعه کردم و خیلی خوشحال بودم که راه ترک اعتیاد را پیدا کردم. مسول آن کلینیک برای من روزانه 16 قرص تجویز کرد که باید در چهار وعده و هر وعده چهار قرص مصرف می کردم. فراموش نمی کنم که اولین وعده را که مصرف کردم  حال خیلی بدی پیدا کردم و سر نماز بودم که به زمین خوردم و خواب بسیار شدیدی من را فرا گرفت، من حتی در زمانی که بیشترین دوز مصرف تریاک را داشتم این حال را تجربه نکرده بودم. ظرف یک ماه مصرف متادون من به روزی 4/1 قرص رسید و  بعد از چند روز هم آن را قطع کردم. بعد از قطع متادون بدن درد بسیار شدید داشتم و تشنج کردم و این باعث شد دیگر هیچوقت به دنبال ترک اعتیاد نباشم.
    یکی دیگر از راههایی که امتحان کردم و هیچ موقع به عنوان راه ترک اعتیاد به آن فکر هم نمی کنم روش عجیب ابوالفضل درمانی بود. امروز که به آگاهی نسبی رسیدم می بینم چقدر در تاریکی بودم و چقدر ناآگاه که برای رهایی از مصرف تریاک به هر چیزی تن می دادم و این چه کاری بود که من با خودم کردم.
    متاسفانه خیلی از افراد وقتی استیصال یک مصرف کننده و خانواده اش را می بینند سعی می کنند به هر طریق ممکن از این وضع سو استفاده کنند، و بدون علم و آگاهی و با رویا فروشی باعث می شوند یک مصرف کننده هم آسیب های جبران ناپذیری ببیند و هم از درمان اعتیادش نا امید شود.
    تمام راه های ترک مواد مخدری که من امتحان کردم به یک نتیجه می رسید، شکست. چرا که در باور افراد یک مصرف کننده فقط از بعد فیزیکی درگیر شده است و با مفاهیمی چون روان و جهان بینی کوچکترین آشنایی ندارند، بماند که در همان مقوله جسم هم هیچ شناختی از جسم انسان مصرف کننده ندارند و به زعم خودشان فقط می خواهند سم زدایی بکنند.

 

4- شما یکبار تجربه حضور در کنگره 60 را داشتید، چه شد که درمان نشدید و از کنگره 60 فاصله گرفتید ؟

    سال 1383 بود که من با کنگره60 آشنا شدم و خیلی به آموزشها و روش درمانی کنگره 60 علاقه مند بودم. اما بابت یک تصمیم اشتباه بعد از سه ماه از کنگره 60 رفتم. بارها جناب مهندس فرمودند که خط مشی کنگره 60 مشخص است ، ما همه رهجوی راهی هستیم که کنگره60 و جناب مهندس آن را مشخص کرده اند. کسی که می خواهد رها بشود باید تمام قوانین کنگره 60 را رعایت کند و هرجایی که از قوانین کنگره 60 عبور کند محکوم به شکست است.
    علی رغم اینکه شخص جناب مهندس دژاکام بارها هشدار دادند که رهجو باید رهجوی کنگره 60 باشد و آموزشهای کنگره60 را فرا بگیرد و با بسته شدن یک لژیون و یا بسته شدن یک شعبه از مسیر خارج نشود، من یک اشتباه بزرگ مرتکب شدم و با بسته شدن لژیون راهنمایم، کنگره 60 را ترک کردم و به دنبال راهنمای خودم رفتم. آن موقع به این مساله فکر نکردم که اگر راهنمای من در مسیر درست کنگره 60 بود چرا باید لژیونش بسته میشد؟ پس یک جای کار این راهنما ایراد دارد. این مساله سبب شد راه من دورتر و سخت تر بشود. امروز متوجه این مساله شدم که من جذب کنگره نشده بودم درواقع جذب راهنمایی شده بودم که مسیر را اشتباه می رفت.
    ایشان به دلیل خارج شدن از مسیر کنگره خیلی سریع لژیونش بسته شد. سپس اقدام به تاسیس یک NGO کرد که من هم به دنبالشان رفتم و حتی مواد مخدر را ترک هم کردم ولی بعد از چند سال مجدد مصرفم را شروع کردم. اما خدا رو شکر بعد از 15 سال توسط یکی از عزیزانی که خودش مسافر کنگره 60 بود با کلینیک فرشته و راهنمای  محترمم جناب آقای بابایی آشنا شدم و این بار با پیش زمینه ی خوبی که از کنگره 60 در ذهن داشتم شروع به سفر کردم و یکبار برای همیشه به درمان واقعی رسیدم.

 

5- چرا کنگره 60 ؟ تفاوت کنگره 60 با دیگر NGO  ها چیست ؟

     همانطور که عرض کردم با رفتن از کنگره60  کار را برای خودم خیلی سخت کردم اما همیشه در پستوی ذهنم به کنگره 60 فکر می کردم. گویی در ناخوداگاهم می دانستم که اگر قرار است یک بار برای همیشه درست و اصولی  درمان شوم باید به کنگره بیایم.                                                                 
    تمام NGO ها برای خودشان یک سری آموزشهایی را ارائه می دهند و اتفاقا قصد و نیت خوبی هم دارند اما در کنگره 60 این آموزشها  از جنس دیگری است .
در سایر NGOها ابتدا فرد را با سقوط آزاد رها می‌کنند و سپس آموزش‌ها را آغاز می‌کنند. اما اگر من از نظر جسمی در شرایط مناسبی نباشم و آرامش نداشته باشم، حتی با بهترین آموزش‌ها نیز نمی‌توانم چیزی بیاموزم. زیرا مشکلات جسمی یک مصرف‌کننده با سقوط آزاد نه‌تنها حل نمی‌شود، بلکه وخیم‌تر نیز خواهد شد. با یک بدن ضعیف و فرسوده نمی‌توان آموزش مؤثری دریافت کرد. وقتی سیستم شبه‌افیونی بدن مختل است و فرد دچار بی‌حالی و ضعف جسمی است، چگونه می‌تواند آموزش ببیند؟ حتی اگر جناب مهندس شخصاً آموزش دهد، باز هم نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد.
وجه تمایز کنگره ۶۰ با سایر NGOها در این است که کنگره و جناب مهندس شناخت دقیقی از فیزیولوژی انسان، به‌ویژه سیستم شبه‌افیونی بدن و سیستم X، دارند. به همین دلیل، در کنگره ۶۰ درمان به‌صورت یک مثلث تعریف می‌شود که هر سه ضلع آن، یعنی جسم، روان و جهان‌بینی، باید مورد توجه قرار گیرد. در این سیستم، جسم به‌آرامی و طی زمان بازسازی و بیدار می‌شود. هنگامی‌که بدن به یک ثبات نسبی برسد، فرد آماده پذیرش آموزش‌های ارزشمند کنگره ۶۰ خواهد بود و می‌تواند این آموزه‌ها را به‌طور عملی در زندگی خود اجرا کند.
در این مورد، جناب مهندس از مثال اسب و سوارکار استفاده می‌کنند. اگر من اسب خوب و مناسبی در اختیار داشته باشم اما مهارت کافی در سوارکاری نداشته باشم، نمی‌توانم به نتیجه مطلوبی برسم. همچنین، اگر یک سوارکار ماهر باشم اما اسب ضعیف و بی‌جانی داشته باشم، باز هم موفقیتی حاصل نخواهد شد.

 

6-آقا مجتبی، با توجه به شناختی که از شما دارم، می‌دانم فردی مذهبی هستید و برای درمانتان دعاهای بسیاری کرده‌اید، نذرهای متعددی انجام داده‌اید و به زیارت‌های مختلف رفته‌اید. چه توصیه‌ای برای افرادی دارید که انتظار دارند از این طریق به رهایی دست یابند؟

وقتی متوجه شدم که باید هر روز مصرف کنم، از دوستانی که می‌دانستم مصرف‌کننده هستند، پرسیدم: «شما چطور ترک کردید؟» بیشتر آن‌ها می‌گفتند: «خیلی راحت، با سه روز استراحت خوب شدیم.» اینجا بود که با خودم گفتم: «خدایا! چرا دیگران با سه روز استراحت بهبود پیدا می‌کنند، اما من حتی بعد از یک ماه استراحت نمی‌توانم راه بروم؟ مگر با من دشمنی داری؟»

به دلیل اینکه حس‌هایم بسته بود و درست فکر نمی‌کردم، در ذهنم حتی با خدا درگیر می شدم. انتظار داشتم نتیجه نمازها، زیارت‌ها و دعاهایم را ببینم، اما وقتی می‌دیدم حال خوشی ندارم، با خودم می‌گفتم: «یا خدا من را فراموش کرده، یا قصد ندارد به من کمک کند.»  
در آن دوران، از لحاظ اعتقادی به شدت آسیب دیده بودم و حتی با خود می‌گفتم: «تو خدای من نیستی! مگر حال بد من را نمی‌بینی؟» انتظار داشتم خداوند یا ائمه به من کمک کنند، اما در ظاهر هیچ نشانه‌ای از کمک دریافت نمی‌کردم. به نظرم نمی‌رسید از میان 14 معصوم و 124 هزار پیامبر، کسی باشد که من به او متوسل نشده باشم. به تمام امامان، پیامبران و امام‌زاده‌ها توسل کرده بودم، اما همچنان ترک اعتیاد برایم رخ نمی‌داد.

این احساس ناامیدی و گسست از ایمان، بخشی از بحران‌های روحی است که بسیاری از افراد در شرایط مشابه تجربه می‌کنند..
    در وادی چهارم به این نکته اشاره شده است که واگذاری مسئولیت مسائل حیاتی به خداوند، به معنای سلب مسئولیت از خودمان است. یعنی خداوند قرار نیست اشتباهات ما را جبران کند یا با معجزه‌ای تخریب‌های چندین ساله ما را یک‌شبه درست کند. این خود ما هستیم که باید مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریم و برای اصلاح آن‌ها تلاش کنیم.

همین که مسیر درمان و کنگره 60 را پیدا کرده‌ایم، نشان‌دهنده لطف و نظر خداوند است. پاسخ تمام دعاهایمان همین بوده که راه درست را بیابیم. از اینجا به بعد، این ما هستیم که باید قدم در صراط مستقیم بگذاریم، مسئولیت اعمالمان را به عهده بگیریم و بدون دنبال کردن میان‌بر، به سمت بهبودی حرکت کنیم.


7- شما مدتی هم مصرف کننده شیشه بودید، از تخریب های پنهان شیشه برایمان بگویید .

با احترام به شما و خوانندگان گرامی، دوران مصرف شیشه برای من چنان تلخ و تاریک بود که حتی نمی‌خواهم به آن روزها فکر کنم، چه برسد به صحبت درباره آن. با این حال، در کنگره 60 و از راهنمای عزیزم آموخته‌ام که گذشته به گذشته تعلق دارد. خدا را شکر که امروز، به لطف جناب مهندس دژاکام و حمایت‌های راهنمایم، روزهای روشن و خوبی را تجربه می‌کنم.


8-  چه عاملی سبب شد تصمیم بگیرید در آزمون راهنمایی شرکت کنید و برای راهنمایی D.S.T اقدام کنید ؟

    ممکنه جوابی که من امروز به شما می دهم با جواب من به این سوال در دو سال آینده تفاوت داشته باشد چون دایما درحال آموزش گرفتن در کنگره و پیشرفت فردی هستیم ولی امروز من به این نتیجه رسیده ام که برای تداوم این حال خوبی که دارم باید درکنگره جاری باشم و حضور داشته باشم.
    تمام مسافران کنگره 60 می گویند خدمت حال آدم را خوب می کند، من هم در جایگاه های مختلفی خدمت کردم و این حال خوش را تجربه نموده ام اما برای خودم اسم و تعریف خدمت را عوض کرده ام. چرا که وقتی به خودم می گویم خدمتگزار یعنی دارم به دیگران خدمت می کنم در حالی که اولین کسی که از این خدمت منتفع می شود خود من هستم.
    من احساس می کنم به شدت به راهنمایی در کنگره نیاز دارم تا حال خودم بهتر بشود. تا آموزشهایی را کسب کنم که فقط یک راهنما می تواند آن را تجربه کند. من حدود 20 سال مصرف کننده بودم و تخریب های زیادی به خودم وارد کردم و احساس می کنم با راهنما شدن در کنگره هم می توانم اندکی از دینم به کنگره را ادا کنم و هم می توانم در صراط مستقیم بمانم و پیشرفت کنم.

9- روز رهایی شما همراه شد با یک اتفاق خیلی خوب و ما شاهد حضور استاد محترم جهان بینی جناب استاد امین دژاکام در کلینیک فرشته بودیم و شما رهاییتان را از استاد امین دژاکام گرفتید. از حس و حالتان در آن روز بگویید.

    برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن پروردگار. من همیشه در ذهن داشتم اگر نگهبان جلسات آموزشی شدم حتما از استاد امین خواهش کنم به کلینیک فرشته بیایند. با خودم می گفتم من دل را به دریا می زنم و از ایشان خواهش می کنم بیایند جوابشان هرچه باشد خیر است.  به نظرم حضور استاد امین در روز رهایی ام فقط لطف خدا بود که می خواست من بگوید : ما از آنچه در دل شما میگذرد آگاهیم. با کلمات نمی توان حس و حال آن لحظه را بیان کرد. به نظرم هدیه ای بود که خداوند در روز رهایی ام به من داد.

در آخر اگر صحبتی با خوانندگان محترم دارید بفرمایید.
    آخرین صحبتم را از زبان راهنمای محترمم می گویم جناب بابایی می گویند: زندگی کردن در تاریکی سخت است، به موفقیت رسیدن و در مسیر ارزشها بودن هم سخت است، در هر دو حالت باید سختی بکشیم، پس چه بهتر که من در راه سالم و درست زندگی کردن سختی بکشم.
خیلی ممنوم  از شما و خدمت گزاران سایت کلینیک فرشته بابت این گپ و کفت.
 
 

تنظیم: گروه خبری کلینیک فرشته

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .