هفتمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی راهنما مسافر زری، نگهبانی مسافر فائزه و دبیری مسافر فاطمه، با دستور جلسه «خانمهای مسافر» روز شنبه ۱۵ دیماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان زری هستم یک مسافر.
در ابتدا این هفته و دستور جلسه خانمهای مسافر را به همه شما عزیزان تبریک و شادباش عرض میکنم. یک روزی من بهعنوان یک زن مصرفکننده در پستوی خانهای پنهان بودم و میترسیدم که اعتیادم را عنوان کنم. چون زمانی که افراد جامعه و اطرافیان متوجه میشدند که خانمی مواد مصرف میکند؛ آن خانم با بسیاری از مسائل هنجارشکن هم تراز اعتیاد مواجه میشد. اکنون نیز جامعه همان نگاه و دیدگاه را نسبت به یک خانم مصرفکننده دارد.
امروز میبینیم که آقای مهندس، پس از ۲۵ سال، دستور جلسه خانمهای مسافر را در میان دستور جلسات دیگر قرار دادند. این مسئله شجاعت و تهور بالایی را میطلبد، بنابراین جای قدردانی دارد.
اهمیّت این دستور جلسه از این بابت است که؛ میخواهد به ما بگوید؛ مهم نیست که تو چه بودی، مهم این است که امروز چه هستی و چه میخواهی بشوی. بدین ترتیب، کمکم خانمهای مصرفکننده، از پستو و پنهانخانههایشان بیرون آمدند؛ عنوان کردند که مصرفکننده هستند؛ امّا آمدهاند که از دام اعتیاد رها شوند. این درست همان وادی دهم است که میگوید؛ صفت گذشته در انسان، صادق نیست؛ چون جاری است.
گاهی میشنویم که خانمها میگویند؛ من به کنگره آمدم که سفر کنم؛ امّا یکی از همشهریها و یا از آشناهایم را آنجا دیدم. اگر او این مسئله را جایی مطرح کند و اسمی از من ببرد؛ آبرویم میرود. باید بدانیم که امروز همه ما برای رسیدن به رهایی از دام اعتیاد به کنگره میآییم. اگر برای من مهم است که کسی نداند درگذشته یک خانم مصرفکننده بودهام؛ قطعاً برای آن شخص هم مهم است. البته قطع بهیقین قرارگرفتن دستور جلسه خانمهای مسافر، میتواند نگاه و باور عموم جامعه را به این مسئله، هرچه بیشتر مثبت کند؛ بنابراین امروز من با افتخار میگویم که زری هستم یک مسافر.
ما باید با نوع عملکردمان، اهمیّت حضور خانمهای مسافر را بالا ببریم. چرا که اگر خانهای ستون نداشته باشد؛ سقف نمیتواند روی آن خانه دوام بیاورد. در زمان قدیم، ستونها را وسط خانه میساختند؛ امّا امروز آن ستونها داخل دیوارها پنهان شدند. یک زن، ستون و اساس یکخانه است. اگر مرد میتواند بهعنوان سقف، از آن خانهنگهداری و محافظت کند؛ دلیلش، قویبودن همان ستون است.
از قدیم می گفتند؛ زن ،چراغ خانه است ؛ اگر خانه ای نور نداشته باشد ؛ آن خانه درتاریکی مطلق خواهد بود.بنابراین بانویی که با پای خودش به کنگره می آید و برای رهایی اش از تاریکی و اعتیاد قدم بر می دارد ؛ باید به آن بانو آفرین و دست مریزاد گفت .
بنابراین، نوبت آن رسیده که تغییر نماییم؛ حرکت کرده و زندگی جدیدی را آغاز کنیم. ما قدم برمیداریم؛ تلاش میکنیم و به خداوند توکّل میکنیم. امّا باید بدانیم که برای تغییرکردن و شروع، اولین قدم، پذیرش است. در ابتدا من باید موقعیت فعلی خودم را بپذیرم که یک مصرفکننده هستم. نمیتوانم گذشتهام را تغییر بدهم. امّا میتوانم بپذیرم. زمانی که پذیرفتم؛ راه برایم نمایان میشود.درست مثل باند هواپیما است. زمانی که یک هواپیما میخواهد فرود بیاید؛ باید چراغهای آن مسیر، روشن باشد؛ تا هواپیما بتواند فرود بیاید.
بنابراین همگام با پذیرش، به سمت رهایی و سلامتی گام برمیدارم. در این مسیر نیز کمکم قدرت تحملم را بالا میبرم که هر بار به هدفم نزدیکتر شوم. این همان وادی نهم است که در کنگره آموختیم. در یک برنامه مستند، گورکنی را نشان میداد؛ به نام گورکن عسل خوار و میگفت؛ اگر زمین منقرض شود؛ این موجود، جزء آخرین موجوداتی است که منقرض میشود، به این دلیل که قدرت تحمل و تابآوریاش بالا است و نشان داد که؛ یک مار به او حمله کرد و بهصورت گورکن عسل خوار، نیش زد.گورکن نیز از سر مار گرفت و یک مقدار از مار را خورد. یکمرتبه سرش گیج شد و به زمین افتاد. من فکر کردم مُرد. امّا بعد از چند دقیقه دیدم که دوباره بلند شد و مار را کامل خورد. اینجا این جمله یادم آمد؛ رنجی که تو را نکشد؛ قویترت میکند.
رنج، همیشه در زندگی انسان وجود دارد. ما نباید از وجود رنج در زندگیمان، ناراحت و معترض باشیم؛ به این دلیل که رنجها آمدهاند؛ تا به ما آموزش بدهند. زیرا قرار است؛ ما بزرگ و قوی شویم. امّا باید یاد بگیریم؛ در کنار این رنجها، نعمت زندگی را فراموش نکنیم؛ و از آن لذّت ببریم. زمانی که قدرت و تابآوری یک انسان بالا میرود؛ بزرگترین مشکلات و مسائل هم نمیتواند او را از پا در آورد.
تایپ: مسافر مرضیه، لژیون دهم نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: راهنما مسافر مریم، لژیون پانزدهم نمایندگی میخک مشهد
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
97