جلسه نهم از دوره سی و سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس به استادی دیدهبان محترم جناب آقای احمد حکیمی، نگهبانی محمدجواد و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من در تاریخ شنبه 19 اسفند 1402 رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود
خلاصه سخنان استاد:
توفیق شد بهواسطه تولد علی عزیز در خدمت شما باشم خب تولدها مناسبتهایی است که مخصوصاً برای عزیزانی که در سفر اول میباشند یک الگو و پیامی دارد که میتواند خیلی امیدوارکننده و روشنیبخش راه باشد که اگر فردی توانست کاری انجام بدهد و به موقعیتی برسد پس من هم اگر تلاش و کوشش کنم حتماً به نقطهای خواهم رسید و بنده هم تجربه این موضوع را دارم که فردی که تولدش بود گفتم اگر این فرد با این تخریب میتواند به این نقطه برسد پس من هم حتماً اگر تلاش و کوشش کنم به آن نقطه خواهم رسید شکر خداوند که این نقطه هم تجربه کردم. همه اعضا کنگره 60 باید توجه داشته باشند کوچکترین قدمی که ما در جهت مثبت برمیداریم باید بیشترین نگاه را نسبت به آن داشته باشیم یعنی پیروزیهای کوچک را باید خیلی خیلی بزرگ جلوه بدهیم تا امیدبخشی باشد برای ادامه دادن مسیر خود بنابراین هیچ حضور و تولدی در کنگره 60 نباید برای ما عادی شود حتی اگر تبریک میگویند این تبریک به خاطر آن زحمتکشیده شده و تغییر نگرش و تفکرش میباشد و عمل آن فرد الگویی برای افراد در آن مسیر است. قطعاً فردی مثل علی که به این نقطه رسیده پس از چهارده سال فرازوفرودهای بسیاری طی کرده و از آن عبور کرده که به این نقطه رسیده است. درهرصورت خیلی تبریک به علی عزیز میگویم همینطور تبریک به رهجویانش که بهواسطه آموزش راهنمای لژیون راهشان را پیدا میکنند و حرکت میکنند.
در کنگره 60 چیزی که باید مدنظر قرار بدهیم این است که همه عضو کنگره 60 هستند نماد کنگره 60 نیستند یعنی اگر من از دست هر فردی در کنگره 60 ناراحت بشوم هیچ ربطی به کنگره 60 ندارد از هر مسئولی در کنگره 60 ناراحت بشوم ربطی به کنگره 60 ندارد نمیتوانم عملکرد آن فرد را در این ساختار پایه و مبنا کنگره 60 بدانم ما یک قانون داریم و یک مجری قانون داریم فردی یک مسئولیت دارد و نسبت به مسئولیتش یک عملی را انجام میدهد امکان دارد در عملکردش نقصانهایی وجود داشته باشد خب این ربطی به قانون اصلی ندارد چون مجری است راهنما هم به همین شکل است بهعنوان یک ماده اولیه مرغوب راهنما این ماده اولیه را میگیرد مثل آبی که از یک چشمه برمیدارد درواقع از انتقال ابن آب به رهجو باعث رفع عطش رهجو میشود که بتواند به مسیرش ادامه بدهد این آب به معنا آب ظاهری نیست به معنا انتقال اطلاعات، آگاهی، انرژی و خیلی چیزهای دیگر است بنابراین قدر همه خدمتگزارها را بدانید و این فضا را به همدیگر بدهیم که اگر اشتباهی صورت گرفت این اشتباه فقط از ندانستن است از انسان بد بودن نیست از نبود آگاهی است ما فعل بد داریم انسان بد نداریم و اگر انسانی این فعل بد را انجام بدهد از ندانستن هست از عدم آگاهی است. وقتی یک راهنما راه را نشان میدهد با هر رهجویی مسیر خاص خودش را طی میکند و رهجوها باید قدر حرکت در این مسیر را بدانند.
من استنباط میکنم فردی که وارد کنگره میشود بهواسطه مصرف مواد مخدر در شهر وجودیاش پر از ناخالصی است حالا در هر زمینی ناخالصیهای متعدد و متفاوت است در سفر اول یاد میگیرد این سطح را تمیز کند ولی نمیتواند ناخالصی را که برداشت در زمین یا شهر دیگری بریزد باید این ناخالصی را تبدیل کند و این تبدیل کردن قطعاً آموزش میخواهد، خب عزیزانی هستند که سفرشان تمام میشود و این ناخالصی را که اصطلاحاً من میگویم سوزاندند و به انرژی تبدیل کردند تصور میکنند دیگر کار تمام شد و از کنگره 60 میروند دیگر این زمین شخم نمیخورد تا بفهمند در لایههای زیرین این زمین چه خبر است حالا یکی از کارهایی که نشان میدهد در لایههای زیرین چه خبر است خدمت هست و فقط خدمت به یک انسان، خدمت به طبیعت، خدمت به موجودات زنده دیگر غیر از انسان، خدمت کردن در آسایشگاه این ناخالصی لایههای زیرین را نشان نمیدهد فقط در شرایط خاص که خدمت به همنوع خودش انجام میدهد و چون ارتباط با همنوع خودش وجود دارد مثلاً به او میگوید به سمت راست برو ولی او به سمت چپ میرود از دیدن این موضوع آموزش میگیرد یعنی رهجو با عملکردش درون راهنما را به خودش نشان میدهد این تجربهای است که من در دوره راهنمایی داشتم هر خدمت شخم خوردن خاص خودش است مرزبانی هم همینطور، ایجنتی، نگهبانی همه خدمتها شخم خوردن خاص خودش را دارد پس قدردان این فضایی که هستیم باشیم شاکر خداوند باشیم.
دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم است انتهای وادی چهاردهم بعد از خطابهها خیلی مسیر ما را روشن میکند میگوید ای انسان دو راه بیشتر نداری و اصلاً راه سومی وجود ندارد یا به نیروهای الهی ملحق میشوی یا هیچ کاری نمیکنی که نیروهای بازدارنده آن انسان را به اعماق تاریکی هدایت میکند، یا راه ارزش است یا راه ضد ارزش، فرد یا باید بیاید درمان شود یا مصرفکننده باقی بماند راه سومی هم ندارد. هزار سال دیگر هم هر ماده مخدری بیاید و انسان مصرف کند مخدرهای طبیعی بدنش را از کار میاندازد چهکار باید بکند؟ مصالح آن شربت OT و روش درمان آن DST است و هیچ راه دیگری ندارد والسلام
همه سعی میکنیم این محبت را با تمام وجودمان احساس کنیم، برای احساس محبت شخص باید زحمت بکشد تزکیه و پالایش کند ولی واقعاً خیلی احساس خوبی است، محبتی که در آموزش به ما میشود این محبت عام است خاص نیست و ما در کنگره 60 در حال تمرین هستیم تا به محبت عام برسیم. آقای مهندس دژاکام چهره معنوی نیستند ایشان دانشمند اعتیاد هستند دانشمندی در کل هستی که تا الآن نمونه نداشته و اولین هستند ما باید قدر این فرد را بدانیم و از خداوند تشکر و قدردانی کنیم با این روش هم من هم شما داریم به رهایی میرسیم و به این موقعیت رسیدیم پس باید قدردان باشیم و تلاش کنیم برای تغییر خودمان به بهترین شکل از این بستر استفاده کنیم. علی عزیز مجدد تولدت را به خودت، به آقای مهندس دژاکام، به همسفرت و راهنمای همسفرت و همه اعضا کنگره 60 خیلی تبریک میگویم امیدوارم همواره همه ما در تولد باشیم از توجه شما سپاسگزارم.
بخش دوم دستور جلسه تولد راهنمای محترم مسافر علی:
آرزو مسافر علی:
آرزو میکنم روش درمانی کنگره 60 و این مسیری که آقای مهندس دژاکام از بدو حرکتشان آغاز کردهاند انشا الله همه ما این توفیق داشته باشیم پیرو راه ایشان باشیم و این روش تا جهانیشدن پیش برود.
خلاصه سخنان مسافر راهنمای محترم علی:
از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم که همواره الگو ما هستند. اعتیاد و تاریکیهای دیگری که در بنده وجود داشت چقدر در بدو حرکت لاینحل مینمود جا دارد خدا را شکر کنم از وجود آقای حکیمی و با همه مشغلهای که در کنگره 60 دارند امروز اینجا حضور پیدا کردند و باعث افتخار من است، همیشه عملکرد ایشان برای من الگو بوده است امیدوارم توانسته باشم بهعنوان یک رهجو برای تحقق این تفکر وظیفه خودم را کامل و درست انجام داده باشم. اگر عشق و محبت و آموزشی نبود قطعاً این سالها به هم نمیپیوست و این عدد 14 روی کیک من نبود و این سالها سفری از اعماق تاریکی به روشنایی بود ابتدا انسان فکر میکند تاریکی فقط اعتیاد و مسائل آن میباشد ولی هرچقدر پیش میروی متوجه میشوی عمق مسئله خیلی بیشتر از اینها است امیدوارم در کنگره 60 باقی بمانم و گرههای خودم را بیشتر بازکنم
خلاصه سخنان راهنما همسفر مسافر علی:
من امروز را خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، آقای حکیمی و آقای موسوی تبریک عرض میکنم همینطور به علی عزیز، همسفرانشان و پسرهای گل ایشان تبریک میگویم. خدا را بابت این سیستم و اینهمه تلاش گروه برای رهایی رسیدن مسافران شکر میکنم
خلاصه سخنان همسفر مسافر علی:
خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم دستور جلسه وادی چهاردهم هست جا دارد بهعنوان همسفر علی آقا از محبتی که در قلب ایشان هست صحبت کنم، تپندگی که نسبت به اعضا کنگره 60 دارند و عشقی که نسبت به رهجوهای خوددارند، تعهد وافری نسبت به رهجو دارند و بهپای پیمان خود همهجوره ایستادند. یکوقتهایی که نمیخواهی ببینی باید ببینی، نمیخواهی باشی باید باشی، نمیخواهی بروی باید بروی همه اینها معنای محبت را در دل خودش دارد. خوشبخت کسی است که زنجیره محبت به دنبال خودش دارد از آقای حکیمی نهتنها برای همسفرم بلکه برای خودم تشکر میکنم یکی از الگوهای بینظیر زندگی من هستند از راهنمای خودم تشکر میکنم
تهیه و ارسال گزارش: مسافر رضا لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
467