جلسه سیزدهم از دوره سی و سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شمس روزهای دوشنبه به استادی دیدهبان محترم آقای علیرضا زرکش، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه وادی چهاردهم در تاریخ 21 اسفندماه 1402 رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، آخرین باری که در این شعبه حضور داشتم با الآن خیلی متفاوت هست، در آن موقع من مهمان بودم البته درکنگره 60 کسی مهمان نیست ولی درنهایت میخواهم بگویم امروز در حکم مسئول شعبه در این جایگاه نشستم این قضیه برای من کمی متفاوت است، امیدوارم که همه ما بتوانیم قوانین کنگره60را اجرا نمایم وقتی از قانون حرف میزنیم، قانون کاملاً مشخص است یعنی من بهعنوان مجری قانون یا من بهعنوان ناظر قانون بههیچعنوان نمیتوانم قانون را طور دیگری تفسیر کنم همانگونه که خوانده میشود همانگونه هم بایستی اجرا شود. اینکه من بخواهم کمی نظر شخصی خودم را در قانون دخیل نمایم جدایی از همین نقطه شروع میشود.
همه آدمها تصور خودشان این است که کارشان را درست انجام میدهند ولی وقتی تفکر و اندیشهشان را قاطی قوانین میکنند قوانین را خراب میکنند، تفسیر میکنند، قانون تفسیر نمیشود وقتی میگویند خمر حرام است، دیگر حرام است، هم شرب خمر حرام است هم کشیدن مواد مخدر حرام است، حالا من وقتی اشتباه برداشت میکنم مسیر هم اشتباه میشود حالا ما وقتی وارد کنگره 60 میشویم یکسری قوانین ما را کنار هم حفظ کرده و موظف هستیم قوانین را کامل اجرا کنیم قوانین باعث میشود من آرامش خود را حفظ نمایم راحت به مقصدم برسم و لذت ببرم هم راهنما، هم مرزبان، هم ایجنت، هم دیدهبان و همه ما وقتی قوانین را رعایت کردیم و به قوانین احترام میگذاریم نتیجه خیلی خوبی میگیریم. دستور جلسه وادی چهاردهم است، دوتا وادی کوچک داریم، یکی وارد میشویم و میگوییم تفکر کن و در آخر هم میگوییم عشق و محبت، در مورد عشق و محبت صحبت کردن خیلی سخت است . درکنگره60 وقتی میروی روی صندلی مینشینی و میخواهی در مورد یک مطلب صحبت کنی ،نمیتوانی حرف حساب نزنی، حرف حساب حرفی هست که تو با آن درگیر شدهای، لمسش کردهای و زوایای مختلفش را دیدهای مثل یک معلم میماند وقتی یک معلم دارد ریاضی یاد میدهد یک تخممرغ و دوتا تخممرغ و یک شونه تخممرغ را میگوید محاسبه هم میتواند انجام دهد چون دیده است چون لمسش کرده و میداند در مورد چه چیزی صحبت میکند.
وادی هم همینطور است، اصلاً کنگره60 هم همینگونه است و برای همین ما در پی هم روان میشویم، چون این چیزی که در مورد آن صحبت میکنیم دیدهایم، حقیقی و قابللمس است و استفاده کردیم، استفاده که کردیم نتیجهاش را هم دیدیم، وادی چهاردهم میگوید باور محبت است و بدون محبت هیچچیزی نیست، شاید بزرگترین وادی کنگره60 ازنظر حجم مطالب است. اساتید جناب آقای مهندس دژاکام میآیند و در سه خطابه اطلاعات میدهند .
اینکه من چه برداشتی از وادی چهاردهم کردم، این وادی، وادی قوانین است و هر چه هست محبت است وقتی نیست یعنی هیچچیزی نیست. آن چیزی که محاسبه میشود آن چیزی که حقیقی هست و خواهد بود و در آینده هم خواهد بود محبت است یک قیمتی دارد، مثل ماه مبارک رمضان حقیقی است هر چه زمان سپری میشود متجلیتر میشود، حتی میبینید اشخاصی هم که از اسلام هیچ درکی ندارند میگویند شما اگر در بازه زمانی مشخصی غذا نخورید برای بدنت خوب است حتی آزمایشهایی هم کردند و به یک سری نتایجی رسیدند پس واقعی است حال کاری ندارم که دفع میکنیم یا جذب میکنیم ولی آن چیزی که من از این قضیه برداشت کردم این است که همه دوست داریم خلوص داشته باشیم همه دوست داریم قابلاحترام باشیم، همه دوست داریم دیگران به ما احترام بگذارند حالا نه اینکه توجه بکنند که این از منیت است که درنهایت در جامعه و خانواده حالمان خوب شده است . ما در مورد اینکه حالمان خوب شده صحبت میکنیم و به یکجایی رسیدهایم که حواسمان جمع شده است، یک آدم مصرفکننده که حواسپرت است وقتی وارد کنگره 60 میشود و شروع به سفر کردن میکند حالش خوب میشود و حواسش جمع میشود در مورد یک سری نکات مهم صحبت میکند، در مورد عشق و محبت صحبت میکند ،در مورد یک جنسی صحبت میکند که اگر آن جنس را نداشته باشد قادر به شناسایی خداوند نخواهد بود. هیچکسی به خداوند نمیرسد من فکر میکنم که همه ما تمام تلاشمان را میکنیم که صفات نیکوی خداوند را از آن خودمان کنیم. بزرگترین صفت نیکوی خداوند محبت و بخشش است، که اگر من علیرضا قرار است تغییری در من به وجود آید حتماً بایستی آن جنس را تهیه نمایم، حتماً باید بفهمم.
یکزمانی من فکر میکردم که همه آدمها نیازمند محبت هستند و همه دوست دارند مورد محبت واقع شوند چه از طرف پدرشان، مادرشان، همکارانشان، همسرشان و فرزندانشان یک بستری است که خیلی اتفاق بزرگی میافتد، در بستر عشق و محبت اتفاق رخ میدهد ،آن چیزی که من در مورد بخشش درک کردهام ، بایستی تو ببخشی قرار نیست اول بگیری دوم بدهی! تو بایستی اول ببخشی تا بخشیده شوی. خیلی اوقات چون من این حس را نداشتم این صفت را هم نداشتم یا ازش دور بودم یا اصلاً یادم نبود.
ما درکنگره60 به یاد میآوریم، وقتی به من محبتی میشود من هیچ احساسی نسبت به اون قضیه نداشتم اصلاً نمیفهمیدم، این لطف است این بخشش است این محبت است اگر جناب آقای مهندس دژاکام به من چیزی میگوید این لطف ایشان است، این بخشش ایشان است، این بزرگی ایشان است. محبت یک صفت است ولی بخشش متجلی میشود . زمان است مکان است و کلام است وقتی اینها را در اختیار دیگران قرار میدهید و در اختیار خودت میگذاری این اتفاق(بخشش) میافتد .
باید حرف من با عمل من همخوانی داشته باشد. من سالها است درکنگره 60 با بچههای که عضو لژیون سردار هستند کار میکنم، کسانی هستند که میبخشند . انسانهای توانگر ، لزوماً توانگر زور و بازو و مال زیاد نیست بلکه توانگر کسی است که میتواند ببخشد . کسی که از قدرت عقل خود استفاده میکند و زرنگ است ، جناب مهندس دژاکام میگوید کسانی که پهلوان هستند انسانهای زرنگی هستند چون از مال خود میبخشند از باارزشترین چیزشان میبخشند و آن موقع است که زمان و کلام و مکان آنها رنگ و بوی متفاوتی میدهد . وقتی انسان میبخشد میتواند به خور و خوابش مسلط باشد.
بخشش مثل یک شمشیر دو لبه است هم صور آشکار را و هم صور پنهان را میتوانی با آن اصلاح کنی . آن چیزی که من از بخشش درک کردم کسانی که میبخشند چه در صور پنهان چه در صور آشکار آن نیروی اهریمنی قدرتش کم میشود و کمتر به سراغ انسان میآید .
انسانها نیاز دارند دیده شوند و زمانی که محبت نکنی دیده نمیشوی ،زمانی که بخشش نکنی بههیچعنوان دیده نمیشوید، آقای مهندس دژاکام میگوید این سه مرحله دارد مرحله اول انسان به انسان مرحله دوم انسان به خالق و مرحله بعدی خالق به مخلوق .آنجای که واسه تو آن اتفاق میافتد، آنجای که شو شود میشود ،آن جای خالق خالق میشود و آنجای که خالق به چیزی که تو را به وجود آورده است به خودش احسنت میگوید و دور نیست و درکنگره 60 این قضیه دور از دسترس نیست. من جای دیگر را کار ندارم قطعاً جای دیگر این اطلاعات و آموزش است ولی ما به آن دسترسی نداریم ولی من به کنگره 60 دسترسی دارم به این اطلاعات دسترسی دارم اگر خودم را مجاب کنم که حرکت کنم ،حرکت توأم با عمل ،بازی در میدان فصل شعار دادن تمامشده است الآن فصل فصل عمل است و ما همه در پی هم این کار را میکنیم و به هم گوشزد میکنیم، به هم دیگر یاد میدهیم که بیاییم حرکت کنیم .
امروز کنگره60 به یمن این اتفاق تعداد زیادی از بچهها عضو لژیون سردار میشوند و میآیند دنور میشوند، پهلوان میشوند پانصد میلیون یک میلیارد پول میدهند نشان در بینشان پیدا میکنند .ممنون که به صحبتهای من گوش کردید .
تهیه گزارش و ارسال به سایت: مسافر عباس لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
129