به نام قدرت مطلق الله
سالها زندگی کردن در تاریکی باعث شده بود قدرت تفکرم را ازدستداده بودم و بدون فکر کردن اکثر کارهایم را انجام میدادم. وقتی به مشکل برمیخوردم با خودم میگفتم که اگر مسافرم اینهمه اذیتم نمیکرد من دچار مشکل نمیشدم یا میگفتم خدا هم من را فراموش کرده است و باور داشتم که مسافرم عامل همه مشکلات زندگیام است.
با وجودی که سالها ازترک مواد مسافرم می گذشت و در پاکی به سر میبرد؛ بدون آموزش و بدون سپری کردن زمان با روش سقوط آزاد ترک کرده بود، سالها با ذهنش جنگیده بود بدون آنکه خودش بداند چرا جنگ دارد؛ چون دیدگاه آموزش پذیری برای کنار گذاشتن مواد مخدر را نداشت.
در سی دی نامه 5 آقای مهندس فرمودند؛ فقط با حرف زدن نمیتوانی مصرفکننده مواد را درمان کنی، برای درمان شدن باید روش و یا متد درست باشد، باید زمان لازم را بگذاری، بدون زمان نمیتوان به درمان رسید؛ زیرا بازمان تمام سیستم شبه افیونی بدن بازسازی می شود. این آموزشها را نه دیده و نه شنیده بودم، نمیدانستم که سقوط آزاد چه تخریب هایی به جسم یک مصرفکننده می زند. آن روزهایی که مسافرم دوباره به مواد و تاریکیها برگشته بود یا شاید من فکر میکردم در پاکی او تاریکی نبود، تمام ذهنم پرشده بود از خردهشیشه که با این خردهشیشهها خودم، دیگران و مسافرم را خراش میدادم تا دردم را التیام دهم. من با ورود به کنگره و تحت آموزش قرار گرفتن متوجه شدم که من باید خودم را با تزکیه و پالایش بهجایی برسانم که خوب فکر کنم تا بتوانم به فکرهایم جامع عمل بپوشانم و در هیچ نقطه از زندگیام ساکن نباشم؛ زیرا در سکون هیچ زایشی نیست و اتفاقی نمیافتد. من باید ذهنم را از کینه، نفرت، تهمت، قضاوت و غیره پاککنم تا بدانم که ضد ارزشها و ارزشها چیست تا بتوانم آموزشهای زیادی را ببینم، بتوانم عشق را در دستانم داشته باشم و به هم نوعان خود کمک کنم. من با عمل کردن به فکرهایم میتوانم نتیجه خوبی بگیرم.
نویسنده: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر آزاده (لژیون اول)
تایپ، ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
2353