هشتمین جلسه از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز، با استادی راهنما همسفر سولماز، نگهبانی مسافر فهیمه و دبیری مسافر رویا با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ رأس ساعت 14:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان سولماز هستم همسفر
دستور جلسه این هفته؛ وادی هشتم است. میدانیم که وادیها قوانین زندگی هستند و ما میخواهیم راه و روش درست زندگیکردن را یاد بگیریم، و برای حل مسائل و چالشهایی که زمینگیرمان کرده است، راهی پیدا کنیم تا از پس آنها برآییم. در وادی هشت عنوان شده است که «با حرکت راه نمایان میشود». این وادی بلافاصله بعد از وادی هفت آمده است. در وادی هفت گفته شد که «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم». وادی هفتم در واقع یافتن راه را به ما آموزش میدهد و اکنون که ما راه را پیدا کردهایم، خود راه میگوید کدام سمتی برویم.
اگر بخواهم از مقوله اعتیاد و درمان اعتیاد به این وادیها نگاه کنم، میدانیم که آقای مهندس از روز اول به فکر درمان و ترک نبودند. روز اول، فقط تصمیم گرفتند که روزه بگیرند. پس روزهگرفتن یک حرکت بود و همان روزهگرفتن، باعث شد راه درمان اعتیاد برایشان نمایان شود. اعتیادی که در کل آفرینش راه درمانی برای آن کشف نشده بود. پس میبینیم که جناب مهندس کلید پیداکردن راه را به ما دادهاند.
من در مسیر زندگیام، هرجا که چالشی به وجود میآید و راه برایم ناپیداست، تنها کاری که میکنم روزه میگیرم. وقتی روزه میگیریم، زنگارها و غبارها از روی ذهنمان کنار میرود و میتوانیم الهامات را بهتر دریافت کنیم و این منجر به پیداکردن راه میشود و اینجاست که گفته میشود با حرکت راه نمایان شده است و میتوانیم سوار بر موجهایی شویم که برای کمک به ما در هستی هستند.
در وادی هشت به نیروهای بازدارنده اشاره شده که؛ همان نیروهای منفی هستند. این نیروها چند کار قرار است انجام دهند و این مهم است که ما در چه راهی در حرکت هستیم، تا در همان مسیر حرکتمان، راه برایمان نمایان شود. مثلاً اگر من سیگار و قلیان میکشم، این یک حرکت است و راهی که برای من نمایان میشود راه تاریکی، تباهی و اعتیاد است.
راهی است که من را با رنجها و سختیها روبرو خواهد کرد. این مهم است که من در چه راهی قدم برمیدارم و در چه راهی میخواهم حرکت کنم. باید با تفکر، عقل، دانایی و تکیه بر آموزشهایی که میگیریم، راه را پیدا کنیم.
در این راه، میتوانیم افراد را بر روی نموداری تجسم کنیم. بعضیها در این نمودار، از شماره یک وارد راه شدهاند، برخی از شماره دو، سه، پنج و یا از شماره هشتاد، نود، وارد راه شدهاند. اگر مقصد را شماره صد بگیریم، هر کسی با صفات و اندوختههایی که از حلقههای قبل داشته و یا با خودش آورده، وارد این راه شده است.قطعاً کسی که از شماره سه وارد راه شده است، با کسی که از شماره پنج، ده یا نود وارد شده است، سختی مسیرش یکی نیست. برای همین در کنگره گفته میشود که قیاس نکنید، ما از پیشینه و اندوختههای افراد خبر نداریم و نمیدانیم هر کسی با چه کولهبار و آموزشی پا در این راه گذاشته است.
ما دیگران را قضاوت نمیکنیم و دوربینمان را روی خودمان میچرخانیم. اگر از مسیر منحرف شدیم، تنها کسی که قرار است مچ ما را بگیرد، خودمان هستیم. هیچکس قرار نیست به ما بگوید که ایراد و ضعفمان کجاست.نیروهای بازدارنده بسیار هوشیار و حواسجمع هستند. آنها کار و طراحیشان همین است و ما باید بتوانیم با علم و دانایی که به دست میآوریم، قویتر از آنها حرکت کنیم.
مشق نوشتن، در پارک و ورزش حضور داشتن، یک حرکت محسوب میشود. باید با حرکتهای کوچک شروع کنیم تا بتوانیم تواناییهایمان را بالاتر ببریم، به جایگاههای بالاتری در هستی برسیم و بتوانیم قدمهای بزرگتری را برداریم.
گاهی اوقات در راه هل داده میشویم. مثلاً من میخواهم برای ورزش و یا رفتن به لژیون جونز استارت بزنم، ولی توان و انرژی اولیه را ندارم، پشتگوش میاندازم و حرکت نمیکنم، اما چون خواستهام مشخص است، خداوند همسفران و افرادی را در مسیرم قرار میدهد تا من باتکیهبر انرژی آنها، به درون مسیر و راه هدایت شوم و آنجاست که باید قدردان بوده، فرمانبردار و مطیع باشم و قدمهای استواری را بردارم تا بتوانم به نتیجهای که نهایتاً با خود صلح، آرامش، آسایش و تعادل داشتن است، برسم.
استاد امین دراینرابطه، در چندین سیدی فرمودهاند که؛ نیروهای منفی تحمل سختی و رنج را ندارند و در شرایط نامساعد و سخت فرد را رها میکنند، برای همین است که وقتی ما صبح اول وقت بیدار میشویم، در پارک و ورزش کنگره حضور داریم یا میخواهیم مشق بنویسم، در حقیقت ما با انجام این کارها خودمان را بهسختی میاندازیم و از روتین روزانهای که قبلاً داشتیم، خارج میشویم. اینها باعث میشود تا اختیاری که از دست دادهایم را دوباره به دست بیاوریم.
مثالی که استاد امین در سی دی «جمعکنندگان» بیان کردند مثال شیر است. اگر شیر در هوای محیط قرار داده شود، باکتریها و میکروبها درون آن رشد میکنند. این همان نیروهای منفی و بازدارنده است که در سکون تکثیر میشوند؛ ولی اگر شیر را حرارت داده و بجوشانیم، این حرارت دادن، در واقع نوعی از حرکت است که باعث میشود ماهیت شیر عوض نشود و در واقع نیروهای منفی بستر مناسب برای رشد و تکثیر نداشته باشند.
با یک مصرع از شعر حافظ صحبتهایم را تمام میکنم: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
چون راه بادیه هم در ادامه قرار است به آن مقصدی که میخواهیم برسیم، ما را برساند و این ماهیت حرکتکردن است. امیدوارم در مسیری حرکت کنیم که راه نمایان شده، راه رهایی از تمام بندهای دیدنی و نادیدنیمان باشد.
تایپ: همسفر مژگان - لژیون ششم - نمایندگی رز
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
213