English Version
This Site Is Available In English

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

در خدمت راهنما همسفر اعظم هستیم ایشان به‌ همراه مسافرشان وارد کنگره شدند با ۱۱ سال تخریب آخرین آنتی‌ایکس مصرفی هروئین، ۱۷ ماه سفر کردند به روش DST و داروی OT با راهنمایی مسافر حسین الوانی و راهنمای خودشان همسفر طاهره و در حال حاضر هم ۱۱ سال و ۴ ماه است که آزاد و رها هستند.

دستور جلسه فرمان‌برداری چه تأثیری روی زندگی شما گذاشته است؟

استاد امین در یکی از سی‌دی‌های خودشان فرمودند: «دروازه ورود به تاریکی‌ها نقض فرمان است، من وقتی این را متوجه شدم خیلی تأثیرات زیادی در زندگی من داشت چون همه ما در ابتدا موظف به فرمان‌برداری از قدرت مطلق هستیم و باید به قوانینی که خداوند به صورت فرمان گفته است، گوش دهیم و فرمان‌بردار قوانین او باشیم و اگر فرامین خداوند را به اجرا در نیاوریم قطعا برای خودمان ایجاد مشکل می‌کنیم و همین مشکلات به وجود آمده که در اثر نافرمانی‌ها به وجود می‌آید تبدیل به تاریکی‌ها می‌شود و هر چه‌قدر نافرمانی بیشتر باشد قطعا عمق تاریکی‌ها هم بیشتر می‌شود و خروج از آن تاریکی هم سخت‌تر می‌شود پس هر چه‌قدر انسان فرمان‌بردارتر مشکلات و تاریکی‌ها کمتر، آرامش و آسایش بیشتر می‌شود؛ پس دانستن این موضوع تأثیرات بسیار زیادی در زندگی من داشته است.


در مورد این دستور جلسه چه برداشتی دارید؟

قطعا همه ما داستان معروف آدم‌ و حوا را شنیده‌ایم که از فرمان خداوند سرپیچی کردند و میوه ممنوعه را خوردند و این‌جا اولین نافرمانی یا اولین نقض فرمان اتفاق افتاد و این نافرمانی باعث شد که از درگاه خداوند رانده شوند و به زمین فرستاده شدند تا مسیر سختی را طی کنند و نافرمانی را جبران کنند، با توجه به این داستان برداشتم از این دستور جلسه این است که انسان باید ابتدا فرمان‌برداری کردن را خوب آموزش ببیند تا بتواند در ادامه یک فرمانده خوب و لایق شود؛ اگر این قانون را ما برعکس اجرا کنیم هیچ‌گاه موفق نخواهیم شد و ممکن است خسارت‌های جبران ناپذیر برای خود به وجود آوریم. دقیقا این داستان هم به ما همین را می‌گوید که نافرمانی تاوان دارد؛ چون انسان‌ها ذاتا فرمانده بودن را دوست دارند؛ اما به فرمان‌برداری توجه زیادی ندارند.


چگونه می‌توان از فرمان‌برداری بیرون و رسیدن به فرمان‌برداری درون ارتباط برقرار کنیم؟

شاید من سوال را اشتباه متوجه شدم اما به نظر من برعکس است و من باید ابتدا به فرمان‌برداری درون برسم و روی نفس خودم مسلط شوم سپس با آرامشی که از درون پیدا می‌کنم فرمان‌برداری کردن در بیرون برای من راحت‌تر است؛ چون طبق سی‌دی دنیای درون ما ابتدا در درون خودمان زندگی می‌کنیم بعد در دنیای بیرون و اگر من بتوانم فرمان‌بردار خوبی برای عقل خودم باشم می‌توانم فرمان‌بردار شرایط بیرون هم باشم، طبق فرمایش استاد امین وقتی انسان نتواند نیروهای درون خود را به فرمان خود درآورد همان نیروها بر علیه خود انسان وارد عمل می‌شوند و هم دنیای بیرون و هم دنیای درون را بر هم می‌زنند این دقیقاً بهشت و جهنمی است که جناب مهندس مرتب در مورد آن صحبت می‌کنند که بهشت و جهنم جاری است؛ یعنی اگر من بتوانم‌ نیروهای درون خود را به فرمان خود در آورم دنیا برای من بهشت می‌شود و اگر نتوانم همان نیروهای درون با مسلط شدن بر من دنیا را برای من به جهنم تبدیل می‌کنند؛ پس این دو قطعا باهم در ارتباط هستند.


لطفا بیان کنید شما چگونه این دستور جلسه را برای رهجو‌های خود بازگو می‌کنید و آموزش می‌دهید؟


البته قطعا رهجوها آموزش‌های لازم را از سی‌دی‌ها و دستور جلسات می‌گیرند؛ اما آموزش اصلی در عمل است؛ وقتی رهجو ببیند که راهنما در کنگره فرمان‌بردار است و به قوانین کنگره و فرمان‌های جایگاه‌های بالاتر احترام می‌گذارد و اجرا می‌کند قطعا آموزش اصلی را آن‌جا خواهد گرفت. به قول شاعر: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». امیدوارم توانسته باشم چه با آموزش چه با عمل مسیر درست را به آن‌ها نشان داده باشم.

لطفاً حس خودتان را راجع‌به کلمات زیر بیان کنید؟
جناب مهندس: (معلم زندگی)
جن: (اضداد)
روح: (صفت خداوندی)
شال راهنمای تازه‌واردین: (بند اتصال به کنگره)

یک فرمانده خوب چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه می‌توان او را شناخت؟

فرمانده خوب باید بداند که در عین فرمانده بودن همیشه فرمان‌بردار هم باید باشد؛ چون ما هیچ‌وقت فرمانده‌ای نداریم که فقط فرمانده باشد و فرمان‌بردار نباشد انسان در تمام مراحل زندگی و تمام جایگاه‌ها هم فرمان‌بردار است و هم فرمانده و‌ نشانه فرمانده خوب همین فرمان‌بردار بودن او است. یادم می‌آید که جناب مهندس در یکی از صحبت‌های خود فرمودند: «فرمانده خوب کسی نیست که همیشه فرمان جنگ بدهد بلکه فرمانده خوب کسی است که گاهی فرمان عقب‌نشینی بدهد».

شاید یکی از ویژگی‌های فرمانده خوب بودن این باشد که بداند چه موقع چه فرمانی را صادر کند و در فرمان‌هایی که می‌دهد فقط منافع شخصی خود را در نظر نگیرد و صلاح و مصلحت کلی را در نظر بگیرد. در نهایت اگر فرمانده‌ای بتواند جوری عمل کند که احترام، شخصیت و محبت را برای خودش به ارمغان بیاورد قطعا فرمانده خوبی بوده و شناخته می‌شود.

با توجه به این‌که دوره خدمت شما در جایگاه راهنما تمام شده است لطفا یک پیام طبق تجربیات چندین ساله خود برای همسفران سفر اول و همسفران سفر دوم بیان کنید.

 در ابتدا بگویم که من کوچکتر از این هستم که بخواهم پیام بدهم؛ اما دوست دارم با توجه به دستور جلسه این هفته به همه همسفران بگویم اگر می‌خواهید در کنگره به نتیجه مطلوب و دلخواه برسید باید فرمان‌بردار باشید، اول فرمان‌بردار کنگره، قوانین کنگره، مرزبانان‌، ایجنت و در ادامه فرمان‌بردار راهنما باشید؛ اگر فرمان‌برداری نکنید قطعا دیر یا زود از کنگره حذف می‌شوید؛ اما به رهجوهای سفر اول می‌گویم قدر لحظه به لحظه حضورشان در کنگره را بدانند؛ چون‌ ما در بهشتی هستیم که شاید خودمان خبر نداریم و زمانی متوجه می‌شویم که به هر دلیلی نتوانیم به کنگره بیاییم. شاید سفر اول با تمام مشکلاتی که دارد سخت به نظر برسد اما با همان فردان‌برداری و حرکت درست می‌توانید از تک‌تک لحظات لذت ببرید و درس بگیرید و از این مرحله عبور کنید و در سفر دوم متوجه می‌شوید که چه‌قدر سفر اول خوب بود، حس و‌ حال زیباتر و لذت‌بخش‌تری داشت؛ پس قدر این لحظات و حس‌های ناب را بدانید. به سفر دومی‌ها هم که بسیار دوستشان دارم می‌گویم سعی کنید همیشه خدمت‌گزار کنگره باشید و تلاش کنید تا جایگاه راهنمایی را به‌دست آورید؛ چون به نظر من هیچ لذتی بالاتر از خدمت نیست مخصوصا خدمت راهنمایی چون شما با هر رهجویی که می‌گیرید با همان رهجو رشد می‌کنید و‌ خودتان آموزش می‌گیرید.

 کلام آخر ...

بهتر است که کلام آخر را اختصاص بدهم به تشکر و از فرصت استفاده کنم برای تشکر از عزیزانی که در طول این ۱۳ سال من را حمایت و هدایت کردند. تشکر اول من از خداوند بزرگ است که در ابتدا کنگره را در مسیر زندگی من قرار داد و در ادامه لیاقت خدمت به بندگانش را نصیب من کرد، از جناب مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم که اجازه شاگردی در محضرشان را به بنده دادند.

از راهنمای خودم که بسیار دوستشان دارم همسفر طاهره اسماعیلی بسیار تشکر می‌کنم که چه در سفر اول بسیار تا بسیار با آموزش‌های نابشان به بنده کمک کردند و در سفر دوم هم بنده را در مسیر خدمت هدایت کردند. از مسافرم‌ و‌ خانواده همسرم و خانواده خودم خیلی تشکر می‌کنم که همیشه همراه و حامی بنده بودند تا بتوانم این مسیر سخت و سهل را طی کنم، تشکر آخر را هم از تک‌تک رهجوهای لژیون دوم از سال ۹۴ تا به الآن دارم که در نمایندگی هاتف حضور دارند؛ چون هر کدام برای من درس بودند و به رشد من کمک کردند. ممنونم که در مراحل سخت همراه من بودند قطعا همیشه در قلب من خواهند ماند. ممنونم از شما که این فرصت را در اختیار من قرار دادید.

مصاحبه کننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
ویراستار: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
عکاس: مرزبان‌خبری، همسفر مریم
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی هاتف 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .