اولین جلسه از دور اول جلسات هفته دیدهبان روز چهارشنبه نهم اسفندماه ۱۴۰۲ در کلینیک روزبه اهواز با استادی دیدهبان گرامی سرکار خانم آنی دژاکام، نگهبانی راهنمای محترم مسافر شارود و دبیری مسافر روزبه، با دستور جلسه «جشن هفتهی دیدبان»، ساعت ۱۷:۱۵ آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان آنی هستم راهنمای یک همسفر، ممنون از آقایان و خانم های محترم خیلی خوشحالم که در کلینیک روزبه شهرستان اهواز حضور پیدا کردم. دستور جلسه امروز دیدهبان هست من ابتدا مقداری در مورد دیدهبان و ساختار آن صحبت می کنم. اوایل کنگره ۶۰ هفت یا هشت نفر بیشتر نبودند ولی یواش یواش و به مرور زمان تعداد افراد زیاد شدند و نیاز بود تقسیم کار انجام شود. آقای مهندس نفر دوم را انتخاب کردند با نفر دوم شور گذاشتند و نفر سوم را انتخاب کردند و بدین ترتیب ۱۴ دیدهبان انتخاب شدند. دیدهبان ها هر کدام وظایف مخصوص به خودشان را دارند. یک دیدهبان، دیدهبان امور راهنمایان است، یک دیدهبان ، دیدهبان امور راهنمایان تازه واردین، یکی دیدهبان مرزبان ها، یکی قسمت مالی و .... هرکدام کارهای مشخصی را انجام می دهند. یکسری دیدهبان ها دیدهبان رابط هستند که در طول سال هر هفته کیلومتر های زیادی را در سراسر کشور می روند و به نمایندگی ها رسیدگی می کنند.
من هم عهدهدار قسمت همسفران هستم. مسلماً من به تنهایی نمی توانم مسئولیت همسفران را رسیدگی کنم، چون تعداد شعب در کل کشور زیاد است آقای مهندس تدبیری اندیشیدند و جایگاه اسیستنتها را پایه ریزی نمودند. اسیستنت ها از همسفران هستند و هر کدام کار مشخصی دارند. مشابه دیدهبان ها هستند. اسیستنت امور راهنماها داریم، تازه واردین داریم، مرزبانی داریم، اسیستنت آمار داریم، که آمار می گیرند، آمار شعب که خوب کار می کنند، بازدهی چگونه است و رهایی چقدر دارند.
باعث خوشحالی است که من امروز در جمع شما دوستان کلینیک روزبه هستم. کلینیک ها با کنگره همکاری می کنند و یک همکاری متقابل هست بین کلینیک ها و کنگره ۶۰ که یک هدف مشترک دارند و آن درمان افراد گرفتار در تاریکی و اعتیاد است. زمانی که آقای مهندس کنگره را بنیان نهادند چیزی به اسم شربت اوپیوم تینکچر یا شربت تنتور به عنوان داروی رسمی کشور نبود و از طرف وزارت بهداشت کشور تأیید نشده بود. به همین خاطر افرادی که به کنگره مراجعه می کردند و می خواستند دارو مصرف کنند، آقای مهندس و راهنمایان ناگزیر بودند بگویند که شما تا به حال از هرکجا مواد مخدر تهیه کردید، الان دارو را هم از همان جا تهیه کنید. این خطرناک بود و افراد باید از ساقی مواد می گرفتند. در حین گرفتن مواد از ساقی ممکن بود پلیس آن ها را بگیرد. مشکلات و مسائل زیادی وجود داشت، یک روز جنس خوب می دادند، یک روز جنس بد. هزار و یک مسئله و مشکل بود که با تلاش آقای مهندس و همکاری مسئولین کشور و همکاری ستاد بلاخره موفق شدند شربت تنتور تریاک یا همین اوپیوم تینکچر را به عنوان داروی رسمی کشور اضافه کنند، اما الان خیلی راحت شده و به راحتی میشود شربت ot را تهیه کرد.
کنگره سیستم پزشکی نیست که بتواند از خودش دارو را به افراد بدهد به همین خاطر نیاز به همکاری سیستم ها و ارگان های پزشکی بود و قرار بر این شد که دارو از طریق کلینیک ها و توسط پزشکان محترم به افراد داده شود دوز و میزانش توسط راهنمایانی که در کنگره آموزش دیده اند تعیین بشود. این اتفاق خوشایند و این اتفاق میمون افتاد و باعث شد افراد بتوانند شربت تریاک را به راحتی تهیه کنند و شرایط خوبی داشته باشند تا به درمان برسند.
الان راه مشخص شده و معما چو حل گشت آسان شود. زمانی که راه درمانی برای اعتیاد نبود واقعاً معضلی بود الان هم در سطح جهانی معضل است. الحمدالله به لطف خداوند روش درمان اعتیاد توسط پدرم (آقای مهندس)پیدا شد.در خانواده ما پدرم که از دام اعتیاد رها شد و خانواده ما نجات پیدا کرد. آقای مهندس کتابی را شروع کردند به نوشتن،یواش یواش نوشتارها و متون و کتاب ۶۰درجه و کتاب وادی ها را که نوشتند علم درمان اعتیاد و متد DST منتقل شد تا خانواده هایی که در رنج هستند و بیماری اعتیاد دارند و در غم و غصه و اندوه هستند، مشکلات و مسائل مختلف دارند بتوانند بیایند و به درمان برسند.
الحمدالله این اتفاق افتاد. به هر حال کنگره و کلینیک ها با هم همکاری می کنند، ما کلینیک ها را هم از خود کنگره می دانیم و واقعا سیستم کنگره طوری بوده که درمان در آن جواب داده است. ما سعی کردیم آن الگویی که در کنگره هست، تعیین راهنما، مرزبان، راهنمای تازه واردین، آن ساختار را در کلینیک ها هم پیاده کنیم. کلینیک ها زیر نظر پزشکان محترم اداره میشوند. پزشک، عهدهدار کلینیک است. ما سعی کردیم سیستم درمانی کنگره را به کلینیک ها بیاوریم. متد DST, متدی است که جواب گرفته و در کلینیک ها هم پیاده می شود. شکر خداوند در کشور، کلینیک های زیادی هستند که با کنگره همکاری می کنند و عزیزان زیادی هستند که در این مکان خدمت میکنند.
مسئله ای که بسیار مهم است و به نظر من پایهای است در درمان اعتیاد، این است که وقتی رهجو وارد کنگره می شود مصرف کننده است و همین که وارد کنگره می شود به او مسافر اطلاق می شود و اعضای خانواده او همسفر نامگذاری میشوند. الحمدالله الان درمان اعتیاد مثل اتوبان هشت بانده شده، یعنی راه و مسیر خیلی باز است. این عزیزان اگر بخواهند اعتیاد خود را به درمان برسانند، اگر از راهنمای خودشان حرف شنوی داشته باشند، حتما بعداز ۱۰ الی ۱۱ ماه به درمان می رسند. زمانی که شخص وارد کنگره می شود اگر پذیرش داشته باشد و بخواهد که به درمان برسد آن وقت راه درمان برای او باز می شود. به عبارتی اگر شاگرد آماده باشد، ردپای استاد هویدا می شود و آن استاد می آید و او را هدایت میکند، ولی اگر انسان فکر کند میتواند با دانسته های خودش جلو برود و خودفرمان باشد، کارش سخت می شود.مثلاً راهنما می گوید روزی سه وعده و فلان میزان مصرف کن، حال رهجو بگوید، خوب الان نزدیک به ماه رمضان است و من به جای اینکه سه وعده مصرف کنم همین مقدار را در دو وعده مصرف می کنم، اینجوری روزه ام هم کامل می شود.
یعنی از خودش ایده بدهد برنامه اش خراب می شود. پس اولین قدم برای اینکه شخص بتواند آموزش بگیرد و به درمان برسد، این است که پذیرش داشته باشد و حرف شنوی داشته باشد. آقای مهندس می گویند، اگر انسان فرمانبردار باشد و حرف شنوی داشته باشد قطعاً یک زمانی تبدیل به یک فرمانده، آموزگار و معلم خوبی می شود. ولی اگر شاگرد نخواهد حرف شنوی داشته باشد و فرمانبردار نباشد، هیچوقت نمی تواند یک فرمانده قوی و نیرومند بشود.
مسئله مهم دیگری که به ذهنم آمد، مسئله قوانین است. در کنگره یکسری قوانین مشخص شده که کمک می کند بستری امن فراهم شود و ما بتوانیم در آن بستر امن آموزش ببینیم و رهجو بتواند آموزش ببیند. این حرمت ها و قوانین ۲۵سال است که تجربه شده اند، وقتی می گویند رفت و آمد خانوادگی با هم نداشته باشیم، وقتی می گویند با هم معامله نکنیم، این ها همه تجربه شده است. پول ندهید و پول از کسی قرض نکنید، همه اینها مسئلهساز می شود. ارتباط ها توی همین کنگره باشد در همین سلامٱ سلاما باشد تا این بستر امن باشد و در این بستر امن افراد بتوانند آموزش بگیرند و بتواند باعث ارتقاء راهنما و ارتقاء رهجو بشود.
مسئله دیگر که به ذهنم می رسد، آن بند عشق و محبت است. وقتی که رهجو می آید و در لژیون می نشیند، وقتی درد دارد و هزار و یک مسئله دارد، راهنما آموزش را می دهد و رهجو گرهاش را پیدا می کند و راه حل مشکلش را پیدا می کند، آن ابروهای در هم رفته، چهره غمگین، یا چهره عصبانی و برافروخته و اندوهگینش تغییر می کند. او گره ش را پیدا می کند مثل یک جرقه که توی ذهنش زده می شود آن برق نگاه رهجو و آن خوشحالی که در چهره رهجو می آید، همان موقع راهنما مزدش را می گیرد و خوشحال می شود.
اما با این حال آقای مهندس برای اینکه ساختار کنگره حفظ بشود و چون همه چیز در پرتو ادب و احترام و قدر دانی است آمدند و چهار جشن را در کنگره مشخص کردند، یکی جشن هفته راهنماست که رهجو از راهنمای خودش قدردانی می کند. یکی جشن همسفر است که وقتی مسافر درمان می شود به پاس آن همراهی که همسفرش در طول زندگی مشترک و خانوادگی داشته از همسفرش قدردانی می کند. یکی دیگر هفته ایجنت و مرزبان است که در این هفته از مسئولین اجرایی شعبه و نمایندگی ها که ایجنت و مرزبان ها هستند قدردانی می شود. یک هفته هم که هفته دیدهبان است.
این چهار جشن مشخص شده اند و بایستی در طول سال افراد کنگره از مسئولین قدردانی کنند، این افراد به آن پاکت نیازی ندارند یا به آن تشکر و قدردانی نیازی ندارند. آقای مهندس این پایه را گذاشتند تا افراد قدردانی کردن را یاد بگیرند. وقتی افراد قدردانی بکنند اشخاصی که خدمتگزار هستند دلگرم می شوند. می گویند دیدهبان ها ستونهای کنگره هستند، محبت دارند، لطف دارند، ولی فقط این دیدهبان ها نیستند که تلاش می کنند، تک تک اعضای کنگره، مسئولین، راهنماها، راهنمای تازه واردین، مرزبانها، افرادی که در قسمت OT کار می کنند و هر قسمت دیگری که در نظر داشته باشید، دارند تلاش می کنند برای اینکه در نهایت شخصی که مصرف کننده است و بیمار اعتیاد است بیاید و درمان بشود. از تمام خدمتگزاران و اعضای کنگره۶۰ تشکر می کنم. مرسی از اینکه به صحبت های من گوش دادید.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
تایپ؛ راهنمای محترم کلینیک روزبه مسافر شارود
ارسال مسافر محمد لژیون پانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1545