English Version
This Site Is Available In English

برای حرکت کردن ابتدا باید تفکر کرد

برای حرکت کردن ابتدا باید تفکر کرد

جلسه دوازدهم از دوره بیست‌ونهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملاصدرا با استادی اسیستانت همسفر زهرا، نگهبانی همسفر ارغوان و دبیری همسفر بیتا با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان می‌شود) و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

بسیار خوشحال هستم که امروز در محضر تک‌تک شما هستم تا آموزش دریافت کنم؛ همچنین از مشاهده لبخند‌های قشنگ شما بسیار خرسند هستم و امیدوارم در همه حال لب‌هایتان خندان باشد. دستور جلسه این هفته «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» است که تیتر آن بیان می‌کند، «با حرکت راه نمایان می‌شود.» این دستور جلسه برای من دستور جلسه‌ای است که شروع استادی جلسات، استادی ایجنتی و استادی اسیستانتی من با این دستور جلسه آغاز شد که این امر نویدی را برای من به همراه دارد. زمانی که عنوان این وادی درباره حرکت صحبت می‌کند؛ مشاهده می‌کنیم که در تمامی حلقه‌های آفرینش و حیات، حرکت وجود دارد که ما نمی‌توانیم آن حرکت را قطع کنیم. شاید من بتوانم به‌تنهایی در خانه‌مانده و متوقف شوم؛ اما نمی‌توانم حرکت کلی حیات را متوقف کنم.

گاهی اوقات به‌واسطه این‌که جلسه ویژه همسفران است، ما باید در مورد خود همسفران صحبت کنیم. اکنون‌که من به گذشته خود برمی‌گردم، متوجه می‌شوم که شاید حرکت می‌کردم؛ اما بعضی وقت‌ها درگیر بخش ناامیدی بودم و حرکتی نیز اتفاق نمی‌افتاد که در یک‌بخشی ممکن است من حرکت می‌کردم؛ اما متوجه نبودم که حرکتم به چه صورت بوده و گاهی نیز تنها تلاش می‌کردم که درواقع آن تلاش من نتیجه خوبی را به همراه ندارد.

بنابراین برای حرکت کردن، ابتدا کنگره به من آموخت که بایستی از وادی اول که تفکر است، شروع به حرکت کنیم، سپس ناامیدی را کنار بگذاریم و در پایان آگاه باشیم که فقط خودمان می‌توانیم به خودمان کمک کنیم؛ زیرا در ادامه که وارد مرحله عمل شدیم، مسئولیت‌های خودمان را بپذیریم و بدانیم که باید باعقل خود حرکت کنیم؛ بنابراین عقل تا حدودی پیدا کردن مسیر را با آموزه‌های وادی هفتم به من آموزش داد که ابتدا راه را تشخیص دهم؛ زیرا من درگذشته فقط حرکت می‌کردم؛ به‌عنوان‌مثال: اگر بحث ادامه تحصیل بود به دانشگاه می‌رفتم یا اگر بحث درآمدزایی می‌شد، بوتیک می‌زدم و در پشت این عمل من هیچ‌گونه تفکری نبود.

اکنون به این نتیجه رسیده‌ام که ابتدا باید تفکر کنم، مسئولیت‌هایم را بپذیرم، تمام جوانب و چهار‌چوب‌ها را در نظر بگیرم و در ادامه شروع به حرکت کنم؛ بنابراین زمانی که من حرکتم را آغاز کردم، بایستی تمامی جوانب را بسنجم. مهندس حسین دژاکام در همه حال می‌فرمایند: مثل بز نباشید که فقط جلو و پیش پای خود را نگاه می‌کند؛ بلکه باید مانند شتر بوده و به‌گونه‌ای تا کیلومترها جلوتر را نگاه کنیم و دور‌اندیشی لازم را داشته باشیم؛ برای مثال زمانی که می‌خواهم از این مکان به مقصد اصفهان حرکت کنم، آیا من می‌توانم تشخیص بدهم که در ادامه مسیر چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و خطرات را در چند دقیقه بعد تشخیص بدهم.

گاهی اوقات ما برای انجام کارها صبر می‌کنیم، حرکت نمی‌کنیم و منتظر این هستیم که تمام رویدادها را بدانیم که هیچ‌گاه نیز این اتفاق نخواهد افتاد؛ به‌عنوان‌مثال: اگر من منتظر باشم که شرایط مناسبی پیش بیایید و سکوت برقرار باشد تا آن موقع من شروع به نوشتن سی‌دی کنم، هیچ‌گاه این اتفاق نخواهد افتاد. من درگذشته خیلی وقت‌ها منتظر شرایط ناب بودم تا حرکت کنم؛ اما یکجایی به این نتیجه رسیدم که من باید حرکت کنم. مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: مشکلات را لعنت خداوند ندانید؛ زیرا مشکلات لعنت نیستند و آمده‌اند تا زانوهای مرا که می‌لرزند، قوی‌تر کنند؛ بنابراین من تا یکجایی دقت می‌کنم و بعدازآن که این مراحل را پشت سر گذاشتم با تفکر حرکت خود را آغاز می‌کنم.

اگر من برای حرکت کردن در هر قسمت از زندگی در انتظار یک شرایط عالی باشم، این امر ممکن نخواهد بود؛ به‌عنوان‌مثال: گاهی اوقات اشخاص برای زندگی روزانه خود برنامه‌ریزی می‌کنند و برنامه سفت و سختی را می‌نویسند که از صبح تا شب چه‌کارهایی را انجام دهند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است؛ زیرا زمانی که من پشت سر هم برنامه‌ریزی می‌کنم، این کار سخت می‌شود و ممکن است برای پنج دقیقه جابه‌جایی در برنامه، کل برنامه‌های من کنسل شود؛ بنابراین با توجه به این‌که من باید دوراندیشی کنم، در مواقعی نیز باید حرکت کنم و با تفکر مسئولیت‌های خودم را بپذیرم.

اکنون برای حرکت کردن باید هفت وادی گذشته را تکرار تا بتوانم حرکت کنم و وقتی شروع به حرکت کردم به بسیاری از مسائل دقت کنم. ممکن است در مسیر حرکت مشکلی برای من به وجود آید و من باید آگاه باشم که مشکلات آمده‌اند تا من قوی‌تر شوم. اینک درباره پیمان صحبت می‌کنم که مربوط به همان وادی هشتم است و پس از سفر دوم بسته می‌شود. خیلی وقت‌ها من دچار تردید می‌شوم که اگر من پیمان ببندم چه اتفاقی رخ خواهد داد و آیا من پیمان که می‌بندم دیگر نباید اشتباهی انجام بدهم! در پاسخ باید بیان کنم که چنین چیزی نیست. من پیمان را می‌بندم و تمام تلاشم را می‌کنم که ضد ارزش انجام ندهم و در مسیر صراط‌ مستقیم باشم؛ اما ممکن است زمانی که من در مسیر صراط‌ مستقیم حرکت می‌کنم، درگیر اعمال ضد ارزشی شوم که این به این معنا نیست که من همسفر سفر دومی نباید پیمان ببندم؛ چراکه پیمان می‌بندم و تلاشم را می‌کنم تا در مسیر ارزش‌ها حرکت کنم.

شخص باید مطمئن باشد که در این مسیر، بیش‌ازپیش وارد مرحله نفس لوامه می‌شود و بیشتر دقت می‌کند؛ زیرا به‌محض این‌که کار ضد ارزش را انجام می‌دهید، عذاب وجدان می‌گیرد و متوجه اشتباهات خود می‌شوید. اکنون‌که متوجه شده‌ام خطا می‌کنم، آیا به آن خطا ادامه می‌دهم یا برمی‌گردم و آن‌ها را اصلاح می‌کنم که تمام تلاش من که این خطا را انجام ندهم به اراده من بستگی دارد. مطالب درباره وادی‌ها آموزش‌های کنگره بسیار است که من سعی کردم در این زمینه تجربیات خودم را بیان کنم که قطع به‌یقین با مشارکت‌های خوب تک‌تک شما همسفران، این دستور جلسه می‌تواند کامل باشد و برای شما نیز سرشار از آموزش باشد.

مرزبان کشیک: مسافر عباس و همسفر مریم
تایپ: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
عکاس خبری، ویرایش و ویراستار: مرزبان خبری همسفر مرضیه
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون نهم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا نیک‌آباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .