English Version
This Site Is Available In English

تغییر جایگاه می‌تواند هم درونی و هم بیرونی باشد

تغییر جایگاه می‌تواند هم درونی و هم بیرونی باشد

جلسه سیزدهم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران نمایندگی زاگرس به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمه‌های جوشان و رود‌های خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌‌‌رسند) و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه سیزدهم آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا سپاسگزارم از نگهبان عزیز خانم فاطمه که امروز اجازه دادند که بتوانم در این جایگاه خدمت کنم و خدا را از این بابت شکر می‌کنم.

در مورد دستور جلسه: «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من»؛ ما وقتی می‌توانیم یک چشمه جوشان و رود خروشانی باشیم که ده وادی قبل را پشت سر گذاشته باشیم؛ یعنی آن‌ها را اجرا کرده باشیم‌، از وادی اول یکی‌یکی وادی‌ها را اجرا کرده باشیم تا بتوانیم یک انسانی باشیم که جوشش و تحرک داشته باشیم و بتوانیم به آن خواسته‌های بزرگ و اهداف بزرگ برسیم و به جایگاهی برسیم که خداوند روزی به تمام مخلوقین دستور و فرمان دادند که بر انسان سجده کنند؛ یعنی قرار است که همه ما به آن جایگاه برسیم.

تفاوتی که انسان با بقیه موجودات دارد این است که خداوند به انسان قدرت اختیار داده است؛ یعنی انسان بنا به اختیاری که دارد همیشه سر دوراهی است که کدام راه را انتخاب بکند و از آن‌طرف هم، نیروهای منفی کار خود را خوب انجام می‌دهند و می‌دانند که انسان قدرت اختیار دارد و می‌دانند که انسان به‌گونه‌ای آفریده‌شده است که دارای دونیمه خوب و بد است؛ وقتی نیمه خوبی رشد می‌کند نیمه بدی کوچک می‌شود، وقتی بدی رشد می‌کند نیمه خوبی کوچک می‌شود و این‌ها به یک نقطه می‌رسند، ولی هیچ‌وقت از بین نمی‌روند. نیروهای منفی و بازدارنده این صفت انسان را خوب می‌شناسند و همیشه در تلاش‌اند که انسان را از مسیر خودش منحرف کنند و این کار را به بهترین شکل با القائاتی که به انسان می‌شود، انجام می‌دهند؛ یعنی شما وقتی می‌خواهید در مسیر خوبی‌ها قرار بگیرید و یک کار ارزشی انجام بدهید به بهترین شکل در تفکر به شما القاء می‌شود و ممکن است توسط افراد دیگر و خیلی راه‌های دیگر امتحان ‌شوید تا بخواهند شما را از مسیر خودتان خارج کنند.

این وادی می‌گوید: اگر بخواهید شما از ظلمت و تاریکی بیرون بیایید و از حال خراب و حس‌های بدی که در درونتان است خلاص شوید تنها راه این است که به ریسمان الهی چنگ بزنید. ریسمان الهی چه هست؟ فرمان الهی است؛ یعنی من هرچه فرامین الهی را اجرا کنم می‌توانم به‌راحتی از ظلمت و تاریکی بیرون بیایم. جمله‌ای که در وادی است این است که اجرای قوانین توسط انسان شرایطی را برای انسان به وجود می‌آورد که انسان بتواند به بهترین حالت به زیستن خودش ادامه دهد؛ یعنی من هرچه در صراط مستقیم قرار بگیرم یک آرامشی دارم و یک شرایطی برایم فراهم می‌شود که بتوانم به بهترین شکل زندگی کنم و در ادامه یک زندگی مرفه ازنظر مالی و از همه نظر ایجاد می‌شود، ولی به نظر من بهترین شکل آن، حال خوب آدم‌ها است.

در مورد تیتر وادی؛ قرار شده که ما یک چشمه جوشان شویم؛ یعنی از خودمان جوشش داشته باشیم و نیازی نداشته باشیم دیگران به ما انرژی بدهند، باید انرژی را خودمان تأمین کنیم، حال خوب را خودمان برای خودمان به وجود بیاوریم و انتظاری از دیگران نداشته باشیم، همیشه منتظر دیگران نباشیم؛ منتظر نباشیم که مسافرمان حالش خوب شود تا حال ما هم خوب شود، منتظر نباشیم یک بچه روبه‌راهی داشته باشیم که حالمان خوب شود. برای اینکه من بتوانم آن چشمه جوشان باشم باید هرروز به دانایی خودم اضافه کنم؛ یعنی باید امروزم با روز قبل متفاوت باشد و هرروز یک‌چیز جدید یاد بگیرم، هرروز یک تغییر جدید کنم، پس برای اینکه یک چشمه جوشان باشم نیاز دارم که من هرروز بر دانایی خودم اضافه کنم.

ما طبق مثلث دانایی باید هرروز آموزش بگیریم، تجربه و تفکر کنیم و این چرخه را من باید هرروز در زندگی خود اجرا کنم، در هر مرحله از زندگی خودم این چرخه را مرتباً تکرار کنم تا آن آدم گذشته نباشم. یک بخش دیگر اینکه من بتوانم یک چشمه جوشان و یک رود خروشان باشم، رود خروشان؛ یعنی اینکه تو مرتب تلاش کنی و ناامید نشوی حتی اگر در مسیری که می‌روی مشکلات بزرگی باشد  به‌راحتی با آن مشکلات مبارزه کنی، صبر داشته باشی، استقامت به خرج بدهی، اگر شکست خوردی دوباره بلند شوی و تلاش بکنی. برای اینکه یک رود خروشان شوی، باید آن تغییر جایگاه را داشته باشی، باید اختلاف‌پتانسیل داشته باشی.

اگر بخواهیم برای یک انسان اختلاف‌پتانسیل را تعریف کنیم آن تغییر جایگاه است و آن تغییر جایگاه می‌تواند هم درونی و هم بیرونی باشد. تغییر جایگاه درونی یعنی چه؟ یعنی من قبلاً یک آدمی بودم که مثلاً خیلی نفرت و کینه در وجود من بود، ولی الآن آدمی هستم که شاید خیلی محبت در درون من وجود داشته باشد؛ یعنی شاید من آدمی بودم که از پیشرفت دیگران حالم خراب می‌شد، ناراحت می‌شدم، کسی به یک جایگاهی می‌رسید غصه می‌خوردم و می‌گفتم پس چرا من به این جایگاه نرسیدم؟ ولی الآن به یکجایی رسیده‌ام که از پیشرفت دیگران خوشحال می‌شوم، وقتی یکی به یک جایگاهی می‌رسد حالم خوب می‌شود و از غم و ناراحتی دیگران ناراحت می‌شوم؛ این هم می‌تواند تغییر جایگاه درونی باشد؛ یعنی امروزم با دیروزم فرق می‌کند، ازنظر شخصیتی تغییر کرده‌ام و این‌ها را هیچ‌کس به‌اندازه خود انسان متوجه نمی‌شود.

تغییر جایگاه بیرونی هم همین‌طور است؛ یعنی اینکه تو یک رتبه‌ای پیدا کنی، مثلاً درس بخوانی. دیپلم هستی، بعد کاردانی می‌خوانی و بعد کارشناسی یا مثلاً یک هنری مثل خیاطی را بلد نیستی به کلاس خیاطی می‌روی و یاد می‌گیری و تغییر جایگاه ایجاد می‌شود و یک رشد و پیشرفتی می‌کنی. در کنگره شرایطی فراهم‌شده که می‌توانیم تغییر جایگاه را تجربه کنیم، من آدمی‌ بودم که مثلاً خیلی آداب معاشرت بلد نبودم، خیلی کم رو بودم، خیلی سخت بود برایم با دیگران ارتباط برقرار کنم، بعد مهماندار که شدم، به‌واسطه مهماندار بودن هر عزیزی که وارد می‌شود جلوی پایش می‌ایستم و به او خوش‌آمد می‌گویم و این یک تغییر در جایگاه است که ایجاد می‌شود.

یک موضوعی را دوست داشتم در لژیون سردار صحبت کنم ولی فکر کردم بی‌ربط با دستور جلسه نیست. در کنگره یک خدمتی داده می‌شود، در «سی‌دی انتخابات» در مورد این قضیه آقای مهندس صحبت می‌کنند که ببینید آیا شرایط آن خدمت را دارید یا نه؟ ولی آخر این وادی می‌گوید هرگز مسیر آن‌قدر هموار نیست که فکر می‌کنید؛ همیشه مسیر هم سخت است و هم سهل، خدمت باید چالش‌برانگیز باشد، نیاز به یک خواسته قوی و یک تفکر سالم است. به من یک خدمتی داده می‌شود و قبول می‌کنم، خدمت مرزبانی داده می‌شود قبول می‌کنم چون خواسته دارم یک کاری انجام دهم، آن خدمت را قبول می‌کنم. اگر سطح انرژی من پایین باشد هیچ حمایتی از طرف خانواده نمی‌شوم ولی اگر مشتاق باشم در ادامه همه‌چیز چیده می‌شود که خیلی راحت‌تر بروم تهران و خدمت را انجام بدهم. پس در مسیری که قرار است خدمت انجام بدهیم و تغییر کنیم یک رود خروشان باشیم. سنگ‌های بزرگی سر راه است، باید آن‌ها را با عمل سالم و تفکر سالم از سر راه برداریم. آقای مهندس در روز چهارشنبه فرمودند: «در جهت خواسته‌ای که داریم باید بسیار تلاش کنیم». در سفر اول وقتی خواسته رهایی مسافر بود از خیلی خواسته‌های معقول خود گذشتیم، ما یاد گرفتیم که در زندگی باید اولویت‌بندی بکنیم که الآن خواسته‌ام چیست؟ اولویت یک سفر اولی درمان است و اولویت سفر دومی‌ها خدمت و آموزش است. امیدوارم همه ما بتوانیم در هر جایگاهی که هستیم اول اینکه قدر آن جایگاه را بدانیم و تمام سعی خود را بکنیم که بهترین شکل عمل کنیم تا وقتی‌که آن جایگاه را تحویل بدهیم. امیدوارم در هر جایگاهی خدمتی که هستیم قدر آن را بدانیم؛ چراکه در کنگره هر جایگاهی ارزشمند است. 

در ادامه جلسه، شال مرزبانان دوره سوم توسط ایجنت گروه خانواده همسفر نرگس اهدا شد. ضمن عرض خدا قوت خدمت مرزبانان قبلی خانم‌ها زهره و مهین، برای مرزبانان جدید دوران خدمتی پرباری را از خداوند مهربان طلب می‌کنیم.


مرزبانان کشیک: همسفر مهین و مسافر هدایت‌الله
تایپ: همسفر لیلا رهجوی همسفر نرگس (لژیون دوم) و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یکم)
عکس، ویراستاری و ارسال: همسفر زهره، مرزبان خبری 
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .