جلسه هفتم از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران شعبه اروند آبادان با استادی دیدهبان محترم سرکار خانم آنی کماندار، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «هفته دیدهبان» پنجشنبه ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خوشحال هستم که امروز به آبادان آمدم و علت حضور من بخاطر هفته دیدهبان است. عزیزان بدانند که دیدهبانان ۱۴ نفر هستند؛ سال ۷۶ که آقای مهندس درمان شدند نفرات در کنگره تعدادشان کم بود و حدود ده نفر بیشتر نبودند؛ بعد تعداد افراد کنگره زیاد شد و قرار شد که تقسیم کاری انجام شود. آقای مهندس نفر دوم را انتخاب کردند و نفر سوم و نفر چهارم و به این ترتیب کنگره ۱۴ نفره شکل گرفت. هر کدام از دیدهبانها وظایفی دارند؛ ما دیدهبان راهنما داریم، دیدهبان راهنمای تازه واردین، مرزبانی، قسمت مالی، و یک سری دیدهبانها هستند که دیدهبانهای رابط هستند؛ و در طول سال باید کیلومترها سفر کنند و به نمایندگیهای مختلف در سراسر کشور بروند و کمک کنند؛ و اگر مشکلی دارند و مسائلی دارند، مسائل آنها را رفع نمایند.
من هم دیدهبان همسفران هستم و قبل از من خانم آنی بودند؛ و به علت کسالت ایشان، مسئولیتش را به من واگذار کردند. من به تنهایی نمیتوانم امورات همسفران را انجام دهم به خاطر اینکه تعداد همسفران زیاد است. با تدبیر آقای مهندس ساختار اسیسانتها شکل گرفت. جایگاه اسیستانتها از دیدهبان پائینتر است ولی مشابه ساختار دیدهبانی است. هر کدام از همسفران اسیسانت، مسئول یک قسمت هستند. مثلاً اسیسانت آموزش داریم، اسیسانت ورزش داریم، اسیسانت راهنماها و راهنمای تازه واردین و بعضاً اسیسانت انتخابات مرزبانی داریم. هر کدام از این عزیزان هم چند نفر دستیار دارند؛ مثلاً برای انتخابات مرزبانی شعبات، دستیارها تقسیم کار میکنند و یک نفر نمیتواند به کل کشور برود. هر کدام از آنها بستگی به شرایط، دستیاری دارند که بتوانند کمک کنند و کارها را انجام دهند. به عنوان مثال مسئولیت امتحاناتی که ماهی یک بار در کنگره برگزار میشود بر عهده اسیستانت آموزش است؛ اینها یک تعداد دستیار دارند که هر کدام از آنها ۱۵ تا ۲۰ تا از نمایندگیها را در طراحی سوالات کمک میکنند، طراحی میکنند، چک میکنند و ویرایش میکنند تا سوالات خوب باشد و عزیزان مسئول در هر نمایندگی بداند که چگونه سوال طرح کنند.
در قسمت ورزش، یک سری از نمایندگیها ممکن است که در فصول مختلف بتوانند به طبیعت بروند و ورزش کنند؛ ولی در بعضی از شهرها امکانپذیر نیست و شهری مثل آبادان که شما هستید مسئولین شما صحبت میکنند، باشگاه کرایه میکنند، هماهنگ میکنند که در طول سال ورزش همسفران پابرجا باشد. دیدهبانان چگونه جلسات برگزار میکنند؟ در ماه ممکن است بعضاً چند جلسه دیدهبانی داشته باشیم و ممکن است چند ماه بگذرد و جلسه دیدهبانی نداشته باشیم. خدمت دیدهبانها ۴ سال است بعد از ۴ سال عوض میشود و نفرات جدید جایگزین میشوند. بعضی از دیدهبانها هستند که با نظر آقای مهندس دائمی هستند و سالهاست که خدمت میکنند و عزیزانی در دیدهبانی بودند و در گذشته خیلی خدمت کردند و دوران خدمت آنها تمام شده است. یا آقای کوروش آذرپور بودند که درگذشتند و خدا رحمتشان کند. مشکلات و مسائل در جلسه دیدهبانان مطرح میشود و دیدهبانها قانونگذاران کنگره هستند؛ چون شعب کنگره زیاد است، مسئولیتهای زیادی بر دوش این عزیزان است؛ بایستی یک قانون درستی باشد و یک سری قوانینی باشد که افراد در هر قسمتی بتوانند به درستی خدمت کنند، در حریم همدیگر نروند و مشکلات و مسائل بین آنها به وجود نیاید.
در جلسات دیدهبانها وقتی مشکلی مطرح میشود آقای مهندس خودشان صحبت نمیکنند و نظرات دیدهبانها را گوش میدهند و بعد از آن، نظر خود را مطرح میکنند؛ چون اگر ابتدا ایشان بخواهند نظر بدهد دیدهبانها پیرو نظر ایشان نظر میدهند. و یک مسئله دیگر که خیلی مهم است شروع آموزش در کنگره است؛ کسی که وارد کنگره میشود و درگیر بیماری اعتیاد است و خواست درونی دارد اولین قدم برای آموزش گرفتن همان پذیرش است؛ یعنی اینکه بخواهد که به او کمک بشود؛ یعنی اگر کسی که در دریا دارد غرق میشود دستش را بالا نیاورد، نمیشود به او کمک کرد. بایستی حتماً تقاضای کمک از ما داشته باشد تا ما بتوانیم به او کمک کنیم. مسئله دیگری که خیلی مهم است این است که تمام ساختار کنگره ۶۰ اجرای قوانین و حرمتها است. قوانین و حرمتها که در طول ۲۰ سال و اندی گذاشته شده و همه تجربه شده و همه راههای غلط آزموده شده؛ راههایی که باعث میشود مشکلات و مسائل به وجود بیاید و این قوانین برای جلوگیری ار آنها پایه ریزی شده است. من هم که خودم دیدهبان هستم و در جایگاه قانونگذار هستم، هیچ وقت خودم را جلوتر از قانون نمیدانم و به واسطه اینکه من خودم عضوی از افرادی هستم که قانونگذاری میکنند بخواهم خودم را از قانون جلوتر بدانم؛ یک حکم و نظری بدهم که بخواهم پا روی آن قانون بگذارم یا خلاف آن قانون حرکت کنم؛ چون اجرای آن قوانین و حرمتها باعث میشود که سیستم حفظ بشود و یک بستر امنی فراهم بشود که انسانها در بستر امن بتوانند آموزش ببینند. بعضاً میگویند که رفت و آمد خانوادگی با هم نکنید و شخص ممکن است بگوید من خودم میدانم و میتوانم کنترل بکنم؛ این را برای بقیه میگوید و برای من نمیگوید، نه برای تک تک ما میگوید.
اولش ممکن است خیلی خوش بگذرد و با هم مسافرت شمال بروند، ویلای همدیگر بروند، جوجه بخورند و خیلی خوش بگذرد؛ ولی بعدش مشکلات و مسائل به وجود میآید و هزار و یک مشکل و مسائل خانوادگی ممکن است به وجود بیاید و از بستر امن خودش خارج شود؛ مثلاً میگویند شاگرد یا رهجو با راهنما رابطه کاری نباید داشته باشد، رابطه مالی نداشته باشند، یک نفر میآید و پول قرض میکند فردا نمیتواند پولش را بدهد و توانش را ندارد و کنگره نمیآید و پای او از کنگره قطع میشود. وارد معامله میشوند و مشکل به وجود میآید و ارتباط آنها خراب میشود و رابطه استاد و شاگردی خراب میشود. یک مسئله دیگر هست و آن این است که راهنما برای اینکه بتواند آن علم و دانشش را به شاگرد منتقل نماید همیشه بایستی این اختلاف پتانسیل بین راهنما و شاگرد باشد؛ یعنی راهنما در جایگاه بالاتر باشد تا حرفی که میزند و صحبتی که میکند اثرگذار باشد و به واسطه آن اختلاف پتانسیل دانش راهنما به آن شاگرد منتقل شود؛ ولی اگر شاگرد بیاید در سطحی قرار بگیرد و در کنار راهنما باشد و بخواهند با هم دوست شوند دیگر فاتحه آن شاگرد خوانده است؛ چون راهنما که آسیب نمیبیند؛ راهنما رها شده و درمان شده است. آن کسی که آسیب میبیند رهجو است و ممکن است در روند درمانش مشکل به وجود بیاید. بله، پیوند محبت بین اعضای کنگره هست و در کنار آن محبت هم وجود دارد و وقتی راهنما دانش خودش را به آن رهجو منتقل میکند، گره و مشکل رهجو برطرف میشود. یک حب بین راهنما و شاگرد ایجاد میشود و بواسطه آن تاثیری که راهنما گذاشته است و تغییری که در زندگی آن رهجو به وجود آمده و به واسطه آن تغییرات، محبت بین شاگرد و راهنما و اعضای کنگره به وجود میآید.
محبت همیشه دو وجه دارد؛ محبت مثل باران است اگر زیاد ببارد باعث سیل میشود و اگر کم باشد خشکسالی به وجود میآید. شما اگر یک گیاه را هم در منزل نگهداری کنید اگر زیاد به آن آب بدهید آن گیاه گند میزند و اگر کم آب بدهید خشک میشود. محبت هم تعادل دارد، اندازه دارد و اگر تابع قانون باشد ساختارها شکل میگیرد. محبت زیاد باعث خرابی و ویرانی میشود. پس بایستی قهر و مهر کنار همدیگر باشد که راهنما بتواند شکل بدهد و هدایت کند؛ چون شوخی نیست و قرار است رهجو را از اعماق تاریکی و از درون جهنم بیرون بکشد و اگر به این مسائل توجه نشود مشکل به وجود میآید.
مطالبی بود که به ذهنم آمد و خدمت شما عرض کردم. مطلب دیگر اینکه فقط دیدهبانها نبودند و تلاش کل اعضا بوده، تک تک اعضای کنگره بوده است، راهنماها، راهنمای تازه واردین، مرزبانان، کسانی که در OT کار میکنند و همه آنها زحمت کشیدند که کنگره به این نقطه رسیده است. انشاالله خداوند توان بدهد. آقای مهندس میگوید اگر از شما تعریف کردند و گفتند که اله هستی و بله هستی، شما باور نکن. دچار غرور نشوی که خبری هست، نه اینطوری نیست؛ و پیرو صحبت آقای مهندس میگویم که ما آدمها خیلی با هم فرق نداریم و همه از یک هوش نسبی برخوردار هستیم؛ حالا یک موقع ممکن است در شخصی کمتر یا بیشتر باشد ولی آن چیزی که تعیین میکند کجای کار قرار میگیریم انتخابهای ما است که چه انتخابهایی بکنیم. انسان اگر در اعماق جهنم هم باشد اگر بخواهد که درست بشود، اگر بخواهد که مشکلاتش حل شود، خداوند او را کمک میکند و نیروهای الهی به او کمک میکنند و آن آدم را از اعماق جهنم به بهشت برین هدایت میکنند؛ و اگر انسانی در بهشت هم باشد و از قوانین الهی فاصله بگیرد وارد جهنم میشود. هم امید میدهد به کسی که در اعماق جهنم است و هم نهیب میزند که اگر انسانی در بهشت هست و بخواهد در بهشت باقی بماند بایستی که از قوانین الهی پیروی نماید.
مرسی از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، متشکرم.
تایپ: مسافر حسین
ارسال مطلب: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1313