English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - هستی با تغییر جلو می‌رود

گروه خانواده - هستی با تغییر جلو می‌رود

جلسه پنجم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره60 نمایندگی رازی با استادی اسیستانت مالی همسفر صبا، نگهبانی همسفر مهدیه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۶ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

شهر به‌یک‌باره به طغیان دچار می¬‌گردد؛ اما نسیم آرام الله پس از چندی در تمامی آبادی¬‌ها حاکم می¬‌شود و عظمت و سلامتی بازمی‌آید و شما از آن بهره بیشتری می¬‌برید. دوستان همه سلام می‌رسانند و از خداوند و نگهبانان شاکر هستند که وصل¬ها را انجام می¬‌دهند تا همه‌چیز در کائنات به رحمت الهی سیراب گردد. در مقر شما دوستان هرلحظه این روند و تکامل را بامحبت حس می¬‌نمایند. آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق می¬‌شوند به ارتقاء می‌رسند، آنانی که فقط به سورچرانی مشغولند نصیبی ندارند؛ می¬فهمی که چه می¬‌گویم، چهارپایانی که به دنبال پاهای اضافی می¬‌گردند تا خود را محکم در زمین نگه‌دارند اما نمی¬‌دانند که بدون دست‌وپا سر بر سجده الله بسیار آسان است، فقط تمنای دل می‌خواهد که با آن فاصله بسیار دارند مانند نابینایان در روزبه دنبال شب می‌روند. آن‌کس که باید بداند می¬‌داند و آن می‌کند که حق می‌کند. دوستان دایره‌وار دف بر دست، به سماع مشغولند و نیایش حق‌تعالی را می-‌نمایند. جمعی از مستان از باده الهی شکر است.

از خداوند بسیار سپاسگزارم که به من توفیق داد که امروز در خدمت همه‌ شما همسفران باشم. خیلی خوشحال هستم که حضور من مصادف شد با وادی دهم و این را نوری از طرف خداوند برای همه می‌دانم و امیدوارم با نوری که امروز در این جلسه نصیب ما می‌شود بتوانیم در تاریکی‌ها مسیر را پیدا کنیم و مسیرمان را برای تکامل و بهتر شدن قدم برداریم و امیدوارم که خداوند برکت بخشش‌هایتان را زیاد کند و هر جلسه که لژیون سردار تشکیل می‌شود این موج به‌قدری قوی باشد که جلسه‌ بعد اعضاء بیشتری به لژیون دعوت کنید و دایره‌وار این موج اضافه شود و ان‌شاءالله خداوند به همه ما توفیق بدهد که با بخشش به تجربه‌های بالا‌تری برسیم.

همان‌طور که می‌دانید دستور جلسه‌ امروز وادی دهم است و پیامی که از وادی دهم خوانده‌ام من را برد به اوایل حضورم در کنگره۶۰، در ذهنم است که اوایلی که من وارد کنگره شده بودم؛ خب اوایل همه حال خرابی دارند و تخریب‌های بالایی دارند و صداها و پیام‌ها سخت شنیده می‌شود، انگار ما در جلسات می‌نشینیم و فقط صدای خودمان را می‌شنویم و به دلیل این‌که وقتی وارد کنگره شدم بلافاصله کلاس‌های دانشگاه من شروع شد و روز‌های سه‌شنبه بود. راهنمای من گفتند اشکالی ندارد برای‌ این‌که وصل بمانی برای تولد‌ها حضورداشته باش و من دومین تولدی که حضور داشتم این پیام خوانده شد و نمی‌دانستم چه پیامی است؛ اما می‌دانستم سخنان خوبی است.

من نمی‌فهمیدم؛ زیرا ظرفیت می‌خواهد و درک هر چیزی ظرفیت می‌خواهد، برای درک یک پیام و درک یک مطلب باید ظرفیت لازم را داشته باشیم و من چون ظرفیت نداشتم فقط می‌دانستم که خوب است و منتظر شدم که تولد تمام شود و رفتم سراغ آن شخصی که پیام را خوانده بود ایشان همسفر مهشید بودند که الآن اسیستانت آمار هستند و تولد یک سال رهایی‌شان بود و به من گفتند که این پیام وادی دهم است و من حتی نمی‌دانستم که پیام اصلاً چه است و من هر وقت پیام را می‌خوانم من را به آن نقطه‌ای که یک‌چیزی شنیده‌ام که به من گفت که یک‌چیزی درست می‌شو‌د (نسیم آرام الله) و از آن موقع احساس کرده‌ام که وادی دهم امید است و مطمئنم که برای همه امید است.

چون پیام اصلی وادی می‌گوید در تمامی خرابی‌ها آبادانی از یکجایی آغاز می‌شود. امیدوار هستم که امروز همه‌ شما امیدوار از این جلسه بروید و هرکدام از شما در زندگی دچار یک ناامیدی شده‌اید که به نظرتان ازآنجا به بعد دیگر دست شما نیست امروز این امید را از این جلسه بگیرید و نسیم آرام الله شمارا یاری کند، خدا را شکر می‌کنم از این‌که دستور جلسات سردار با دستور جلسات هفتگی همسو شده است و این خوب است که ما ببینیم از آن پیام اصلی چه چیزی را در بخشش می‌توانیم برداشت کنیم. به نظر من اصلی‌ترین پیام این وادی تغییر است و راجع به تغییر صحبت می‌شود، این‌که قرار باشد همه‌چیز یکنواخت باشد و تغییری صورت نگیرد از هستی شروع می‌شود یا حتی نوزادی که تازه به دنیا آمده، اگر تغییر نباشد زندگی خسته‌کننده می‌شود.

من یادم است که آقای مهندس دریکی از لژیون‌های ایکس فرمودند که مرگ یکی از بهترین نعمت‌ها است؛ چون اگر قرار بود که همه‌ آدم‌ها زنده می‌ماند‌ند و تغییری نمی‌کردند و وارد چرخه‌ دیگری نمی‌شدند، مثلاً دنیا می‌شد پر از چنگیز خان مغول یا از هیتلر چون این‌ها هیچ‌وقت نمی‌مردند و ظلمشان را ادامه می‌دادند؛ ولی ما امیدی داریم که بالاخره این آدم‌ها می‌میرند و تا وقتی‌که زنده هستند می‌توانند ظلم کنند و این مرگ می‌تواند از گرفتن نفس از آدم باشد یا اگر قرار باشد که مثلاً تابستان گرمی داشته باشیم خیلی سخت است یا همیشه پاییز باشد خیلی سخت است و این تغییر خوب است. یکی از نعمت‌هایی که خداوند برای تکامل هستی آفریده است تغییر است، خب هستی با تغییر جلو می‌رود و ما اگر با این تغییر همسو نباشیم جلو نمی‌رویم؛ یعنی همه‌ ما در هرلحظه باید احساس کنیم که در کدام بخش باید تغییر کنیم تا بتوانیم با هستی به‌طرف جلو حرکت کنیم.

آیا تغییر کار راحتی است؟ اصلاً الآن این نقطه‌ تفکر در شما ایجادشده است که آیا من نیاز به تغییر دارم؟ شاید فکر می‌کنید که مسافر شما نیاز به تغییر دارد یا همسایه‌ شما یا فرزند شما نیاز به تغییر دارد و شما نیازی به تغییر ندارید تا وقتی‌که این نیاز را در خود احساس نکنید، هیچ تغییری نمی‌کنید و هیچ‌وقت انسان تفکر لازم را نمی‌کند، هیچ‌وقت تبدیل اتفاق نمی‌افتد پس لازم است که ما بعضی‌اوقات در تاریکی‌های خودمان به عجز برسیم مانند این‌که شما هر کاری می‌کنید و هر برخوردی می‌کنید با مسافرتان مشکلاتتان عوض نمی‌شود و این مشکل ادامه پیدا می‌کند و بعد به‌جایی می‌رسید که می‌گویید من نمی‌دانم که چه‌کاری انجام دهم تا مسئله‌ام حل شود این همان نقطه‌ تسلیم است که من با همه‌ توانمندی و کارهایی که انجام داده‌ام نمی‌دانم باید چه‌کاری انجام بدهم که تغییر اتفاق بیفتد و این آغاز تغییر است.

مانند مسافرهایی که هر کاری می‌کنند اگر خواسته‌ درمان نداشته باشند درمان نمی‌شوند و یکجا تسلیم راه می‌شوند و می‌گویند که من هر کاری کرده‌ام نشد؛ اما تا زمانی که فکر کند با دانسته‌های خودش و باتجربه‌های خودش می‌تواند به مسیر برسد نمی‌شود یا مانند لاغری زیرا انسان‌هایی که اضافه‌وزن دارند خیلی مشکل‌دارند و من می‌شناسم که روش‌های مختلف را امتحان کرده‌اند و تا زمانی که کسی دارد روشی را امتحان می‌کند و شما به او بگویید که یک روش دیگر هم هست که خیلی جواب داده است اصلاً روش شمارا قبول نمی‌کند و من آخرین و سالم‌ترین روش را روش تغذیه سالم در کنگره می‌دانم و تا وقتی‌که خودش به آن نقطه نرسیده باشد می‌گوید نه مثلاً من دارم با فستینگ کم می‌کنم؛ چون هنوز به آن نقطه‌ تسلیم نرسیده است.

هرکدام از ما در هرلحظه در تغییر باید یکجایی تسلیم شویم و هیچ‌کس نیست که بگوید من کامل هستم و نقطه‌ضعفی ندارم؛ اما در نقطه‌ضعفش باید به قدرت تشخیص و تسلیم برسد تا مسیر برایش باز شود؛ به‌طور مثال اگر شما خشم‌ها یا ترس‌های زیادی دارید با مشاجره و غم و ناامیدی زیادی دارید؛ باید بگویید که من باید تغییر کنم. بعد دیگر خودتان را محق می‌دانید و تا این‌طور باشد شما هیچ‌وقت تغییر نمی‌کنید و هیچ‌وقت امیدی به تغییر ندارید که به نقطه‌ تسلیم برسید که من باید چه‌کاری انجام دهم و آنجا است که راه برای شما باز می‌شود. انسان وقتی خواسته دارد درب‌ها به رویش باز می‌شود و حتی درودیوار هم به آن آموزش می‌دهند. در وادی چهاردهم بود که می‌گفت عشق به سمت کسی می‌رود که خواسته‌ عشق دارد و نفرت هم به‌طرف کسی می‌رود که خواسته‌ نفرت دارد و هر چیزی که در وجود شما است یک خواسته‌ای در وجود شما است که آن را جذب کرده.

یک کسی می‌آید که مرتب به شما دروغ می‌گوید و یک خواسته‌ای در وجود شما است که این را جذب می‌کند. اگر شما نیازی به‌دروغ نداشته باشید اصلاً نمی‌شنوید و نگاهتان در وادی دهم باید به مسائل تغییر کند و بگویید که چه چیزی در وجود من است که این مسائل را به سمت من می‌کشد و تغییر را باید از همان خواسته‌ درونی شروع کنید. حالا ما خواسته داریم و هر آنچه که ما را انتخاب می‌کند متناسب با خواسته‌ ما را انتخاب می‌کند؛ به‌طور مثال تابه‌حال شده است که کسی با اولین بار حضورش در لژیون سردار بخواهد پهلوان شود؟ یا اولین روزی که می‌آید در کنگره‌‌۶۰ بگوید می‌خواهم دنور یا سردار شوم؟ نه زیرا هنوز ظرفیت در آن به وجود نیامده استاد امین می‌فرمایند: مثلاً یک آدم کم‌سوادی هستید و فردا دانشمند ریاضی شوید؛ چون ظرفیت در شما ایجاد نشده باشد اصلاً این علم شمارا منحرف می‌کند و این در تمام حوزه‌ها است مثلاً یک‌دفعه بخشش بزرگ و یک‌دفعه کار‌های بزرگ انجام دهید.

قدیم‌ لژیون سردار خانم‌های همسفر با آقایان مسافر برگزار می‌شد و آقایی بود که در همان جلسات اول اصرار داشتند که کارت بکشند و در خاطرم نیست فکر کنم با یک مجوزی کارت کشیدند و وارد لژیون سردار شدند؛ اما بخشندگی هم‌ظرفیت می‌خواهد. وقتی شما اینجا نشسته‌اید ظرفیت داشته‌اید که نشسته‌اید اگر کسی بیاید اینجا بنشیند که ظرفیتش را ندارد دچار بی‌تعادلی می‌شود؛ زیرا هستی به سمت تعادل می‌رود، اگر شما تعادل نداشته باشید شرایطی ایجاد می‌کند که به تعادل برسید. این آدم وقتی وارد لژیون شد دفعه‌ بعدی که آمد گفت چرا می‌گویید که بروم و آن‌طرف بنشینم، من عضو لژیون سردار هستم و چه قدر جالب است که ایشان پول را داده است؛ اما ظرفیت درونش ایجاد نشده است. چیزی که به ما کمک می‌کند که تغییر اتفاق بیفتد وادی عشق است که آقای مهندس می‌گویند: کامل‌ترین وادی است. شما هر کمبودی یا هر مسئله‌ای داشته باشید عشق می‌تواند حل کند.

هر چیزی مثل مریضی یا مسئله‌ خانوادگی یا مشکل مالی، عشق شمارا به‌راحتی انتخاب می‌کند؟ نه عشق هرکسی را انتخاب نمی‌کند، اول باید در شما ظرفیتش ایجادشده باشد. کسی که ظرفیت عشق درونش ایجاد نشده باشد دچار جنون می‌شود، دچار رفتارهای مستانه می‌شود و آن ظرفیت چگونه ایجاد می‌شود و چگونه یک نفر می‌خواهد که شاه‌کلید را به دست آورد؟ با اضداد کسانی که از نفرت عبور کرده‌اند. واکسن از پادزهر ساخته می‌شود شما برای این‌که به عشق برسید؛ باید از نفرت‌ها عبور کنید. کسی هم که در نفرت خودش و در نفرت اطرافیان بماند اصلاً نمی‌تواند وارد وادی عشق شود؛ یعنی همان ظرفیت درونش ایجاد نشده و این راه سختی است. بعضی وقت‌ها نفرت‌هایی را تجربه می‌کنید که نمی‌توانید از آن عبور کنید و خواسته دارید؛ اما چون ظرفیت ندارید نمی‌توانید به وادی عشق برسید. کسانی که جهنم را تجربه کرده‌اند وارد بهشت کنگره می‌شوند.

دوستان من اصلاً به کنگره نمی‌آیند چون هنوز جهنم را تجربه نکرده‌اند. حالا این بهشت و جهنم هرلحظه دارد تکرار می‌شود. از این به بعد به مسائل زندگی به‌عنوان یک اضدادی که می‌خواهد در شما ظرفیت ایجاد کند نگاه کنید تا تغییر کنید و اگر این‌طور نگاه نکنید شما هم جزئی از نفرت هستی می‌شوید؛ چون آن‌قدر با آن مبارزه می‌کنید و جزئی از آن می‌شوید؛ زیرا شما با هر چه مبارزه کنید جزئی از آن می‌شوید و باید مسئله را حل کنید همه‌ آدم‌ها می‌توانند پهلوان یا نشان در بی‌نشانی شوند فقط ظرفیتش باید ایجاد شود و در هستی آن‌قدر ثروت است که به سمت شما بیاید و باید بتوانم مانند یک پهلوان از یک نفرت سنگین عبور کنم. لژیون سردار فرصت خوبی است، چون بخشش، بهشتی از مسیر را برای رسیدن به ظرفیت برای ما ایجاد می‌کند را به ما یادآوری می‌کند. در هرجایی باشیم می‌توانیم راه را بازکنیم و مشمول رحمت الهی شویم و ان‌شاءالله خداوند به ما کمک کند. حتی مسافر برای درمان باید بتواند با اضداد بجنگد یا هرکسی نمی‌تواند وزنش را کم کند و باید از اضداد بگذرد تا اکسیر به سمتش جاری شود و ما زمینه‌ای را ایجاد کنیم که رحمت خداوند برایمان جاری شود و به کمک رحمت خداوند بتوانیم از گردنه‌های سخت زندگی عبور کنیم و بتوانیم به وادی چهاردهم برسیم و در وادی دهم نمانیم و عبور کنیم.

تایپ: راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره
عکس: همسفر ساناز رهجوی راهنما سارا ( لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .