English Version
This Site Is Available In English

جشن هفته دیده بان

جشن هفته دیده بان

جلسه دوم از دور اول کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران وهمسفران نمایندگی معدن فیروزه با استادی دیده‌بان محترم مسافر مهدی و نگهبانی ایجنت محترم مسافر علی و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه جشن هفته دیده‌بان پنجشنبه هفدهم اسفند ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که بار دیگر فرصت داد در خدمت شما باشم این حس هر بار من است وقتی‌که وارد شعبه شمامیشم حال بسیار خوبی پیدا می‌کنم اینجا حس جاری بودن، حس آرامش و امنیت موج می‌زند از همه شما سپاسگزارم که این حس را ایجاد کردید شما ساکنین آبادی هستید که بناهای ویران را می‌سازید و آباد می‌کنید الان که خلاصه سخنان آقای سلامی را گوش می‌دادم صحبت از لژیون معدن فیروزه بود و الان شما نمایندگی هستید و حکایت از حرکت رو به جلو شما دارد و این یعنی شما آب راکد نبوده‌اید، رشد کرده‌اید و برای آینده خود و فرزندانتان برنامه دارید و همه این‌ها نشانه دانایی و آبادی شماست به همگی شما تبریک می‌گویم که همچنین ساختاری را ایجاد کردید امروز این فرصت برای من مهدی ایجاد شد که در کنار شما در این جشن حضور داشته باشم توی پیام کنگره می‌شنویم که اساس کار ما محبت، عقل و ایمان است به نظر من محبت در کنگره ستون همه چیز است محبت است که تعیین می‌کند من مسافر چرا اینجا هستم و یا کنگره اصلاً چرا ایجاد شده است.


آیا در کنگره به کسی حقوق می‌دهند؟
آیا این شال دیده بان، مرزبان، راهنما و غیره به لحاظ ظاهری در بیرون از اینجا جایگاه و یا قیمتی دارد؟


کنگره برای خدمت‌گزاران ساختار مالی ندارد که مثلاً به من مهدی یا ایجنت و مرزبان و راهنما بابت جایگاه امتیازی بدهد نه ما بر اساس محبت خدمت می‌کنیم، آقای مهندس ساختاری به‌وجود آوردند که با عشق از خودت و خانواده‌ات بگذری و به انسان‌های دردمند خدمت کنی و لذت ببری پشت ایجاد همچنین ساختاری حتماً عقل، ایمان، عمل سالم و تفکر وجود دارد پس آنچه که مثلث کنگره شصت را تشکیل میدهد ساختار زمینی نیست بلکه برگرفته از عناصری است که در کائنات وجود دارد اگر درون من حس‌های مخربی چون معرکه‌گیری، تجسس و قضاوت وجود دارد در جایگاه‌های که کنگره به من می‌دهد یاد می‌گیرم که خودم را پالایش کنم و بتوانم حال خوبی را به خودم هدیه کنم.

یک روزی من از آقای مهندس پرسیدم که از کجا بفهمم که مسیر حرکتم درست است؟ چون یک وقتی من در کنگره هستم ولی مسیر حرکتم اشتباه است آقای مهندس گفتند هر جایگاه‌ی و یا هر تفکری که داری برگرد به خودت نگاه کن اگر حالت خوب بود در مسیر درست هستی اگر حالت بد است اشکالی در کارت وجود دارد امروز در کنگره بالغ بر یکصد هزار نفر حضور دارند اگر حال من مهدی خراب است، دچار تشویش، نگرانی و قیاس هستم که در دور و برمان زیاد است این اشکال کنگره نیست نقصی است که در من وجود دارد.

آقای مهندس می‌فرمایند شما زمانی در باره یک نوشتار، ساختار، یک خانواده یا هر چیز دیگری نظر می‌توانید بدهید که خودتان چند گام از آن جلوتر باشید حالا من امروز میام کنگره و شروع می‌کنم به نظر دادن و ایراد گرفتن، منصفانه این است که ببینم جایگاه و اندوخته خودم در باره موضوعی که می‌خواهم اظهار نظر کنم کجاست.

آقای مهندس که اساس و بنیان کنگره است و تمامی این علوم از سینه ایشان بیرون آمده در مواجهه با مسائل تنها تصمیم نمی‌گیرند و با مشورت ۱۴ دیده بان با دیدگاه‌های متفاوت قوانین را وضع می‌کنند این ۱۴ نفر مسائل مختلف را از جوانب مختلف می‌بینند بررسی می‌کنند و اگر منطبق بر عقل، ایمان و عمل سالم بود بر اساس تمامی آموزش‌های کنگره آن‌را پیاده می‌کنند تمام تصمیماتی که در کنگره گرفته می‌شود از دل شعب بیرون می‌آید.

دیده بان‌ها، مرزبان‌ها وایجنتهای شعب مسائل را رصد می‌کنند منتقل می‌کنند و بر اساس آن در شورای دیده بان‌ها تصمیم‌گیری می‌شود و وقتی‌که جمع به یک تصمیم واحد رسید پیاده می‌شود ما در کنگره می‌گوییم برای درمان اعتیاد دو سفر الزامی است سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن و سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود وقتی این صحبت را می‌کنیم می‌دانیم که کوچک‌ترین کاری که در کنگره انجام می‌شود درمان اعتیاد است؛ کار بزرگی که در کنگره انجام می‌شود آن کاری است که بعد از درمان اعتیاد انجام می‌شه و آن این است که با آموزش‌هایی که اینجا می‌گیریم یاد می‌گیریم که دروغ نگوییم سرزنش نکنیم و بسیاری از کارهای ضد ارزشی دیگر را انجام ندهیم حرکت کنگره فردی نیست مانندیک صفحه سفید نقاشی است که ما با عملکردمان تصویر آن را ترسیم می‌کنیم وقتی این حرکت عظیم را می‌بینیم که افرادی غرق در دنیای تاریکی امروز حالشان خوب است حس خوبی می‌گیریم ولی اگر اون نقطه سیاه تصویر را ببینیم که مثلاً در کنگره فلان مرزبان یا راهنما این حرف را زد یا آن کار را کرد حالمان خراب می‌شود مشکل از نوع نگاه من است که نمی‌توانم این همه زیبایی را ببینم من وقتی وارد این شعبه شدم چه الان و چه چند وقت قبل که اهدای شال مرزبانی بود با دیدن این همه شکوه و زیبایی حال دلم خوب شد همه این‌ها در درون من اتفاق می‌افتد باید ببینم که چه چیزی را انتخاب می‌کنم بین رحیم و رجیم فاصله‌ای به اندازه یک نقطه وجود دارد افرادی که اگر ایرادی از من می‌بینند تذکر نمی‌دهند انگار در پستو پنهان شده‌اند و این افراد خیر اندیش من نیستند چون زمانی که در دام افتادم از پستو خارج می‌شوند و وقتی ما در دام تخریب آن‌ها قرار می‌گیریم قوه عقل ما دچار اختلال می‌شود.


اگر می‌خواهی دیده بان، مرزبان یا راهنما باشی اگر سفر اولی یا دومی هستی فرقی ندارد باید در دام افرادی که می‌خواهند حس تو را آلوده کنند نیفتی آلوده شدن حس می‌تواند در صور آشکار و پنهان اتفاق بیفتد ما باید حواسمان به نداهای پنهان باشد این نداها از جنس خیر و شر هستند و آمده‌اند حال ما را خوب یا خراب کنند نداها برخی اوقات رو در رو حرفشان را می‌زنند و گاهی از داخل پستو ما باید حواسمان باشد آقای مهندس می‌گویند هیچ اتفاقی چه خیر یا شر نمی‌افتد مگر پشت آن استدلالی باشد باید آگاه باشیم که در تاریکی حس‌های مخرب گرفتار نشویم ما می‌گوییم تغییر، تبدیل و ترخیص من سعادت این را داشتم که با استاد امین چندساعتی کنار هم باشیم نکته‌ی بسیار زیبایی از ایشان آموختم ایشان گفتند آن زمانی که می‌خواهد تبدیل برای من اتفاق بیفتد تاریک‌ترین لحظه است مانند دلوی که خالی وارد چاه می‌شود زمانی که به سطح آب چاه می‌رسد در تاریک‌ترین نقطه چاه قرار دارد و آنجا تبدیل صورت می‌گیرد و پر از آب می‌شود تبدیل در انسان هم اینگونه است در آن لحظه انسان سرشار از ترس و اضطراب است قرار است نداهایی از جنس نوریا نار به ما برسد.

ما باید حواسمان باشد که چه چیزی را انتخاب می‌کنیم همه ما برای آموزش به کنگره آمدیم من مهدی با حال خراب و مصرف مواد به کنگره آمدم با تخریب‌های زیاد، اینجا آموزش گرفتم و الان هم در حال آموزش گرفتن هستم ممکن است ده‌ها سال طول بکشد قرار نیست من به کنگره بیایم و بعد از ۵ سال آموزش، دیگران بگویند مهدی حالش خوب نشد گردنش را بزنیم یا از کنگره بی‌رونش کنیم مگر من چه‌کاره هستم که در مورد دیگران اظهار نظر کنم ما در کنگره تشویق و تنبیه داریم لژیون‌ها اختیار دارند از این ابزارها استفاده کنند برای این که یک فرد به آگاهی و حال خوش برسد آقای مهندس بارها گفته‌اند هیچ کس حق ندارد فردی را برای همیشه از کنگره اخراج کند اکثر افرادی که از کنگره رفته‌اند به خواست خودشان بوده است بنابراین کنگره مهد آموزش گرفتن ماست باید فرصت را در اختیار دیگران قرار داد که آموزش بگیرند کنگره ۶۰ به افراد زیادی کمک کرده زندگی‌های بسیاری نجات پیدا کرده است یک مسافر یا همسفر تا زمانی حالش خوب است که دستش در طناب کنگره باشد یعنی به این ساختار وصل باشد من از ابتدای خدمتم در کنگره در چهار جوب همان جایگاه خدمتی سعی کردم بهترین کار را انجام بدهم الگوی خدمت من اینگونه بوده که همیشه کار خودم را انجام می‌دادم شاید دیگران بگویند غلط بوده یا درست بوده ولی من روش خودم را داشته‌ام چون نمی‌توانستم فرد دیگری باشم من روزی که شال راهنمایی را تحویل دادم حساب و کتاب کردم که با توجه به مشغله‌ای که داشتم شاید نتوانم رسالت خودم را در راهنمای خوب بودن انجام دهم بنابراین تمام انرژی خودم را در خدمت ایجنتی گذاشتم و تلاش کردم در کنار شماها بهترین خودم باشم بعدازآن آقای سلامی گفتن یک سری اموری را در استان خراسان انجام بده هر موضوعی که به من سپرده شد تلاش کردم در چارچوب قوانین موجود درست حرکت کنم در بحث دیده بانی اتفاق بسیار خوبی بود که آقای مهندس من را انتخاب کردند و این از اعجاز کنگره است که منی که الان در جایگاه دیده بانی در خدمت شما هستم روزی یک سفر اولی بودم، از هیچ کدام ما که اینجا هستیم این حس دور نیست و ممکن است برایمان اتفاق بیفتد.

 من افتخار این را دارم که چند شعبه در استان خراسان تحت نظارتم باشد هر کدام از دیده‌بان‌ها علاوه بر کار اصلی خودشان نظارت بر تعدادی شعبه را هم بر عهده دارند دیده بان‌ها در بخش‌های مختلف فعالیت دارند و بنده توفیق خدمت در بخش پرتال و آمار کنگره ۶۰ را دارم و مسئولیت بسیار سنگینی است که آقای مهندس به بنده دادند بحث پرتال ابتدا در یکی از شعب مشهد به‌صورت آزمایشی شروع شد و اصلاً جایی هم مطرح نشد و وقتی آقای مهندس من را به عنوان مسئول پرتال معرفی کرد با هماهنگی آقای سلامی این ساختار را حدوداً شکل داده بودیم این حرکت از قبل توی ذهن من شکل گرفته بود و این را به فال نیک گرفتم و امروز ما شاهد این هستیم که حتی شعبه معدن فیروزه با وجود مشکل اینترنت به پرتال پیوسته و کار به خوبی در حال انجام است در خاتمه می‌خواهم بگویم باید مواظب باشیم از گردباد سبز کنگره خارج نشویم و دیر به ایستگاه نرسیم که قطار رفته باشد
ممنون که سکوت کردید و حرف‌های من رو گوش دادید.

عکاس وتایپ: مسافرعلی

نگارش: راهنمای محترم مسافرحسن

ویراسیاری وارسال خبر: مسافرحسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .