English Version
This Site Is Available In English

مرحله عشق سالم است که باعث می‌شود من هر لحظه احساس کنم که در بهشت هستم.(نمایندگی یاس اصفهان)

مرحله عشق سالم است که باعث می‌شود من هر لحظه احساس کنم که در بهشت هستم.(نمایندگی یاس اصفهان)

نهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر زهره، نگهبانی مسافر معصومه و دبیری مسافر وحیده، با دستور جلسه《 وادی دهم و تأثیر آن روی من》در روز شنبه ۳ آذرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زهره هستم یک مسافر

خدا را شاکر و سپاسگزارم از این که در کنار شما عزیزان هستم که بتوانم خدمت کنم. در دستور جلسه《 وادی دهم و تأثیر آن بر روی من》است. این وادی می‌گوید؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.

صفت یعنی ویژگی یا خصلتی که انسان یا هر موجودی با خود دارد. یک سری از این ویژگی‌ها را می‌شود تغییر داد و یک سری را نمی‌شود تغییر داد. مثل زغال که سیاه است و نمی‌شود رنگ آن را سفید کرد؛ ولی من می‌توانم صفت‌های بد خود را تغییر دهم.

خداوند به انسان اختیار عطا کرد تا راهش را خود انتخاب کند که در چه جایگاهی قرار بگیرد، آیا می‌خواهد در اعماق تاریکی‌ها باشد یا از تاریکی خارج شده و به‌طرف روشنایی حرکت کند؟ آیا من می‌خواهم بیمار و بی‌حال باشم یا یک همسر و مادر شادابی باشم و بتوانم زندگی خود را به نحو احسن اداره کنم؟ در کنگره وادی‌ها را یکی پس از دیگری کار کردیم تا وادی دهم، در این وادی یاد گرفتیم ذره‌ذره صفات خود را تغییر دهیم.

وادی دهم با قانون زیبایی می‌گوید؛ انسان حق انتخاب دارد، این وادی مثال شمشیر دو لبه است و می‌تواند من را از بالابه‌پایین کشانده و یا بالعکس عمل کند، یا می‌تواند مرده را زنده کند. این بستگی به من دارد چه راهی را انتخاب کنم.من خودم تعیین می‌کنم در جهنم باشم یا خود را از جهنم بیرون بکشم. یک تازه‌وارد که به کنگره می‌آید، در اعماق تاریکی‌ها به سر می‌برد و اینجا با آموزش‌هایی که می‌گیرد، سفرکرده و به حال خوب می‌رسد.

قبول‌کردن مشکلات و با خواست خود به کنگره آمدن، خود مقدمه‌ای برای به درمان رسیدن است. من اگر صفت بدی دارم، باید قبول کنم و در صدد تغییردادن خود باشم. در کنگره مثلثی داریم به نام " نور، صوت و حس " به واسطه این سه پارامتر من می‌توانم در درون خود تغییر ایجاد کنم.من زمانی که تفکر خود را سالم کنم، به‌مرورزمان ایمانم سالم می‌شود، ایمان از کجا می‌آید؟ تجلی نور خداوند در وجود انسان.

وقتی ایمان من سالم باشد و صفات خداوند درونم جاری شود، باعث سالم شدن اعمال من می‌شود، این‌گونه اعمال و رفتار زشت خود را به اعمال خوب و شایسته تبدیل می‌کنم. با عمل سالم حس خوب پیدا می‌کنم، زمانی که حس من خوب باشد، عقل فرمان درست صادر می‌کند. چرا که حس اولین نیروی به کار انداختن قوه عقل است و این نیرو به من کمک می‌کند. بعد از آن، مرحله عشق سالم است که باعث می‌شود من هر لحظه احساس کنم که در بهشت هستم.

سخنان استاد در مورد تولد یک سال رهایی مسافر اعظم:

من تولد یک سال رهایی خانم اعظم را در رأس به جناب مهندس، ایجنت محترم، کادر مرزبانی و همین‌طور به‌تمامی شما عزیزان تبریک می‌گویم.

خانم اعظم زمانی که وارد کنگره شدند، اصلاً حالشان خوب نبود؛ ولی با نوشتن قانون چهل سی دی، حرف گوش‌کردن و آموزش‌هایی که گرفتند، خدا را شکر روزبه‌روز حالش بهتر شد و ان‌شاءالله که در تمام مراحل زندگی موفق باشد.

پیام تولد؛

خانم اعظم:
«کسانی که وجه مشترک عقلی و حسی داشته باشند، در کنار هم قرار می‌گیرند. مانند آب که می‌گردد و گودال را پیدا می‌کند.» یک سال رهاییتان مبارک

اعلام سفر:

مسافر اعظم، نام راهنما: خانم زهره - آنتی ایکس مصرفی: شیره، حشیش، الکل - روش درمان: DST ـ داروی درمان: OT - مدت سفر: ۱۱ ماه و ۸ روز - مدت رهایی: ۱ سال و ۳ ماه - ورزش در کنگره: بدمینتون

سفر نیکوتین:

نام راهنما: خانم نیکی - آنتی ایکس مصرفی: سیگار - روش درمان: DST ـ داروی درمان: آدامس نیکوتین - مدت سفر: ۱۱ ماه و ۸ روز - مدت رهایی: ۹ ماه

خواسته:

خواسته اول: در دل بیان کردند.
خواسته دوم: ان‌شاءالله که پدرها، مادرها و انسان‌های زیادی وارد کنگره شده و با آموزش‌های کنگره و علم جهان‌بینی آشنا شوند تا دنیا جای بهتری برای زندگی باشد.

سخنان مسافر اعظم:

سلام دوستان اعظم هستم مسافر

از خدای بزرگ سپاسگزارم که در جمع چنین دوستان با محبتی هستم. از جناب مهندس، از خانواده خوب ایشان و همه عزیزانی که در کنگره زحمت می کشند، تشکر می کنم، و از راهنمای خوبم قدردانی می نمایم. در این سیستم تعداد زیادی خدمت می کنند تا یک نفر به رهایی و حال خوب برسد. من در سن خیلی کم در کنار همسرم مصرف کننده شدم و به معنای واقعی ۳۰ سال در جهنم زندگی می کردم.

همیشه از پدر و مادرم عصبانی بودم که چرا من را به دنیا آوردند و با خود می‌جنگیدم و حس و حال بدی داشتم. خدا را شکر می‌کنم که این راه برایم باز شد تا به کنگره وارد شوم.

تایپ: مسافر مریم، لژیون پنجم - نمایندگی یاس
ویرایش: مسافر نگین، لژیون هجدهم و همسفر بدری، لژیون چهاردهم - نمایندگی یاس
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .