English Version
This Site Is Available In English

با فهم وادی هشتم بدانیم که چرا بعضی‌ ها اصلاً به مقصد نمی‌رسند؟

با فهم وادی هشتم بدانیم که چرا بعضی‌ ها اصلاً به مقصد نمی‌رسند؟

 

جلسه هشتم از دوره بیستم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰  ویژه مسافران و همسفران کلینیک فرشته ‌ با استادی ایجنت و راهنمای محترم آقای حسن بابایی ، نگهبانی مسافر حامد  و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه « وادی هشتم و تاثیر آن روی من» و «تولد سه سال رهایی مسافر ودود»  روز شنبه  7 مهر ماه ۱۴۰۳ ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر
امروز دو دستور جلسه داریم، اولین دستور جلسه وادی هشتم و تاثیر آن روی من  و دستور جلسه دوم تولد سه سال رهایی ودود عزیز است که با همدیگر جشن می‌گیریم.

همه ما یا در طول عمر خود یکبار رانندگی کرده‌ایم و یا تصادفات جاده‌ای را تجربه نموده ایم و یا صحنه تصادف یک ماشین دیگر را دیده‌ایم و همگی در مورد آمار بالای تصادفات جاده‌ای در کشورمان اخباری شنیده ایم . فقط در فروردین سال 1403 هفتاد و چهار میلیون تردد جاده‌ای داشتم که از این تعداد هشتصد هزار آن منجر به تصادف گردیده یعنی حدوداً روزانه چهل نفر در تصادفات جاده‌ایی جان خود را از دست می‌دهند یعنی هر سی و شش دقیقه یک نفر.

چرا این آمار تلخ را مطرح کردم؟
آیا به جز این است که راه برای همه رانندگان معلوم بوده است، علائم هشداردهنده وجود داشته ولی همه سالم به مقصد نمی‌رسند ، بعضی‌ هم اصلاً به مقصد نمی‌رسند!!!
وادی هشتم می گوید: با حرکت راه نمایان می‌شود- راه هست علائم هست ولی این دلیل نمی‌شود که همه سالم به مقصد برسیم. چقدر من به علائم جاده توجه می‌کنم چقدر علائم رو جدی می‌گیرم؟ با چه هدفی وارد این مسیر شدم؟ چقدر از مبدأ حرکتم خبر دارم؟ چطور می‌خواهم مسیر درست را تشخیص دهم؟
کی؟ چطور؟ و با چه کیفیتی می‌خواهم به مقصد برسم؟
با حرکت راه‌ نمایان می‌شود یعنی اینکه من باید شروع کنم.
حضرت امیر طی نامه‌ای که به مالک اشتر نوشته می‌فرماید حرکت کن حتی با پای پیاده یعنی ساکن نباش ،از سکون، انسان به هیچ جایی نمی‌رسد.
تمام هستی کارش بر پایه حرکت است به فصول دقت کنید همین یک هفته‌ایی که وارد فصل پاییز شدیم قیافه شهرمان عوض شده ، همه چیز در حال حرکت است.
در طول روز سلول‌های من می‌میرد و دوباره متولد می‌شود ولی درصور پنهان ،در اندیشه، باور  و تفکر من چه تغییری بوجود آمده؟
باز به فرمایش حضرت علی بن ابیطالب که در نوشتارها نیز هست  توجه کنیم.
می‌فرماید: کسی که دو روزش مثل هم باشد در خسران و زیان است.
من نسبت به دیروزم چقدر حرکت کرده‌ام؟ چقدر تغییر کرده‌ام؟ سبک‌تر شده‌ام یا سنگین‌تر؟ با محتواتر شده‌ام یا بی‌محتواتر؟
چرا از این همه ماشین که در آمار ابتدای جلسه گفتم ، همه سالم به مقصد نمی‌رسند ؟
در کنگره هم همینگونه است. جلسه امروز خیلی‌ها به موقع اومدند، بعضی با تاخیر رسیدند و برخی هم نیامدند. همه چیز به نحوه انتخاب‌های خودمان بستگی دارد. ترافیک تهران برای همه ماست ولی این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم کی چگونه و با چه کیفیتی برسیم. اگر دیر میرسم یعنی شناخت از مسیر ندارم باید به علائم کامل توجه کنم.
حالا این علائم چی هست؟ در رانندگی علائم عبارتند از: پلیس- راه بلد- علائم کنار جاده و در حوزه اعتیاد در کنگره راه بلد خود جناب مهندس هستند. افسر راهنمایی من راهنما هستم هیچ شخص دیگری نمی‌تواند من را به سلامت از این مسیر عبور بدهد. طبق پروتکل کنگره هیچکس بجز راهنما نمی‌تواند به من کمک کند.
علائم کنار جاده هم تک تک سفر دومی‌هایی هستندکه به رهایی رسیده‌ و در مسیر خدمت  و حاضر در خدمت گذاری های مختلف در کنگره هستند.
ما در مودر درمان اعتیاد صحبت می‌کنیم نه قطع مواد .زمانی که ماشین من خراب شد من به تعمیرکار مراجعه می‌کنم یا هنگامی که مریض می شوم به پزشک . در کنگره هم فقط راهنمای من هست که می تواند به من کمک کند.
راهنما به اول و آخر مسیری که من می خواهم در آن حرکت کنم آگاه است و اشراف دارد.
در حوزه اعتیاد هم  علم و هم اذن راهنمایی رو دارد .
سفر دومی ها علم را دارند ولی اذن ندارند. فکر کنید ماه در آسمان راهنمای من هست و تک تک ستاره های دور آن سفر دومی هایی هستند که راه را برایم روشن می‌کنند ستاره ای مثل ستاره قطبی نه یک شهاب سنگ گذرا و موقت.
در ادامه وادی هشتم بستن پیمان مطرح میشود.
من تا اینجا هفت وادی را پشت سر گذاشتم اگر در همان وادی اول تفکر را نفهمیده باشم درک نکرده باشم پس قطعاً آن را کاربردی هم نکردم. پس وادی های بعدی را هم متوجه نشدم پس اصلاً به حکم عقل نمی رسم و همچنان درگیر عادت های گذشته ام هستم.
در هر زمینه ای که اطلاعات یا تخصصی دارم به جای خودش ولی در حوزه اعتیاد باید گوش به فرمان راهنمایم باشم وگرنه به درمان نمی رسم – البته درمان از مدلی که کنگره می گوید نه قطع مواد .

 


انسان عاقل در رانندگی با حوصله مسیر خودش را میرود و کاری با دیگران ندارد حواسش جمع خودش هست. باید حواسم به خودم باشه و بدونم در چه سطح فرکانسی قرار دارم؟
این که من در راه هستم به تنهایی تضمین کننده این نیست که من به سلامت می رسم.
پس توی راه حواسم به علائم باشد و تمام لوازم سفر رو در کوله پشتی خودم داشته باشم و لوازم سفرم رو کامل کنم به تمامی علائم دقت کنم.
اینطوری می توانم با آرامش و لذت سفر کنم و به هدفم که همان رهایی از بند اعتیاد است میرسم و در جاده سرگردان نمی شوم.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .