جلسه چهارم از دوره هفتم جلسات لژیون سردار نمایندگی شفا مشهد با دستور جلسه "نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش" یکشنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۳ با استادی پهلوان مسافر جواد ساعت ۱۵ برگزار شد.
سخنان استاد:
با آجرهای پوک و توخالی نمیتوان بناهای عظیمی را بهوجود آورد و این هم بهایی دارد که نیاز به دانش و از خودگذشتگی دارد ؛ تعادل و آرامش نیاز به بها دارد و برای رسیدن به آن باید هزینه اش را پرداخت کرد.
خدا را شاکر و سپاسگزارم در خدمت شما عزیزان هستم. لازم و ضروری است که دور هم جمع بشویم و پیرامون دستور جلسه و لژیون سردار صحبت کنیم. اگر در رابطه با دستور جلسه بخواهم صحبت کنم، همانطور که در وادی یک میگوید: اندیشه آغاز یک خلق است! کنگره هم صاحب یک تفکر و اندیشه است که منجر به خلق های زیادی شده است و همه کسانی که اینجا نشسته ایم حاصل اندیشهی آقای مهندس و تفکرات ایشان است که منجر به خلقِ جدید شده است. در کلام الله بیان شده: "ن والقلم و ما یسطُرون َ" قسم به نون که شاید نام نور و ناصر حق یا لوح نور خداست و قسم به قلم و آنچه تا ابد در لوح محفوظ عالم خواهند.
خداوند قسم یاد کرده، به قلم و آن چیزی که مینویسد. من بارها گفتم که نمیدانم خود آقای مهندس واقعا چه کسی هستند و به کجا وصل هستند ولی میدانم که تمام بچه های کنگره و خانواده ها به ایشان وصل هستند و یک تنه همه را راهنمایی و هدایت میکنند. هر هفته دریافت جدید دارند به جهت اینکه بار علمی بگیرند و آموزش بدهند.
یکی از مسافران برای سیدی نوشتن مثالی جالبی زد! میگفت: وقتی خانهای میخرید اگر سنددار باشد و سند آن را به نام خودتان بزنید، شما صاحب و مالک آن خانه هستید و کسی نمیتواند آن را از شما بگیرد اما وقتی یک خانهای بگیرید که قولنامهای باشد یا سند و مدرکی نداشته باشد احتمال اینکه کسی بیاید و به مالکیت شما معترض شود و مالکیت شما را به خطر بیندازد وجود دارد. سیدیها هم دقیقا به همین شکل است وقتی سیدیها را مینویسید به عبارتی صاحب آن سیدی میشوید. مطالب علمی آن سیدی مال شما میشود. اگر ملک سنددار باشد میتوانید از سند به عنوان ضمانت برای وام یا برای کسی استفاده کنید و سند آن را ارائه دهید اما اگر قولنامهای باشد نمیتوانید این کار را انجام بدهید.
این اتفاق برای بچههای کنگره افتاده است. چنانچه در دوایر دولتی، اجتماع، خانواده و یا هر جایی که به مشکلی بر بخورند اگر سیدیها را با دقت نوشته و کسب اطلاعات و آگاهی کرده باشند برای دفاع، حرفی برای گفتن و ارائه دارند. این مطلب را همه تجربه کردهایم که آموزشهای کنگره در داخل و در بیرون از کنگره برای ما بسیار کاربردی و مفید است و توانستهایم با استفاده از آنها مشکلاتمان را حل کنیم. در بحث نوشتن، این برای خود من اتفاق افتاده است و نظر من این است که ما برای هر کاری که وقت میگذاریم در وادی اول هم اشاره شده است که هستی، بسیار هوشمند و قانونمند است و همه چیز را ثبت و ضبط میکند.
انسانهای کمی پیدا میشوند که برای آموزش وقت بگذارند. اقای مهندس در یک دستور جلسه فرمودند: مقالاتی که برای پایان نامه ها و مسائل علمی ارائه داده میشوند اکثرا کپی هستند یا به نام کس دیگری نوشته میشود و بار علمی چندانی ندارند. خیلی از مدراک تحصیلی با علم شخصی که صاحب مدرک است مطابقت ندارد. آدم ها برای علم و آگاهی خودشان وقت میگذارند و از آن جایی که گفتیم هستی هوشمند است همه چیز را زیر نظر و ذرهبین خودش دارد. انسانهایی که برای آموزش گرفتن خودشان وقت میگذارند، هستی و خداوند طور دیگری به آنها نگاه میکند و در دایره دید و توجه نیروهای الهی و راستین قرار میگیرند. همینطور که همیشه میگوییم بچه های کنگره سند بدون نقص هستند.

اگر دقت کنید کسانی که سیدی مینویسند از آسایش و آرامش بیشتری برخوردار هستند. در تغییر جایگاههاشان در حال سبقت گرفتن هستند. ساکن نیستند و همیشه رو به ارتقا هستند. بار علمی دارند و از حالوروز خوبی هم برخوردار هستند. اگر قرار باشد این دستور جلسه را به لژیون سردار ربط بدهیم، ما الان هفت سال است در کنگره هستیم. من روی این تحقیق کردم و میتوانید از راهنماهایتان سوال کنید. در بخش مالی کنگره که ما همیشه میگوییم بار علمیاش بر روی بخش مالی است، کسانی که سیدی مینویسند و کسانی که خوب آموزش میگیرند در بخش مالی قویتر عمل میکنند و همیشه پایکار هستند.
فهمیدهاند که با آجرهای پوک و توخالی نمیشود بناهای آباد ساخت. فهمیدهاند که آسایش و آرامش، بها دارد و باید هزینه اش را بدهی و تا هزینه ندهی، هستی به تو چیزی نمیدهد. این قانون است که تو باید بدهی تا به تو داده بشود. دقیقا مثل سیدی نوشتن تو باید وقت بگذاری کلام به کلام تا بار علمی پیدا بکنی و چیزی برای ارائه دادن داشته باشی. نه برای ارائه دادن به دیگران به سبب تفاخر! برای اینکه کلید داشته باشی تا بتوانی مشکلات زندگیات را حل کنی در بخش مالی هم همین اتفاق میافتد. کسی که پول میدهد یعنی یاد گرفته است که باید بهایی پرداخت کند. اگر قرار است حال خوب و آسایش و آرامش در زندگی اش داشته باشد باید هزینه کند.
بدون هزینه نمیشود! کسانی که در بخش مالی سرمایهگذاری میکنند یک سرمایهگذاری دو سر برد میکنند. بهفرموده دیدبان محترمِ لژیون سردار، کسی که میآید در کلامالله هم بارها گفته کمک به درراهماندگان، کمک به دردمندان، درراهمانده و دردمند آن گدایی نیست که تنبل است و میرود دنبال پول و گدایی میکند، در راه مانده و دردمند انسان مصرف کننده مواد مخدر است که با تمام سلولهای وجودش دوست دارد درمان بشود و راهش را بلد نیست و کسانی که میآیند از مالشان برای کمک به دردمندان و درراهماندگان میگذرند به قطع یقین به هستی وام میدهند و این وام در صندوق ذخیره ارزیِ تو ثبت است.
برایت گاردریل نصب میشود. محافظ برایت گذاشته میشود. برایت سپر گذاشته میشود که تو از چندین و چند بلای احتمالی که قرار بوده به تو بخورد در امان بمانی. این مسئله، مسئلهای است که سرداریها و کنگرهایها با گوشت، پوست و استخوانشان حس کردند و دیدند که چه اتفاقات بزرگ و شگرفی یرایشان رقم خورده و تو وقتی که در صندوق ذخیره ارزیات پول داشته باشی، اگر بخواهی وام بگیری، معدل حسابت را میگیرند. معدلت را نگاه میکنند، ببینند که تو چهقدر تراکنش داشتی، چهقدر حسابت خوب بوده، خداوند و نیروهای الهی در آن راستا کمک میکنند. بعضی وقتها من میبینم که هیچ تراکنشی نداشتم،
هیچ زد و بندی نداشتم. این هم مثل همین سیدی نوشتن است. من باید بنشینم یک سیدی 60 دقیقهای بنویسم. کارم چه میشود؟ کسانی که از کارشان میگذرند و مینشینند هر روز 10 دقیقه سیدی مینویسند، هستی به آنها بار علمی و ارزش میدهد و کسانی که در راستای بخش مالی از مالشان میزنند مطمئنا دایره اعتبارات خداوند روی درخواستشان مهر تایید میزند. این نیاز به تکرار و تجربه ندارد، خیلی ها دیدهاند و برایشان اتفاق افتاده است. پس اگر امروز جواد نمیتواند این صحنه را ببیند اگر برای جواد روزی اتفاق نمیافتد حتما عملکرد یا کارکردی نداشته! یعنی بده و بستانی نداشته! یک جایی از خودش نگذشته است! بعضی وقتها ما همه چیز را برای خودمان میخواهیم.
