جلسه یازدهم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی قیدار با استادی مرزبان همسفر مریم، نگهبانی راهنما همسفر سمیه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر اذن و اجازه خدمت با شال مقدس مرزبانی را به من داد. از ایجنت و گروه مرزبانی و نگهبان تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و این جایگاه را در اختیار من قرار دادند. دستور جلسه این هفته «وادی دهم و تأثیر آن روی من» است. این وادی با یک شعر آغاز میشود:
صد هزاران فضل دارد از علوم جان خود را می نداند این ظلوم
داند او خاصیت هر جوهری در بیان جوهر خود چون خری
وادی با یک مبحثی آغاز میشود که میگوید: شهر بهیکباره به طغیان دچار میگردد؛ اما نسیم آرام الله پس از چندی در تمامی آبادیها حاکم میشود. این مطلب هیچ معنی نمیتواند داشته باشد؛ جز اینکه هستی را در بستر چگونگی و چه طور شدن توضیح میدهد. هیچ واقعیتی در هستی وجود ندارد که ثابت باشد، اگر ثابت باشد چگونگی در آن اتفاق نمیافتد. وادی دهم میگوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.» به دو موضوع اشاره میکند، یکی به جاری بودن انسان و دیگری به صادق نبودن صفت گذشته در انسان. وادی اینطور بیان میکند که اگر در بدترین شرایط هم قرار داشته باشید؛ اگر در عمق ظلمات و تاریکیها هم باشید؛ میتوانید صفت خود را تغییر دهید؛ حتی اگر در اسفلالسافلین هم هستید؛ میتوانید صفت خود را تغییر داده و برگردید.
انسان همیشه در حال تغییر، تبدیل و ترخیص است و در هرلحظه جایگاه انسان عوض میشود و برای همین باقدرت تفکر و ارادهای که خداوند به او عطا کرده میتواند از آنها استفاده کند و به جایگاه بهتر برگردد. این وادی تنها وادی است که آقای مهندس میفرمایند: «مانند شمشیر دو لبه است، هم باعث سقوط انسان و هم باعث صعود انسان است.» از این نظر میگوید صعود که انسان همیشه میل به بینظمی دارد و ذات و نفس انسان را خداوند بهگونهای آفریده که همیشه میل به بینظمی دارد. داشتن خط قرمز و داشتن چارچوب برای انسانها همیشه سخت است؛ ولی شدنی است؛ چراکه انسان همیشه در حال تغییر، تبدیل و ترخیص است. از روی همین قاعده است که انسان همیشه بهطرف پایین سوق داده میشود.
از طرفی این وادی هم امید و شوق حرکت را به ما میدهد و هم آگاهی و هشدار که همیشه باید حواس ما جمع باشد؛ اگر در جایگاه خوبی قرار داشته باشیم؛ اگر لحظهای غفلت کنیم از آن جایگاه بالا بهطرف پایین سقوط میکنیم و آنوقت دیگر حسی نیست که عقل را به کار بیندازد تا قدم بهطرف عشق سالم برداریم تا وادی نهم، بیشتر در رابطه با مسائل فیزیکی و فیزیولوژیک صحبت شده است؛ ولی همانطور که گفتم در وادی دهم به صفات پرداختهشده است. در این وادی انسان به یک شجره تشبیه شده است. انسان ویژگیهای یک درخت و شجره را دارد؛ وقتی ما یک درختی را که میوههای ناسالمی دارد؛ میخواهیم اصلاح کنیم، این درخت هیچوقت از شاخه و ساقه اصلاح نمیشود؛ باید درخت را از ریشه اصلاح کنیم. انسان هم برای اینکه صفت او تغییر کند؛ باید از ریشه صفت او تغییر کند.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر هم به این موضوع پرداختهشده است. آنجا که نگهبان از سردار سؤال میکند که آیا کسی که در قعر تاریکیها قرار دارد میتواند برگشت داشته باشد؟ سردار به او میگوید: بهطورکلی بله. سردار نمیگوید بهطور حتم بله یا قطع بهیقین بله چرا؟ برای اینکه تغییر دادن صفت در انسان همیشه کار دشواری است؛ ولی امکانپذیر است؛ چون انسان همیشه جاری است. برای تغییر دادن صفت، ما باید تزکیه و پالایش انجام دهیم. در وادی دهم تزکیه و پالایش با یک چرخهای که بهصورت دایرهوار است توضیح داده میشود و نکته جالب این است که از حس شروع نمیشود؛ بلکه از تفکر کردن شروع میشود.
ما وقتی تفکر و اندیشه میکنیم، یکسری اطلاعاتی کسب میکنیم که این اطلاعات باعث میشود در ما یک ایمانی به وجود بیاید و این ایمان باعث میشود که ما وارد عمل شویم و وقتی وارد عمل میشویم، حسهای ما پالوده میشود؛ وقتیکه حسهای ما پالوده شد، تعقل در ما توانا میشود و آنوقت قدم در عشق سالم میگذاریم و این چرخه دایرهوار تکرار میشود تا درواقع از آن تفکر سالم به عشق سالم برسیم. اگر بخواهم برای این موضوع یک مثالی بزنم؛ وقتی تازهواردی وارد کنگره میشود، راهنمای تازهوارد اطلاعات کم و اندکی در اختیار او قرار میدهد در آن هنگام است که یک نور ایمانی در او به وجود میآید و او را وادار به عمل میکند. عمل، همان رفتوآمد او به کنگره۶۰ میتواند باشد و با خود میگوید که این افراد درست میگویند.
برای تزکیه و پالایش دو پله اصلی و اساسی لازم است که یکی تجربه سالم و دیگری آموزشهای مفید است که کنگره۶۰، در اختیار ما قرار داده است. اگر بخواهم در مورد تأثیر این وادی بر روی من صحبت کنم، این وادی مانند شمشیر دو لبه است. من به کارهای ضد ارزشی فکر میکردم که آقای مهندس در سیدی که راجع به وادی دهم است میفرمایند: «که این صفات هستند که انسانها را انتخاب میکنند.» به این فکر میکردم که مثلاً صفت دروغگویی، چاپلوسی، دورویی انسان را انتخاب میکند و این خیلی میتواند ترسناک باشد، شما الآن بدترین صفتی که یک انسان میتواند داشته باشد را در نظر بیاورید، آن صفت، خودش آدم خود را انتخاب میکند؛ ولی از طرف دیگر که گفتیم این وادی مانند شمشیر دو لبه است.
در کنگره شنیدم که کمک کردن به دیگران کار هر کسی نیست، این همان شفقت و دلسوزی است. پس از این جهت مهر و محبت دلسوزی و مهربانی اینها هم آدم خود را انتخاب میکنند. یک سری ویژگیهایی هستند که از همان بدو تولد یا بهقولمعروف از پر قنداق با انسان است که البته آنها صفات نیستند ویژگیها هستند؛ اگر بخواهیم برای این مثال بزنیم فرض کنید در یک خانواده دو دختر از یک پدر و مادر متولد میشوند و از یک آموزش برخوردار هستند در یک محیط رشد میکنند؛ ولی وقتی بزرگ میشوند دو شخص با ویژگیهای متفاوت هستند که آنها جز صفات نیستند؛ ولی اگر روی خودکار کنند آن ویژگیها هم میتوانند تغییر کنند.
آقای مهندس یک مثالی میزدند در مورد صفاتی که گفتم؛ فرض کنید انسانی با یک کیسهزباله از خانه بیرون میآید و یک سمت او پر از درخت، فضای سبز و گل و طرف دیگر او محل جمعآوری زباله است. این شخص بهطور ناخواسته با طرف زبالهها حرکت میکند. برای اینکه آن محل شخص را بهسوی خود فرا میخواند که جای زباله کنار من است. خوشا به حال کسانی که از تفکر سالم شروع کردند و قدم در عشق سالم گذاشتند. انشاءالله که من و شما هم بتوانیم از تفکر سالم شروع کنیم و قدم درراه عشق سالم بگذاریم.
عکاس: همسفر فاطمه
تایپ: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)
ویراستاری: مرزبان خبری همسفر مریم
ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
668