آقای مهندس در سیدی (پیوند محبت ۲) بیان کردند: «با اراده تنها نمیتوانیم محبت کنیم؛ بلکه باید به شناخت و آگاهی برسیم». ما در یک شب نمیتوانیم تغییر کنیم، این ویژگی باید ذره ذره در ما اتفاق بیفتد.
ابتدا؛ برای اینکه به محصول دلخواه دست پیدا کنیم؛ باید بذرهای آن محصول را بکاریم، مانند جملهای که در وادی دهم به ما هشدار میدهد. من اگر بدانم شخصی که دچار اشتباه میشود، عمل او بد یا از روی غرض نیست؛ بلکه نمیداند چگونه رفتار کند، همینطور اگر بداند، بدی کردن چیست و چه نتیجهای دارد، آن کار را انجام نمیدهد؛ هرگز از او ناراحت نمیشوم.
ما باید به انسانها فرصت بدهیم، انتظار و توقع بیهوده از آنها نداشته باشیم. اگر به شناخت و آگاهی در مورد انسانها برسیم، زمانیکه حال دیگران مساعد نیست در لحظه به آنها محبت میکنیم. آموزشهای کنگره در جهت احیا خانوادهها است و همسفر باید بیاموزد که پیوند محبت را در زندگی خود کاربردی کند.
استاد امین بیان کردند: «جزو جمع کنندگان نباشیم».
ابتدا باید خود؛ سپس دیگران را ببخشیم، هنگامیکه به این درجه از بخشش برسیم به آرامش دست مییابیم.
بخشش یکی از صفات خداوند است که باید آن را یاد بگیریم و دیگران را ببخشیم. مطلبی که در لژیون سردار آموزش دادهاند، همین جمله را تعریف میکند که اگر از مال خود ذرهذره ببخشی، صفت بخشش در تو به ثمر میرسد. وقتی که مدام با دیگران درگیر هستم و قدرت بخشش ندارم، انرژی من به هدر میرود. صفت بخشش، عشق و محبت من را به صعود میرساند که البته این ویژگیها پیش نیازهایی دارند.
اگر گره حال خود را پیدا نمیکنم؛ باید از مال خود بگذرم و برای اینکه به حال خوش دست یابم و در درون من رشد اتفاق بیفتد، خدمتهای بسیاری انجام دهم.
پیوند محبت، مانند تکهای کش است که دو طرف آن به اطراف یا اشخاصی متصل است. هر چقدر که شخص بخواهد دور شود کش، او را به طرف خودش جذب میکند. پیوند محبت باعث تغییر افکار در من میشود؛ پس سعی میکنم و با جهانبینی این ویژگی را ذره ذره دردرون خود رشد میدهم.
زمانی متوجه میشوم، در درون من چه خبر است که ببینم، آیا از انسانهای دیگر متنفر هستم یا نه؟
لحظهای که به جسم خود بها ندهم؛ خود را دوست ندارم. افراد برای اینکه به درجهای از عشق و محبت برسند؛ باید ابتدا خود را ببخشند؛ همچنین مسئله کمبود یا اضافه وزن از مواردی است که باید در مورد جسم خود به آن توجه داشته باشم تا زمانی که جسم سالمی نداشته باشم، هر اندازه هم که روی جهانبینی کار کنم، قادر به حل همه امور نیستم. افکار منفی بیشتر وارد جسمهای ناسالم و بیمار میشوند.
انسانها یادگیری مطالب را دوست دارند و از آن بسیار لذت میبرند؛ اما کاربردی کردن این اطلاعات از همه چیز مهمتر است. القا نیروهای منفی بسیار زیاد است، زمانی که فکر منفی به سراغ من میآید، باید خود را سرگرم موضوع دیگری کنم؛ چراکه اگر به آن القا فکر کنم و بها دهم، چند فکر منفی دیگر نیز سر به سراغ من میآید و این مسئله شاخ و برگ پیدا میکند و در آخر این افکار منفی باعث به هدر رفتن انرژی درون من میشود.
همه هستی در حال خدمت به من هستند و باید سپاسگزار هستی و مخلوقین خداوند باشم.
باید توجه داشته باشم تا زمانی که شخصی را قضاوت میکنم و فقط ویژگیها منفی او را میبینم، نمیتوانم با او پیوند محبت برقرار کنم.
نویسنده: راهنما همسفر مائده (لژیون سوم)
تایپ: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
147