در نوشتار های کنگره و پیامهای استاد سردار بیان شده است که ما از خود نمی دهیم. ما فرمانی را اجرا می کنیم که آن بشود. همه ما به دنبال اجرای فرمان هستیم. از من گرفته، راهنما ها گرفته، خدمتگزاران گرفته، دیدهبان گرفته، همه بهدنبال اجرای فرمان هستند تا یک روزی در هستی به تعادل و آرامش برسند. نقش سرداریها، نقش کسانیکه سیدی می نویسند، نقش کسانیکه بار علمی می گیرند، کسانیکه از خودشان می گذرند و در بخش مالی کمک می کنند تا در چرخهی هستی، نقش موثری ایفا کنند و زودتر به تعادل و آرامش برسند. من اینرا بارها و بارها گفتم و پیش آقای مهندس هم مشارکت کردم.
خوشحالم من و ما در گردش کائنات یک نقشی داریم. آن هم به بهترین شکل، خیلی از آدمهای زندهای را دیده اید در کنگره، خود من، خود تو، نمی خواهد به بقیه نگاه کنید. در حالیکه زنده بودند، تاب و توان هیچ کاری را نداشتند. نمی توانستند هیچ فرمانی را اجرا کنند. تو کنگره زنده شدند، مثل همان شعری که میگه مرده بودم زنده شدم... این اتفاق برای تکتک ما افتاده و یک نقشی داریم که از نظر من در هستی خیلی پر رنگ است. بچههای لژیون بروند از راهنمایشان بپرسند این حرفی که میزنم چیست؟ میگوید نقش ما انسانها کاستن از دوره تکرار است. راهنما می آید وقت می گذارد. آموزش میدهد و هستی میبیند که راهنما از زندگیاش میگذرد، این الان میتوانست مغازهاش و سرکارش باشد.
آمده چهکار کند؟ آمده یک مرده دیگر را زنده کند. باز کردن بند اعتیاد بزرگترین بندی است که یک انسان، میتواند در تمام ادوار هستی به خودش بزند،که ما زدیم و تا زمانیکهاین بند باز نشود در چرخهی تکرار هستی، اگر بخواهم مثال بزنم، یکی از کاستنها تکتک ما که اینجا نشسته ایم، مطمئنا بهخاطر باز کردن بند اعتیاد دوباره در چرخه تکرارِ هستی قرار نخواهیم گرفت، مگر اینکه بند جدیدی به خودمان بزنیم. ولی مطمئنا تک تک ما در آن .کاستن چرخه نقش داریم.
یک راهنما چهارسال خدمت می کند. حدود پنجاه تا هفتاد نفر را از گذرگاه سخت عبور میدهد. مطمئنا یک نمایندگی با 20 لژیون در این چهار سال، باز چندین نفر از این چرخهی تکرار خارج می شوند. شاید بعضی از ما درک نکنیم که این استاد جلسه دارد چه میگوید. چرخه تکرار چیه؟ ولی ما به این علم رسیدهایم و ایمان داریم که اگر یکییکی این بندها را باز نکنیم، تو چرخه تکرار قرار خواهیم گرفت و خدا می داند. استاد میگوید که اگر در بُعد جسمانی باشند، فرصت حضور دوباره دارند و اگر در بُعد جسمانی نباشند خدا می داند و من همیشه این را در لژیون گفتهام، اگر قرار باشد من امروز از جهالتم نزنم.
به دانایی ام اضافه نکنم، از مالم نزنم و نگذرم که موجب کسب علم، آگاهی، دانش و ثروت بشود، صاحب هیچی نیستم. مهندس در داخل دستور جلسه قبلی فرمودند من صاحب دست و پا و چشم خودم هم نیستم، این را خوب میفهمیم که ما حتی صاحب اعضای بدن خودمان نیستیم، حتی صاحب خودمان نیز نیستیم که به لطف کنگره، صاحب خیلی از چیزها شدهایم، همهاش بر اساس این سیدی نوشتنها و آموزشهای کنگره از علم ناب آقای مهندس است و چیز دیگری نمینویسیم و این نوشتن باعث شده حال ما امروز خوب باشد. نوشتن سیدیها و آموزش از آنها، مانند نوشیدن آب زلال و خنک از سرچشمه است.
در ادامه برای انتخابِ خزانه دار و نگهبان لژیون سردار رای گیری به عمل آمد. مسافر رحیم و مسافر علیرضا با کسب اکثریت آرا، مفتخر به خدمت در این جایگاهها گردیدند.
مرزبان خبری: مسافر رحیم
عکاس: مسافر امیر ل5
تایپ: مسافران، مجید ل5، عطا ل18، کوروش ل10
ویرایش و ارسال خبر: مسافر احمد ل5
- تعداد بازدید از این مطلب :
838