جلسه دهم از دور سی و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای دوشنبه؛ به استادی مسافر دیده بان محترم رضا ترابخانی، نگهبانی مسافر فرید و دبیری مسافر محمدرضا با دستورجلسه "وادی دهم و تاثیر آن روی من" در تاریخ 5 آذر ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر خیلی خوشحال هستم امروزم فرصتی شد در خدمت دوستان باشم و برای سفر اولی ها ارزوی سفری پربار را دارم که در ادامه زندگی برایشان پربها و پر ارزش باشد و بدرد زندگی و تجارتشان بخورد و حال دلشان را خوب کند ما وقتی که تازه وارد کنگره میشویم احساس میکنیم همه دارند حرف دل مارو میزنند به خاطر همین احساس همدردی بیشتری میکنیم و چیز مهم این است که صفتهای جمع شده در ما درحال تکرارند، من اوایل در کنگره همش میدیدم همه چیز مکرر، تکرار میشود بعدها فهمیدم اگر یکچیزی را با یک بار تکرار قرار بود یاد بگیریم دیگر نیازی به تکرار کردن نبود، ما بعضی وقتها تفکر و زندگی کردنمان فقط برای این است که دیگران چه فکری در مورد ما میکنند، ما چرا بعضی وقتها ترکهایمان ناموق است به خاطر این است که پشتوانه ندارد و بدون انگیزه است و هیچ جاری بودنی در این تفکر نیست ولی وقتی وارد کنگره60 میشویم سیدیهایی که تکرار میشوند و مینویسیم و وادی هایی که هر هفته راجب به انها گفته میشود به خاطر این است که تفکر ما باید رو به جاری بودن باشد مهمترین چیزی که در کنگره60 و در جاری بودن به ما میدهند حال خوب و خوش است ما می آییم در کنگره و در قبال زمانی که میگزاریم و در کنار روابطی که داریم و تفکر درستی که داریم میبینیم حال خوب را دریافت میکنیم و بر اساس وادیهایی که وجود دارد یک تفکری را بگذاریم که بتوانیم بهتر زندگی کنیم قبلا کسی به من میگفت مشکلی دارم میگفتم به من چه مشکل خودت است ولی الان میبینم اینطوری نیست ما که نیامدهایم به این دنیا که خومان را به بقیه نشان بدیم دنیا دنیای تجربه و تفکر ماست این که من به موضوعات چگونه دارم نگاه میکنم تفکر من است، این تفکر من یا برای من اسایش و ارامش دارد یا سلب اسایش دارد چیزی که در دوران مصرف باعث تکرار این چرخه میشود همین تفکرات است وقتی که ما وارد کنگره60 میشویم اول یاد میگیریم که این تفکرات را نداشته باشیم وقتی این تفکرات را نداشته باشیم راحت جا باز میشود برای اینکه تفکرات و اندیشه درست داشته باشیم که بتوانیم ارتباطات درست داشته باشیم ما امدهایم در کنار همدیگر تجربیاتی را داشته باشیم و در کنار همدیگر به هم کمک کنیم و هرکاری از دستمان بر میاید انجام دهیم و کمک کنیم زیرا راهنما خوشحال میشود از اینکه کس دیگری میاید و به رهایی میرسد این اعتبار و امانتی است که به دوش ما است و باید بتوانیم این اعتمادی را که خداوند به ما کرده و این اندیشه ای که به ما داده است را بتوانیم در اختیار دیگران بگذاریم ان موقع زندگیمان شیرین میشود شاید شرایطمان سختر شود ولی احساس مفیدتری داریم و دیگر خیلی چیزها از لحاظ فکری اذیتمان نمی کند کسی که بیشتر از همه ما را اذیت میکند خودمان در خلوط خودمانیم.
تهیه متن: مسافر محمود، لژیون دواردهم
ویرایش و ارسال: مسافر میلاد، لژیون پانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
766