English Version
English

انسان در وهله اول باید با خودش صلح کند،وقتی با خودت صلح کردی آرامش هم می‌آید

انسان در وهله اول باید با خودش صلح کند،وقتی با خودت صلح کردی آرامش هم می‌آید

پنجمین جلسه از دوره هشتاد و پنجم از کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی راهنمای محترم مسافر رضا و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من«در روز شنبه مورخه 19 اسفند ماه سال ۱۴۰۲ رأس ساعت 16:45 شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام دوستان رضا هستم مسافر.

از ایجنت محترم و مرزبانان عزیز تشکر می‌کنم که اجازه دادند یک بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم و خدمت نمایم. از همه شما عزیزان هم تشکر می‌کنم به خاطر حضور گرمتان و اما دستور جلسه وادی چهاردهم می‌باشد. با خواندن دوباره وادی باز هم چیزهای جدیدی دستگیرم شد.خوش به سعادت کسانی که این وادی را می‌نویسند، آنچه را که می‌نویسیم زیاد دور نیست و قطعاً برایمان اتفاق می‌افتد. من هر وقت حالم بد است و راه را گم می‌کنم و به چه کنم چه کنم می‌افتم شاید باورتان نشود که واقعا همین وادی ۱۴ به من کمک می‌کند، حتی شاید با خواندن یک پاراگراف کوچک.
وادی ۱۴ سه خطابه دارد که استادان رعد ،سیلور و سردار صحبت می‌کنند .خطابه اضداد بر روی من تاثیر بسیاری داشت وقتی خواندم جدا متحول شدم و مطالب جدیدی دستگیرم شد. یک مسافر برای شناخت و ریکاوری خود باید این ۱۴ وادی را پشت سر بگذارد.
در وادی اول با تفکر سالم آشنا می‌شویم و آن را یاد می‌گیریم .با تفکر به ایمان سالم و از ایمان سالم به عمل سالم می‌رسیم. عمل که سالم شد حس ما هم سالم می‌شود. حس اولین شروع به کارگیری قوه ی عقل است، حس که سالم شود عقل هم فرمان درست صادر می‌کند. انسان با افزایش آگاهی به صلح و آرامش می‌رسد. انسان امروزی حالش خراب است و برای او به جز آرامش هیچ راهی نیست. انسان در وهله اول باید با خودش صلح کند. وقتی با خودت صلح کردی آرامش هم می‌آید، آن وقت تازه می‌توانی شروع کنی به اصلاح کردن ،وقتی خودت را اصلاح کنی تمام اطرافیانت هم اصلاح می‌شوند. ما همه در عشق غوطه وریم ،مثل یک ماهی که در اقیانوس است .امواج عشق همچون خورشید بر همه می‌تابد، حتی بر خشمگین‌ترین انسان‌ها. اگر آن عشق نباشد انگور هم تبدیل به شراب نمی‌شود. پس بیاییم اضداد را بپذیریم. کار اضداد تخریب و خونریزی است. وقتی اضداد را بپذیریم، گرفتاری‌های ما کم می‌شود. اگر می‌خواهید در صلح و آرامش قرار بگیرید باید اضداد را کمرنگ کنید یا همان گونه که هست پذیرا باشید.
و اما قسمت دوم جلسه تولد حمید عزیز می‌باشد. من ابتدا پیام تولد ایشان را می‌خوانم:(شما اکنون ،چون پرنده‌ای هستید که آماده فرمان پرواز خویش است. پرواز را آموخته است،برای اینکه از شعاع نوری که ساطع شده و به زمین رسیده است به بلندای همان نیرو به پرواز درآید. البته این شامل کل بیت شماست که با شما در حال ادامه مسیر هستند).
آقا حمید رهجوی آقای صادقی بودند که با انتقال ایشان به شعبه حر درلژیون من وارد شد. من کار زیادی برای حمید انجام ندادم، چون خودش راهش را بلد بود، آموزش‌ها را گرفته بود و فقط آمده بود آنها کاربردی کند. الان هم خدا را شکر حمید خدمتگزار خوب است و همیشه در حال خدمت می باشد. برای یک راهنما چیزی ارزشمندتر از این نیست که رهجویش خدمتگزار باشد.
این تولد را در اصل به آقای مهندس و حمید عزیز و راهنمای همسفرش و همسفرش و همه شما عزیزان تبریک می‌گویم.


سلام دوستان حمید هستم یک مسافر.


از راهنمایان همسفرانم،دخترم، پسرم و همسرم و از بچه‌های لژیون ۱۱ که تشریف آوردند تشکر می‌کنم. از آقای رضوانی راهنمای درمان سیگارم تشکر می‌کنم. می‌گویند بی عشق سر نکن که خیلی زود دیر می‌شود،دیگر چه چیزی از این بهتر می‌خواهم که در این مکان نشسته ام.
یادمان نرود که چه گذشته خرابی داشتیم و الان چه حالی داریم، مصرف خیلی زیادی داشتم و دیگر تریاک جوابم را نمی‌داد و شیره خوراکی مصرفم بود. خوابم به هم ریخته بود. یک بار از جلوی شعبه قبلی رد می‌شدم و دیدم هر کسی یک لیوان چای دستش بود و من هوس چای کردم و رفتم که چای بخورم و همان جا راهنمای تازه واردین من را شکار کرد و در مورد سفر به من توضیح داد و من را جذب کنگره کرد. سال ۹۵ سفرم را با آقای ابراهیم صادقی عزیز شروع کردم. دقیقاً بعد از رهایی یک ماموریت به من خورد و راهی مرز ترکیه شدم و یک ماه و نیم آنجا بودم. در آنجا یکی دو بار مشروب خوردم و مست جلوی هتل بودم که یک تریلی برایم بوق زد.او یکی از آشنایان بود که من را دید و به طور اتفاقی به اندازه یک کف دست به من شیره داد و خداحافظی کرد و دوباره برگشت خوردم. وقتی در مسیر مثبت باشی نیروهای منفی نیز تمام توان خود را به کار می‌گیرند تا تو را دوباره به خدمت بگیرند. اکنون خدا را شکر که دوباره رها شدم و مرزبانی پارک ولایت نیز نصیبم گشته است. از بچه‌هایم راضیم و همینطور از همسرم که به لطف آموزش‌های کنگره حالش خیلی خوب شده است. این تولدها در واقع برای همسفران می‌باشد که ما آنها را خیلی اذیت کردیم. من وارد کنگره شدم ولی همسفرم باعث شد که در کنگره ماندگار شوم. از آقا رضا نعیمی بسیار تشکر می‌کنم که زحمت من رو کشیدند. از تک تک شما عزیزان تشکر می‌کنم که در جشن ما شرکت کردید.
از همه شما ممنونم و خودتان را تشویق کنید.


سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر.


خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. همانطور که استاد امین در صحبت‌های خودشان فرمودند شاگرد خوب بودن کلید دریافت استاد خوب است،حتماً این همسفران و همینطور مسافران شاگردان خوبی بودند که راهنمایان به این خوبی سر راهشان قرار گرفته است. یکی از ویژگی‌های خوب خانم سمانه این است که خیلی سریع پس از آنکه آموزش‌های کنگره را دریافت نمود همانطور نیز فرمان پذیری را دریافت کرد و آن را با خدماتی که در کنگره ۶۰ می‌توان انجام داد پیوند زد و خدمات راهنمایی، مرزبانی، دبیری، نگهبانی و خدمت در سایت را گذراندند. دستور جلسه وادی چهاردهم با این خانواده بی‌ربط نیست. ایشان هر خدمتی را با عشق وافر انجام می‌داد و این باعث می‌شد که خدمت‌ها یکی پس از دیگری نصیبش شود. به او تبریک می‌گویم و امیدوارم که خیر و برکت این خدمت‌ها در زندگی اش جاری و‌ ساری باشد.
خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.


سلام دوستان فتانه هستم یک همسفر.


از اینکه در جمع شما دوستان هستم بسیار خوشحالم و بابت اینکه این جایگاه دوباره نصیبم شد خدا را شکر می‌کنم. پرنیان عزیز بسیار رهجوی خوبی است و در مسیر کنگره قرار دارد.
از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید ممنونم


سلام دوستان محمدرضا هستم یک همسفر.


خیلی خوشحالم که در این جشن هستم.  این رهایی را به آقا حمید و راهنمای خوبش آقا رضا تبریک می‌گویم. به کیای عزیز و خواهر گرامیش تبریک می‌گویم. به خانمشان تبریک می‌گویم.به راهنمایان همسفران هم تبریک می‌گویم. کیا خیلی پسر مودب، حرف گوش کن و مثل پدرش با اخلاق می‌باشد و ورزشکار خیلی خوبی نیز هست و اگر همینطور پیش برود به درجات بالایی می‌رسد. کنگره جایی برای همدلی خانواده می‌باشد.
ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید


سلام دوستان سمانه هستم همسفر.
ای که می‌پرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.
خدا را شکر می‌کنم که امروز نیز توفیق حضور در کنگره ۶۰ و در این جشن را دارم. در ابتدا این تولد را به آقای مهندس بزرگ و خانم آنی تبریک می‌گویم. به آقای صادقی تبریک می‌گویم که راهنمای اول مسافرم بودند و امیدوارم این انرژی تولد به او هم برسد. آقای نعیمی نیز عشق به کنگره و عشق خدمت را به حمید یاد دادند. از راهنمایان گرامی خودم و فرزندانم کمال تشکر را دارم که قبول زحمت ما را کرده‌اند.از آقای رضوانی ایجنت محترم که راهنمای درمان سیگار حمید بودند و مشوق حمید برای مرزبانی پارک بودند. عشق و محبتی که از کنگره گرفتیم باعث می‌شود که از کرج به پارک ولایت بیاییم. از آقا محمدرضا راهنمای کیا و خانم فتانه راهنمای پرنیا خیلی تشکر می‌کنم. از خانم فریده که مشوق من برای خدمت مرزبانی بودند و خانم آزاده که ایجنت دوره قبل بودند کمال تشکر را دارم. از خانم لیلای عزیز که تمام اتفاقات مثبتی که در من روی داده علتش آموزش‌های ایشان بوده است. از راهنمایان تازه‌واردین خودم تشکر می‌کنم. از مرزبانان دوره قبل هم تشکر می‌کنم. در آخر از دختر و پسر گلم که همیشه در کنارم بودند نهایت تشکر را دارم. از مسافر عزیزم که من را با کنگره ۶۰ آشنا کرد کمال تشکر را دارم و امیدوارم که همیشه سایه‌اش بالای سر ما باشد. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما ممنونم.

 

تایپ، ارسال عکس: واحد سایت نمایندگی شادآباد

لژیون خدمتگزار: لژیون یازدهم

مرزبان کشیک: مسافر فرهاد



 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .