English Version
English

مرده بودم زنده شدم دولت عشق آمدو من دولت پاینده شدم

مرده بودم زنده شدم دولت عشق آمدو من دولت پاینده شدم

جلسه نهم از دور هشتم سری کارگاه های آموزشی و عمومی ویژه مسافرین آقا وهمسفران  کنگره ۶۰ نمایندگی امام قلی خان به استادی راهنمای محترم مسافرمرتضی و نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه * وادی چهاردهم تاثر آن روی من *در روز پنجشنبه مورخ 1402/12/24 رأس ساعت ۱۶ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام دوستان مرتضی هستم مسافر
ایام ماه مبارک رمضان را به شما عزیزان تبریک می گویم. مرده بودم زنده شدم دولت عشق آمدو من دولت پاینده شدم. اگر این دولت عشقی که جناب مهندس دژاکام بنام کنگره 60بنا کرده ، وجود نداشت هیچ کدام از ما هم رها نشده بودیم. تمام هستی بر اساس عشق و محبت بنا شده است. هستی خود به خود کار خودش را انجام می دهد ولی انسان به خاطر اختیاری که دارد باید آموزش های لازم را ببیند تا بتواند به عشق و محبت برسد. به جرات می توان گفت 90 درصد از جامعه عشق را، رابطه بین دو نفر می دانند یا عشق پدر و مادر به فرزند، ولی ما در کنگره آموزش گرفتیم که عشق این گونه نیست. عشق یعنی از خود گذشتن و در وادی چهاردهم عشق و محبت را عصاره انسان نام برد. یعنی ازتمام وجودتان ببخشید. محبت پدر و مادر به فرزند عشق قرار دادی است و می توان آن را به صورت تمثیل نشان داد. ولی ما بدنبال عشق واقعی هستیم و راه رسیدن به عشق، محبت کردن می باشد. اولین راه رسیدن به عشق ومحبت ندیدن بدی ها است. ما باید دیدگاه مان را عوض کنیم، با این تفکر که انسان کامل وجود ندارد. درهر جایگاهی که باشد حتی دیدبان یا راهنما . و این باعث می شود که من بدانم اگر کسی به من بدی کرد بدانم این بدی  جزئی از ذهن انسان است. ما یک انسان کامل نیستیم که اشتباه نکنیم و انسان اگر کامل باشد (ارجعی الی ربک)به پروردگار برمی گردد. دومین مورد، یک جمله بسیار زیبا از آقای امین است که اگر ما بتوانیم این جمله را در درون خودمان حذف کنیم بسیار کار بزرگی کردیم. آن جمله این است که آیا من در قبال دیگران مسئول هستم یا نه؟ بله ، وآیا دیگران درقبال من مسئول هستند یا نه؟ نه ، با چنین تقکری هیچ توقعی ازکسی ندارم ودر نتیجه از کسی ناراحت نمی شوم. مسئول بودن یعنی کسی اگر نیاز به کمک دارد به اوکمک کنم. مورد بعدی دیدن خوبی ها است و این یاد گرفتنی می باشد. چه چیز باعث می شود ما محبت نکنیم خیلی ساده می شود گفت مثلث جهالت: منیت ، ترس ، نا امیدی . جمله آخر، هرچیز که شما می خواهید را می توانید با محبت کردن بدست بیاورید. با اجازه نگهبان این مورد رو هم بگویم من یک ماه بیشتراست که لژیونم رو تحویل دادم و بعد از یک هفته مریض شدم و کارم به بیمارستان کشید. وقتی قضیه را به دکتر گفتم به زبان پزشکی  به من گفت شما به مدت 6 سال با عشق، محبت می کردی وشمارو قبول داشتند وهورمون های بدن شما (یا بقول ما مواد شبه افیونی)  ترشح بالا داشته وایمنی بدن بالا بوده وهیچ بیماری نداشته اید و الان این ترشح وایمنی پایین آمده واین بیماریها که شاید هم قبلا بوده خود را نمایان کرده . امیدوارم که خدا توفیق بدهد به عشق واقعی برسیم. اما دستور جلسه دوم، سومین سال رهایی علیرضا ی عزیز. رهجوهایی که خوب هستن صحبت کردن راجع به آنها یکم سخت می باشد. علیرضا هم مثل بقیه با تخریب زیادی وارد کنگره شد واوایل به هیچ وجه کنگره را قبول نداشت ولی بعدا خیلی خوب سفر کرد و در لژیون سردار شرکت کرد، ولی پارک نمی آمد. نکته مهم علیرضا این بود که یکسال تمام با وجودی که خانمش بار دار بود،درامتحانات کمک راهنمایی شرکت می کرد ودر امتحاناتش قبول شد و مزد زحماتش را گرفت و به این جایگاه رسید.
ازاینکه به صحبت های من گوش کردید ممنون وسپاسگزارم

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
تخریب بیش از ۵ سال آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، یازده ماه و یازده روز در شعبه امام قلی خان، لژیون چهارم زیر نظر راهنمای عزیز آقای مرتضی باقری سفر کردم به روشDST و با دارویOT اوج مصرف ۷/۵ سی سی والان به دستان پاک آقای مهندس سه سال و دو ماه و بیست روزاست که آزاد و رها هستم ورزش در کنگره والیبال ..

 

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
در ابتدا از خداوند سپاسگزارم که توفیق خدمت در این مکان  را به من داد. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمتشان سپاسگزارم برای برپایی چنین بستری، واز راهنمای عزیزم آقای مرتضی باقری که آموزش هاشون چراغ راه من بود تشکرمی کنم. ازتمام عزیزانی که به من کمک کردند نیز سپاسگزارم. ازآقای عباس شریفی وایجنت محترم آقای بهرامی و ایجینت جدید ومرزبانان قبلی وجدید هم تقدیر و تشکر می کنم. امیدوارم با کمک همه دوستان به اهدافمان که جهانی شدن کنگره و هدف جناب مهندس می باشد برسیم. واقع به اعتقاد من هر سی دی که از آقای مهندس گوش می دهم احساس می کنم این علوم، زمینی نیست.البته با دیدگاه تعصّبی نمی خواهیم نگاه کنیم، اما منِ علیرضا این مسائل را باید در دوران تحصیلاتم می آموختم تا در زندگی خودم کاربردی تر باشد. اگر بخواهم زنگی خودم را بخش بندی کنم به ۳قسمت تقسیم می شود که ابتدا در۲۲سالگی فقط دنبال لذّت جویی خودم بودم و عبادت هم می کردم ولی چیزی متوجه نمی شدم ، تا زمانی که وارد کنگره شدم. آن زمان همسفرم به دلیل بارداری به کنگره نیامدند و دقیقا در روز زایمان همسفرم،لژیون راهنمایی برگزار شده بود و جنگ بین روح و جن درون من شروع شده بود.
یک صدا می‌گفت همسرت باردارمی باشد و در این وضعیت به کنگره نرو، ندای روح با صدایی ضعیف  می گفت  اینجا کاری از تو ساخته نیست و به جلسه برو و در نهایت به کنگره آمدم و اولین دیدارم با فرزندم در واتساپ بود و اگر آن روز به کنگره نمی آمدم شاید نیروهای بازدارنده من را با خودشان برده بودند و اگر من نواقصی دارم این نقص از کنگره نیست واین از ظرف کوچک من هست وما باید باظرفهای بزرگ به کنگره بیاییم و کنگره تمامی اش باران رحمت است و به منِ نوعی بستگی دارد که ظرفم چقدر باشد. در آخر ماه مبارک رمضان و فرارسیدن عید نوروز را به همگی تبریک می گوییم و برای همگی آرزوی تندرستی دارم. در انتها جایگاه ایجنتی را به آقای مجید اعتباریانِ عزیز تبریک می گویم
از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همگی سپاسگزام

مرزبان کشیک مسافر حامد

 

عکاس:مسافر احسان

ضبط و صوت:مسافر عباس و مسافر محسن

تایپ ویراستاری:مسافر مقداد و مسافر فرهاد 

ارسال مطالب:مسافر داریوش و مسافر محمد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .