اولین جلسه از دور اول جشن هفته ایجنت و مرزبان کنگره ۶۰ نمایندگی امیر با استادی مرزبان مسافر روح ا... و نگهبانی مرزبان مسافر حشمت و دبیری مرزبان مسافر مهدی با دستور جلسه «هفته ایجنت و مرزبان» در تاریخ ۱۴۰۳/۵/۳۰ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان روح الله هستم مسافر شاکر سپاس گذار خداوند هستم که من را در تنهایی مصرف مواد ظلمت مصرف مواد رهایم نکرد راه کنگره را بهم نمایان کرد و برگزید انسان های از جنس آقای مهندس خانواده بزرگوارشان و دیدبان های محترم راهنماها و ایجنت های محترم که حال خوب خودشان در گروی خدمت به هم نوع خودشان افرادی مثل من جویا باشند لذا لازم میدانم تشکر کنم تشکر از راهنمای سفر اول ام آقای علیرضا نجف آبادی راهنمای درمان سیگارم آقای مهدی حسنی و راهنمای خدمتم ایجنت محترم آقای رضا خندابی و تبریک میگویم.
هفته ایجنت و مرزبان را به ایجنت ها و مرزبان های کشور مخصوصا شعبه خودمان و به ایجنت محترم آقا رضا به همکار های خودم آقای حشمت آقای مهدی آقای مجتبی و آقای احسان ایشالا که بتوانم در کنار عزیزان آموزش ببینم و لازم این نکته را اشاره کنم که شاید من از نظر سن قد وزن یک روز بزرگتر باشم ولی این عزیزان از نظر کسوت از من جلوتر هستند زودتر آمدن و برای من قابل احترام هستند چون زودتر از من آمدن قابل احترام هستند و ازشون ممنون ام.
و اما در مورد دستور جلسه هفته ایجنت و مرزبان. خوب هر NGO هر ارگانی برای که بتواند راحت تر به اهداف خودش برسه و به رشد و بقا برسه تابع یکسری قانون و مقرارت است و کنگره 60 از این قاعده مستثنا نیست و قانون ها تحت نظر دیده بان های محترم گذاشته میشود و به تایید بنیان کنگره می رسد و این قوانین توسط مرزبان ها به اجرا در می ایند. البته تحت نظارت ایجنت هر نمایندگی در واقع ایجنت رابط بین مرزبان و دیدبان ها هست و ما در جایگاه مرزبانی هیچی ندارم از خودمان ارائه کنیم در واقع ما مجری یکسری قانون های نوشته شده هستیم یعنی هیچی نداریم یعنی من در جایگاه مرزبان انضباطی حتی این اجازه را ندارم اگر کسی روز پنجم هرماه قسط پرداخت میکند من اجازه را ندارم چهارم بهش بگم
دقیقاً باید روزش فرا برسه و تا زمانی که این قانون و مقررات اجراع میشود همه ما دقیقا همه از این بهره مند میشویم و نتیجه را میبینیم. هر عزیزی به عنوان مهمان تا به حال وارد شعبه شده خدا رو شکر تعریف ما را کرده آقای ایزدان آمده بودن شعبه در مرزبان نشسته بودند از ما تعریف کردند و گفتند خدا رو شکر شعبه شما خیلی رو به جلوتر از چیزی که تاسیس شده گفتم آقا شما تعریف میکنید که ما دل گرم شویم گفتن نه آقا اینطور نیست واقعا رو به جلو بوده. اینطور نیست که بگویم کار مرزبانی بوده یعنی اگر همکاری و همراهی تک تک شما نباشه ما 5نفر هستیم اگر 50 نفر هم باشیم راه به جای نمیبریم و من اگر کاری میکنم به حساب خدمتی که قبول کردم به حساب شال که قبول کردم رو حساب وظیفه ای هست که دارم.
اما خدمت را شمایی دارید انجام میدید که دلی دارید کار میکنید .اما اینکه چطور شد که خودم آمدم در جایگاه مرزبانی ؛من راهنمای خودم و همسفرم در شعبه پروین اعتصامی بودند و من برای انجام و آموزش پورتال به این شعبه آمدم و نظری برای مرزبانی نداشتم.بعد از گذشت مدتی آقا رضا پیشنهاد مرزبانی را به من داد .اولش دو دل بودم .اداره یک جایی که از قبل روی یک چرخه بوده خیلی سخت تر از جاییست که قرار است روی چرخه بیوفتد. اگر الان من در این جایگاه قرار دارم در درجه اول آقا رضا باعث شدند و بعد همسفر ام.ایشان هم گفتند که خیلی ها گریه میکنند تا خدمت بهشان بدهند اما به تو گفته اند و نمیروی؟
به ایشان گفتم که مشکلات در زندگی داریم گفتند که حل می شود.
در اینجا یاد یک شعر از قیصر امین پور افتادم که می گویند: گاهی بساط عشق خودش جور می شود، گاهی به صد مقدمه ناجور می شود، گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به دام تو می شود.به نظر من که نگفته قرعه به نام من شد. من همیشه این موضوع را با خودم تکرار میکنم که من مرزبان انتخابی شما نبودم،درسته ما ۸ نفر در یک آزمون شرکت کردیم ،و سه نفر قبول نشدند که آن ۳ عزیز به نظر من لیاقت و آگاهیشان از من بیشتر بود،ولی اگر قسمت من شد این بوده که نیاز من به این جایگاه بیشتر بوده و قطعا جایگاه بالاتری برای این عزیزان در نظر گرفته شده.
من مرزبان انتخابی شما نیستم،من مرزبان انتصابی ام به نظر خودم و همیشه به این موضوع فکر میکنم که شاید امروز روز آخر من باشد و ممکن است فردا این شال را از من بگیرند،کاری ندارم که بعده ها چی میگویند،میخواهم بدانم که آن کاری را که باید انجام داده ام؟امیدوارم که مرزبانی در حد و اندازه شما عزیزان باشم.
بزرگترین تغییری که من در این چند وقت کرده ام این است که می توانم بگذرم.قبلا اینجوری نبودم ولی اینجا الان به راحتی می توانم بگذرم.جناب مهندس هم گفتند تشکر باید هم دلی باید هم زبانی هم پاکت.به نظر من اون پاکت یا اون مبلغ توی پاکت جبران اون زحمات مرزبان و راهنمایی که برای رهایی مسافر این همه زحمت میکشد را نمیدهد.اون مبلغ توی پاکت اصلا مهم نیست.من خودم بیشتر خوشحال میشوم که عیب های من را به من بگید.کلام امیرالمومنین هم است.خوشحال می شوم که اندازه ی یک کف دست عیب های من را بنویسید و داخل پاکت بگذارید.
در ادامه جشن هفته ایجنت و مرزبان را با شور فراوان جشن گرفتیم.
تایپ: مسافر رضا
تنظیم: همسفر یاسین
نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
488