English Version
English

گروه خانواده_کنگره هنر زندگی کردن را به من اموخت

گروه خانواده_کنگره هنر زندگی کردن را به من اموخت

به نام قدرت مطلق

 

انسان اصولا موجود فراموشکاری است وخوبی این دستور جلسات این است که به ما یاداوری می‌کنند که کجا بودیم در چه مسیری قرار داشتیم و امروز کجا هستیم؛ من خودم به شخصه با دنیایی از تاریکی و جهل وارد کنگره شدم و ادعای بلد بودن و دانستن داشتم با وجود اینکه مصرف کننده نبودم اما تخریب ام در قسمت جسم و روان و جهان بینی کمتر از مسافرم نبود، حال روحی خرابی داشتم، درگیر ضد ارزش‌های فراوانی بودم، اعتیاد مسافرم شوق و رغبت زندگی کردن را از من گرفته‌بود و تبدیل به انسانی شده‌بودم که تارهای نامرئی ناامیدی را به دور خودم نمی‌دیدم، می‌شنیدم ولی انگار که نمی‌شنیدم، می‌دیدم ولی انگار که نمی‌دیدم، دست و پا و زبانم در اختیار خودم نبود و از هر فرصتی برای سرزنش کردن خودم استفادی می‌کردم، کوچک‌ترین عیب و ایراد را در دیگران می‌دیدم ولی در خودم هیچ چیزی را نمی‌دیدم به مانند مسافری بودم که به ایستگاه اتوبوس دیر رسیده‌بود. 

زمانی که با کنگره اشنا شدم دریچه‌ی جدیدی از زندگی برایم باز شد اموزش‌ها را با جان و دل می‌گرفتم تشنه‌ی دستور جلسات و سی دی‌های هفتگی بودم هنگام نوشتن سی دی‌ها تمام پیکرم گوش می‌شد، قدرت دست هایم و حافظه ام بهتر شده‌بود، تغییر و تحول را در خودم احساس می‌کردم دیگر ان ادم غمگین سابق نبودم تحرک و ورزش کرد ن را شروع کردم دیگر از جمع بیزار نبودم و کنگره هنر زندگی کردن را به من اموخت، مسافرم روز به روز حالش بهتر می‌شد هر دو هم سو و هم جهت حرکت می‌کردیم دوباره عشق و محبت را به زندگی مان وارد کردیم، دیگر از مشکلات نترسیدم وقتی با مشکلی مواجه می‌شوم با خونسردی و صبر و ارامش دنبال راه حل می‌گردم، کمک هایی که کنگره به من کرد بیش از ان است که بر روی کاغذ بیاورم امروز حالم خوب است ارامش دارم لحظه هایم پر از امید به زندگی است استعداد‌ها و توانایی‌های خودم را بهتر شناختم و در جهت قوت انها تلاش می‌نمایم اما در مقابل ترازوی کمک من به کنگره در مقابل چیز هایی که به دست اوردم هنوز ان سنگینی لازم را ندارد ولی تا جایی که می‌توانم و به من اجازه داده می‌شود از تمام توان و ظرفیت خود استفاده می‌کنم تا بتوانم اموزش‌های خوب کنگره را به دیگران منتقل کنم و شاید بتوانم باعث حال خوب کسی شوم، ناخواسته گره‌ای را باز کنم، دستی را با محبت بگیرم و پیام کنگره را به همسفرانی که مانند من سال‌ها در سردرگمی به سر می‌برند برسانم و بگویم راه کنگره ۶۰ همان راهی هست که بار‌ها در دعا هایمان از خداوند خواستیم و امروز دعایمان مورد اجابت واقع شد پس باور کنیم و ایمان قلبی داشته‌باشیم که خداوند ما را دوست دارد و کنگره همان مکان امن و مقدسی است که هر شخص با ورود به این مکان ارزش ان را می‌فهمد. 

 

 

نویسنده متن: همسفر ساناز 

ارسال و ویراستاری: همسفر ساناز راهنمای لژیون یکم 

همسفران نمایندگی کیش 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .