English Version
This Site Is Available In English

هر آنچه دریافت می‌کنید همان را منتشر می‌کنید

هر آنچه دریافت می‌کنید همان را منتشر می‌کنید

جلسه چهاردهم از دوره پنجاه و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنمای محترم مسافر نادر، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من» در هشتم آبان ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان نادر هستم یک مسافر. خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم، از آقا داوود تشکر می‌کنم که تولدشان بهانه‌ای برای حضورم شد. دستور جلسه دو بخش است، وادی دهم و تولد آقا داوود است. قبل از صحبت در مورد دستور جلسه تبریک می‌گویم به کسانی که در جشن گلریزان شرکت نموده‌اند و کسانی که اجازه پهلوانی گرفته‌اند؛ و تبریک بعدی را به افرادی که در آزمون راهنمایی قبول‌شده‌اند می‌گویم. در پیام سفر دوم جایی که در مورد بند عشق صحبت می‌کند دقیقاً همین است، مشخص است که بند عشق این افراد به پروردگار وصل شده است. زمانی که چیزی را از دست می‌دهیم قدر آن را بهتر می‌دانیم، باید بند عشقی که به وجود آمده را روزبه‌روز محکم‌تر کنیم و قدر این جایگاه را بدانیم. وادی دهم بسیار کلیدی است، وقتی در دستور جلسه گفته می‌شود وادی دهم و تأثیر آن روی من، دقیقاً همین تأثیرش مهم است، زمانی که روی وادی‌ها کار می‌کنیم تأثیر آن‌ها بر روی ما بسیار مهم است این‌که من توانستم از آن وادی عبور کنم و یا هنوز در آن گیر افتاده‌ام.
من رهجویی داشته‌ام که در وادی سوم که بحث مسئولیت‌پذیری است گیر افتاده بود، مسئولیت سفر خودش را به عهده نمی‌گرفت و تصور می‌کرد چون در حال سفر است همه باید او را درک کنند و به او احترام بگذارند، هر وادی به ما آموزش می‌دهد که در مسیر رشد قرار بگیریم. وقتی وارد کنگره می‌شوم صفت معتاد از من گرفته می‌شود و به من مسافر گفته می‌شود، من می‌خواهم از همین بعد وارد وادی شوم، صفت مسافر در بیرون از کنگره به چه کسی داده می‌شود؟ به کسی که می‌خواهد سفر کند و مبدأ و مقصد و مسیر او مشخص است. مگر می‌شود کسی قصد سفر کند و نداند به کجا می‌خواهد برود؟ امکان ندارد.

وقتی شما قصد سفر می‌کنید می‌خواهید به‌جایی بروید. ممکن نیست شما قصد کنید به مشهد بروید ولی سر از شیراز دربیاورید این‌ها را گفتم تا بدانیم وقتی به شخص میگوییم مسافر به چه معناست و مسافر واقعی به چه کسی میگویند. کسی که خواهان تغییر است و در پیام نگهبان هم وجود دارد که می‌گوید سفر ما سفری است از ظلمت به نور از نادانی به دانایی و...مسافر واقعی کسی است که در مسیر باشد و بتواند چه ازنظر جسمی و چه روحی و چه روانی در مسیر رشد، تکامل و تغییر باشد زمانی که به من لقب مسافر داده می‌شود من باید خودم را لایق آن صفت بدانم. اگر قدر این صفت راندانم خیلی راحت مانند کسانی‌ می‌شوم که 5 یا 6 ماه می‌آیند و بدون هیچ نتیجه‌ای برگشت می‌خورند و از مسیر خارج می‌شوند. چرا؟ چون از همان ابتدا هدفشان مشخص نبوده است و برنامه درستی نداشته‌اند.
شما هم می‌توانید در مسیر رشد و تکامل باشید و هم در مسیر سقوط و زوال. خیلی‌ها هستند در کنگره که اسمشان مسافر است اما مسافر کنگره نیستند بلکه مسافر اهریمن‌اند کشتی‌ای که بادبان نداشته باشد قطعاً در دریا سرگردان می‌شود. در این وادی می‌گوید که باید تغییر کرد حال تغییر چگونه به وجود می‌آید؟ تغییر کردن از ورودی‌های ذهن و حس شروع می‌شود که در وادی می‌گوید هر آنچه دریافت می‌کنید همان را منتشر می‌کنید اگر من امروز بر روی این صندلی نشسته‌ام نتیجه ورودی چند ماه قبل ذهن من است حال اگر بخواهم از امروز به بعد جایگاهم رو به صعود باشد باید ورودی‌های ذهنم را تغییر بدهم و تزکیه و پالایش را شروع کنم تا تبدیل و ترخیص در من به وجود بیاید.

داوود عزیز جزو اولین رهجوهای من است و این را همیشه به بچه‌ها گفته‌ام که داوود حال بسیار بد و خرابی داشت و آنتی ایکس ایشان، هم شیشه و هم تریاک و شیره بود. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود روزی آمد و شروع به گریه کرد و گفت که مشکلی برایم پیش‌آمده و باید بروم و چند ماه دیگر بیایم. الحق و الانصاف آمد، ماندگار شد و خدا را شکر خیلی خوب سفر کرد و جزو اولین نفرات لژیون سردار در سمنان شد و الان خدا را شکر در حال خدمت است و راهنما شده است و به دیگر انسان‌ها کمک می‌کند و من از این بابت خیلی خوشحال هستم. امروز تولدش را به خودش و خانواده محترمش و داداش لژیونی‌هایش تبریک میگویم. از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید از همه شما سپاسگزارم.

آرزوی مسافر: آرزوی من این است که آزمایشات تغییر بیان ژن که برای درمان بیماری‌های لاعلاج در حال کاربردی شدن است هر چه سریع‌تر به‌صورت علمی در فاز انسانی قرار بگیرد.
خلاصه سخنان مسافر: خدا را شاکر هستم که امروز همه ما دورهم جمع شده‌ایم تا روز خوبی را داشته باشیم. یک تشکر ویژه از جناب مهندس و خانواده محترمشان و همه ‌کسانی که در تمامی شعب کنگره خدمت می‌کنند رادارم. همیشه خداوند را شاکر هستم که انسان‌هایی را سر راه من قرارداد که حواسشان به من باشد تا من از آن‌ها آموزش بگیرم. از همسفر عزیزم که راه کنگره را به من نشان داد سپاسگزارم. این تولد اگر باعث بشود که جرقه‌ای در ذهن دیگر انسان‌ها زده بشود ما رسالت خودمان را انجام داده‌ایم. در زمان مصرف من خیلی چیزها را از دست دادم و زندگی‌ام چندین بار تا مرز طلاق پیش رفت تا اینکه من پا به کنگره گذاشتم و آرام‌آرام آن صفت‌هایی را که در من شکل‌گرفته بود تغییر دادم تا اینکه توانستم یک آرامش نسبی را به خانواده برگردانم. همه ما سختی‌های زیادی را کشیده‌ایم اما من خودم شاهد بودم که همسفرم چقدر سختی‌کشیده است، علیرغم همه این اتفاقات و سختی‌ها خداوند دختری را به ما داد که باعث جبران تمام آن سختی‌ها شد.می‌خواهم بگویم که شکرگزاری برای ما مصرف‌کنندگان یک امر بسیار مهم است که زمانی در اثر مصرف مواد مخدر خسارت‌هایی را وارد کرده‌ایم و امروز به کنگره آمده‌ایم تا در جبران آن کوشا باشیم. از این‌که به صحبت‌های من توجه کرده‌اید متشکرم.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر: خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم دل‌تنگ این جایگاه بودم و امروز به‌واسطه تولد آقا داوود بعد از مدتی مجدداً این جایگاه را لمس کردم، این آزادمردی و پنج سال رهایی را در رأس به جناب مهندس تبریک عرض می‌کنم یک تبریک ویژه هم به آقا داوود، همسفرشان و راهنمای محترمشان آقا نادر عرض می‌کنم، برای این خانواده عزیز بهترین‌ها را آرزو می‌کنم و امیدوارم مسیر زندگی‌شان همیشه‌سبز باشد.

خلاصه سخنان همسفر: خیلی خوشحالم که امروز در این جشن بزرگ حضور دارم این جشن را در رأس به جناب مهندس تبریک عرض می‌کنم، از راهنمای عزیزم به خاطر تمامی زحماتی که برای من کشیده‌اند سپاسگزارم از راهنمای مسافرم آقا نادر سپاسگزارم و همین‌طور از مسافر عزیزم تشکر می‌کنم. ما واقعاً دستور جلسه این هفته که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است را به‌طور کامل در زندگی‌مان کاربردی کردیم و خدا را شکر نتیجه آن را هم امروز مشاهده می‌کنیم درنهایت از همه عزیزانی که به ما کمک کردند و امروز در جشن ما شرکت کردند سپاسگزارم.

خلاصه سخنان همسفر محمدامین: خیلی خوشحالم و خداوند را برای این لحظات خاص سپاسگزارم. زندگی من از روزی که پدرم وارد کنگره شد واقعاً زیرورو شد و این اشک‌ها اشک شوق است که می‌ریزم از جناب مهندس دژاکام سپاسگزارم که این بستر را فراهم کرد تا پدرم به زندگی بازگردد ممنونم.

نگارش متن: مسافر محسن لژیون دهم
عکاس:همسفر قادر لژیون ششم
ارسال مطلب: مسافر میلاد لژیون چهارم

مرزبان خبری: مسافر رامین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .