English Version
This Site Is Available In English

گلریزان بهار کنگره

گلریزان بهار کنگره

یازدهمین جلسه از دوره دوم لژیون سردار همسفران نمایندگی صادق قم به نگهبانی همسفر نازنین، دبیری همسفر نسرین و استادی همسفر اعظم با دستور جلسه «گلریزان» در روز دوشنبه ۶ آذر ماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاسگزارم به‌خاطر حضورم در کنگره ۶۰ مخصوصاً امروز که در شعبه صادق قم در خدمت شما عزیزان هستم خیلی خوشحالم از اینکه در بین شما هستم و قرار است؛ امروز از شما آموزش بگیرم، از ایجنت محترم، خانم نازنین و مرزبانان عزیز تشکر می‌کنم که از من دعوت کردند تا من بتوانم در خدمت شما باشم.
دستور جلسه این ماه لژیون سردار که تکرار دستور جلسه ماه قبل است؛ گلریزان، البته ماه گذشته جشن گلریزان بود و این ماه خود کلمه گلریزان دستور جلسه است قطعاً که جشن خیلی خوبی را پشت سر گذاشته‌اید و تمام آنچه که از دستتان برآمده را انجام داده‌اید، ما در اصفهان این توفیق را نداشتیم که جشن داشته باشیم؛ ولی خدا را شکر همه کسانی که به بیداری رسیده بودند پرداخت‌هایشان را انجام دادند و توانستیم ما هم دردو دلمان‌ این جشن را برپا کنیم هر چند که در صور آشکار برایمان اتفاق نیفتاد و خدا را شاکر هستم بابت اینکه یکی از اعضاء کنگره ۶۰ هستم و در دوره‌ای زندگی می‌کنم که جناب آقای مهندس حضور دارند به‌عنوان استاد بزرگ من نمی‌دانم که واقعاً چه اتفاقی باعث شده ‌است که در این دوره از حیاتمان با بزرگ‌ترین استادی که می‌توانستیم در زمان خودمان پیدا بکنیم هم زمان و هم مسیر بشویم و جزء شاگردان ایشان چه مستقیم و چه غیرمستقیم باشیم و این خودش شکرگزاری نیاز دارد.
در لژیون سردار دستور جلساتی که ما کار می‌کنیم مخصوص این است که ما تفکر بخششمان قوی و قوی‌تر بشود که بدانیم چرا باید ببخشیم همان‌طور که می‌دانید و دستور جلسه امروز و جلسه عمومی هم جهان‌بینی در ورزش است ما در کنگره ۶۰ هر کاری که می‌کنیم باید برایش جهان‌بینی داشته باشیم هر کاری که بدون تفکر باشد را از ما نمی‌خواهند که انجام بدهیم می‌دانید که هر کسی که از این در وارد می‌شود با خواست خودش است و خودش می‌خواهد که کاری انجام بدهد هیچ‌کسی با زور وارد کنگره نخواهد شد و اگر هم بشود بی‌فایده است همیشه می‌گوییم مسافرانتان را با زور و اجبار به کنگره نیاورید چرا که زخمی می‌شوند و درمان برایشان اتفاق نمی‌افتد و فقط زمانشان را از دست می‌دهند و این خوشایند نیست؛ ما در کنگره متوجه شدیم که هیچ انسانی بدون اینکه اختیاری در کار باشد کاری را به طور کامل نمی‌تواند انجام بدهد به‌خاطر خاصیت و ویژگی اختیار که خداوند به ما داده تا بتوانیم رشد کنیم و فقط هم با استفاده از تفکر و جهان‌بینی است که ما می‌توانیم هر کاری را به نحو احسن انجام بدهیم شاید قبل از اینکه وارد کنگره بشویم همه می‌بخشیدیم مسافرم را می‌بخشیدم به‌خاطر بلاهایی که سر خودم و زندگی‌مان می‌آورد، اطرافیانم را به‌خاطر اشتباهاتمان می‌بخشدیم، پولی به نیازمندی می‌بخشیدیم؛ ولی هیچ‌وقت از این بخشش آن‌قدر حالمان خوب نمی‌شد؛ ولی به این شدت که الان حس خوب دریافت می‌کنیم نبود و فقط و فقط به‌خاطر این بود که دلیل اصلی آن را نمی‌دانستیم، می‌دانستیم که کار خوبی است برایمان توضیح داده بودند؛ ولی با این جهان‌بینی و این نوع نگاه برایمان اتفاق نیفتاده بود.

در لژیون سردار ۱۲ماه می‌نشینیم با هر دستور جلسه‌ای که آن ماه وجود دارد مثل؛ ثروت که چگونه ثروت را جمع‌آوری کنیم، عضویت در لژیون سردار، دنور، پهلوان و همه دستور جلسات را کار می‌کنیم تا کم‌کم برای سال آینده آماده بشویم و پرقدرت بشویم و با نهایت تلاشمان بتوانیم کاری را انجام بدهیم ما انسان‌ها زندگی می‌کنیم برای اینکه حال خوش داشته باشیم خانه می‌خریم که حالمان خوب باشد، ماشین خوب سوار می‌شویم که لذت ببریم می‌خواهم فرزندم باهوش باشد تا حالمان خوب باشد هر کاری که می‌کنیم به دنبال حال خوش هستیم در کنگره برای ما لژیونی برقرار است که به ما یاد می‌دهد چگونه حالمان همیشه خوب باشد و آن هم لژیون سردار است.
به ما می‌گوید باید ببخشید از همه آن چیزی که دارید و به آن علاقه‌مندید باید بگذرید از خواسته‌هایی که حق شما است یاد بگیرید از خواسته‌های معقولتان بگذرید برای دیگرانی که حتی شاید ندیده باشید فقط در این صورت است که به حال خوش خواهید رسید. گلریزان یک جشن است، جشن چیزی است که وقتی کار خوب و مهمی انجام می‌دهیم برگزار می‌شود وقتی یک نفر شریک زندگی‌اش را پیدا می‌کند و یا فردی به سفر حج می‌رود جشن می‌گیرد هر کار مهم و خوشایندی که ما در زندگی انجام داده‌ایم دلمان می‌خواهد برایش جشن برگزار کنیم گلریزان هم یعنی من کار خوبی انجام داده‌ام و برایش جشن گرفتم ماه پیش جشن را گرفتیم و تمام شده است چرا باید دوباره دستور جلسه تکرار شود به این خاطر که به من بگوید من هر ساعت و هر ثانیه‌ام می‌تواند گلریزان باشد هر لحظه می‌توانم همان کاری که در جشن ماه پیش انجام دادم در زندگی‌ام این موقعیت و فرصت را دارم که انجام بدهم هرچند که در دستور جلساتمان نباشد و در صور آشکار اتفاقی رخ ندهد من می‌توانم در صور پنهان این کار را انجام بدهم و از لذت و آموزش‌هایش برخوردار باشم. ما یازده ماه یاد گرفتیم که چرا باید ببخشیم به چه اندازه و چگونه و کجا ببخشیم؟ همه این‌ها فاکتورهای مهمی بود و یاد گرفتیم. استاد امین می‌فرمایند؛ زمانی که شما مطلبی را درک می‌کنید و متوجه می‌شوید آن مطلب می‌تواند برای شما سازنده باشد یک جاهایی ما می‌دانیم که خیلی خوب است تکرار کرده‌ایم یاد گرفتیم و بخشیده‌ایم؛ ولی جاهایی است که نمی‌توانیم ببخشیم. سی‌دی‌ها را که قطعاً گوش داده‌اید به ما می‌گوید که چرا نمی‌توانیم آن کار را انجام بدهیم. طبق گفته‌های استاد امین یکی از آن دلایل که نمی‌توانیم ببخشیم کفر است؛ کفر یعنی ندیدن خوبی‌ها، ندیدن آن چیزهایی که در اختیار ما است اگر ما خوبی‌ها را نبینیم و یا اگر پنهانشان کنیم دچار کفر می‌شویم زمانی که ما خوبی‌هایی که دیگران در حقمان کرده‌اند و یا ویژگی‌های خوب دیگران را نمی‌بینیم و یا به کنگره می‌آییم و نمی‎بینیم که چقدر نعمت در اطراف ما هست نمی‌بینیم که یک راهنما تمام‌وقتش را صرف ما کرده است یک صندلی آماده گذاشته‌اند، نور، گرما، چای همه چیز فراهم است و ما نمی‌بینیم دچار کفر می‌شویم. زمانی که دچار کفر می‌شویم یکی از نتایجش این است که خوبی‌های شما هم پنهان می‌شود و این را همه می‌دانیم و دیگر نتایجش این است که از خوبی‌ها برای ما نور تابانده نمی‌شود که ما آن خوبی را ببینیم و تشخیص نمی‌دهیم که چه کاری خوب است و چه کاری بد است. استاد امین می‌فرمایند؛ آن‌قدر دچار کفر شده‌ایم و این برای ما نامعلوم شده است که یک نفر خودش را به کشتن می‌دهد که ماشین شاسی‌بلند سوار بشود تشخیص نمی‌دهد که پولش را باید کجا خرج کند که بهترین حال خوش را به دست بیاورد ماشین شاسی‌بلند خیلی هم خوب است؛ ولی من اعظم باید انتخاب کنم. ما همیشه آینده‌ای که برای خودمان رقم می‌زنیم به‌واسطه آن انتخاب‌هایی است که سر دوراهی انجام می‌دهیم یک مقدار پول امسال داریم می‌توانیم ماشینمان را بهتر کنیم یا می‌توانیم پهلوان بشویم این تشخیصی که ما می‌دهیم خیلی مهم است. وقتی که دچار کفر شده باشیم و شکرگزار نباشیم بابت نعمت‌های اطرافمان ناخودآگاه نمی‌توانیم تشخیص درست بدهیم به‌جای اینکه کار عالی را انجام بدهیم کار خوب را انجام می‌دهیم کار خوب داریم، خوب‌تر داریم و عالی هم داریم ما بین این‌ها نمی‌توانیم تشخیص بدهیم زمانی که نتوانیم تشخیص بدهیم رشد و ارتقا ما اتفاق نمی‌افتد ما در کنگره حضور داریم که تزکیه و پالایش را انجام بدهیم و خودمان را آماده کنیم و به تکاملمان نزدیک بشویم و همه ما معتقد هستیم که با تمام وجود کاری به دین و مذهب هم نداریم هر دین و مذهب در کنگره ۶۰ آموزش‌دیده باشد می‎داند که زندگی اینجا موقت است و بعدازاین، زندگی شروع خواهد شد و آنجا کار مقداری سخت‌تر است و باید با دست پرتر رفته باشیم. وقتی این را تشخیص بدهیم می‌بیند که از فرصتی که در زندگی من به وجود آمده است سرویس طلا بخرم و یا دنور بشوم بین این‌ها می‌توانیم انتخاب درست‌تری داشته باشیم استاد امین می‌فرمایند؛ ما انسان‌ها برای اینکه خوبی‌ها را ببینیم و قدردان باشیم باید پس‌زمینه ما روشن و سفید باشد تاریکی‌ها آمده‌اند و پس‌زمینه نفس ما را تاریک کرده‌اند به همین دلیل است که ما خیلی چیزها را نمی‌بینیم.
به‌عنوان‌مثال برای درک پس‌زمینه دو عدد تابلو نقاشی را که در نظر بگیریم یکی صفحه کاملاً سفید و دیگری کاملاً مشکی نقاش ماهر نقاشی زیبایی در صفحه سفید می‌کشد بلبل و درخت می‌کشد، جویبار و سبزه‌ها در کنار رودخانه را می‌کشد و چون پس‌زمینه سفید است ما همه را با جزئیات می‌بینیم و لذت می‌بریم در عوض تابلویی که پس‌زمینه سیاهی دارد همان جویبارها و علفزارها همان بلبل‌ها وجود دارد ولی دیده نمی‌شوند و از دیدنش انسان لذت نمی‌برد. پس‌زمینه باید روشن باشد؛ یعنی اگر ما تزکیه و پالایشمان به‌درستی انجام بشود و پس‌زمینه سفید داشته ‌باشید آن وقت است صبح پس از بیدارشدن همین که می‌توانید روی پاهایتان بایستید خیلی ارزشمند است درک می‌کنیم الان چه اتفاقی رخ‌داده است فرض کنید یک روز پس از بیدارشدن نتوانید روی پاهایتان بایستید چه اتفاق ناگواری است در ادامه استاد امین می‌فرمایند؛ انسان‌هایی که گذشت و بخشش را داشته ‌باشند خیلی کمک می‌کند که پس‌زمینه سفید داشته ‌باشند. گذشت و بخشش باعث می‌شوند که ما خوبی‌ها را بهتر ببینیم و حالا که امکانش را داریم که در لژیون سردار حضور داشته باشیم و آموزش بگیریم ارزش و قدر آن را بدانیم. من و خانم نازنین شرایطمان یکی است چرا مثلاً ایشان خیلی بیشتر لذت می‌برند؛ ولی من لذت نمی‌برم؟ دیدید انسان‌های افسرده را هیچ مشکلی هم ندارند؛ ولی هیچ لذتی نمی‌برند؟ تفاوتش در همین است که آن خوبی‌ها را می‌بینید؛ ولی ما نمی‌بینیم از اینکه می‌تواند صبح یک چای برای خودش بریزد لذت می‌برد؛ ولی ما لذت نمی‌بریم و متوجه این نیستیم همین‌قدر که بیدار می‌شویم و می‌توانیم در کنار همسرمان چای بخوریم لذت‌بخش است؛ ولی برایمان جلوه‌ای ندارد و زندگی لذت‌هایش به همین است؛ این‌قدر تلاش می‌کنیم که مسافرهایمان به رهایی برسند تا زمانی که کنارمان می‌نشینند بتوانیم به یکدیگر محبت بدهیم، اکنون این امکان را داریم؛ ولی ممکن است بازهم این نعمت را نبینیم و این خیلی بد است. یک مادر ۹ ماه سختی می‌کشد که یک فرزند را به دنیا بیاورد، مادر باید از گریه‌های فرزندش هم لذت ببرد؛ ولی لذت نمی‌برد. من زمانی که دخترم به دنیا آمده بود به‌قدری حالم بد بود که شب و روز خودم را سیاه کرده بودم و از خانه به مدت ۶ ماه بیرون نرفتم؛ چون می‌ترسیدم بچه سرما بخورد درصورتی‌که دخترم سالم بود چرا نمی‌دیدیم؛ چون که بلد نبودم، چون آن صفت گذشت و بخشش را نداشتم و مثبت‌اندیش نبودم. لژیون سردار مهم‌ترین کاری که برای ما انجام می‌دهد این است که ببینیم همسرمان سالم کنارمان است و بچه بازیگوش داریم؛ ولی سالم است. بینید بچه‌هایمان خیلی کارهای زیبایی انجام می‌دهند؛ ولی ما نمی‌بینیم؛ چون بلد نیستیم؛ چون پس‌زمینه ما تیره و سیاه است و نقاشی که خداوند روی تابلو زندگی ما به ما عرضه داشته است و این‌همه نعمت را نمی‌بینیم. اگر بیرون از کنگره کسی این‌ها را نبیند حرفی است؛ ولی من که در کنگره ۶۰ هستم و این‌همه وقت برای من صرف شده است و این‌همه انسان برای من چیده شده است از مرزبان، ایجنت و راهنما تا مهماندار و استاد و نگهبان همه درحال‌خدمت هستند که ما امروز روی صندلی بنشینیم، اگر اینجا این نعمت را نبینیم خیلی بد است و بخششی در کار نیست. می‌گویند اگر از آموزگار آموختید که آموختید اگر نه روزگار به شما یاد می‌دهد و خیلی یاددادن روزگار درد دارد و ما در گلریزان این را تمرین می‌کنیم.
روز گلریزان روز خاصی است که برایش در نظر گرفته شده است؛ ولی هر روزی که ما به کنگره می‌آییم امکان این را داریم که کارتی بکشیم برای زمین، ورزش، موسیقی و یا هر چیزی و این‌ها همه برکاتی دارد.
نکته بسیار مهمی که چندهفته‌ای است که حواس خود من به آن جلب شده است زمانی که در اصفهان جشن گلریزان برپا نشد دستور جلسه سیگار را برای ما گذاشتند و مسافرم در جلسه مشارکت کردند و گفتند من از زمانی که سیگارم را درمان کرده‌ام از سال ۹۳ تا به امروز ۴۰۰ میلیون تومان فقط سیگار نکشیده‌ام. مبلغی که برای سیگار باید هزینه می‌کردم جدا از آسیبی که به جسم خود و خانواده خودم می‌زدم و من دیدم چقدر هر روز دارم به کنگره بدهکارتر می‌شوم، هرچقدر این زمان می‌گذرد مبلغ بدهی من بالاتر می‌رود و من بدهکارتر می‌شوم. اگر من ۵۰۰ میلیون تومان داده‌ام و این شال پهلوانی به گردن من است هیچ کار خاصی نکرده‌ام و آن روز به این نتیجه رسیدم که فقط توانستم پولی را که می‌خواستیم صرف خرید سیگار کنیم داده‌ایم و این شال را گرفته‌ایم، خیلی مهم است که ما بدانیم کجا قرار گرفته‌ایم و چه به دست آورده‌ایم.
جایی می‌گویند انسان‌ها زمانی قیمتی می‌شوند که یک برکتی از وجودشان به دیگران برسد چرا قلب برای ما خیلی اهمیت دارد؟ چون تمام آن خونی که می‌آید درونش پخش می‌کند به دیگر اعضاء بدن و  برای خودش نگه نمی‌دارد برای همین خیلی مهم و قیمتی است، ما هم اگر خواستیم قیمتی بشویم باید از وجودمان برکتی برسد به دیگران.
به نظر من گلریزان بهار کنگره ۶۰ است چرا که آقای مهندس می‌فرمایند؛ کنگره‌۶۰ مانند یک درخت است که ریشه‌های آن خودشان هستند که تمام املاح را از زمین می‌گیرند و به ما می‌رسانند، تنه درخت دیده‌بانان و شاخه‌های اصلی ایجنت و مرزبانان هستند و شاخه‌های فرعی راهنمایان هستند‌ و میوه‌های آن درخت سفر اولی‌ها و شکوفه‌های آن درخت تازه‌واردین و برگ‌های آن اعضاء لژیون سردار هستند. چه زمانی یک درخت برگ تازه می‎دهد؟ در فصل بهار، گلریزان هم بهار کنگره۶۰ است که اعضاء جدیدی به آن می‌پیوندند و امکان نفس‌کشیدن را برای ما فراهم می‌کنند و با فتوسنتزی که انجام ‌می‌دهند اکسیژن تولید می‌کنند که باعث می‌شود من انسان بتوانم نفس بکشم با پولی که اعضاء لژیون سردار پرداخت می‌کنند امکان نفس‌کشیدن را به آن بیمار می‌دهند که از سرطان رنج می‌برد و در انتظار است که راهی برای درمان سرطان پیدا بشود. با مقالاتی که امروز توسط آقای مهندس داده شده است و پیشرفتی که در کنگره است خیلی سرعتش بالاست‌. ما داریم اکسیژن تولید می‌کنیم برای بچه‌ای که پدر و مادرش اعتیاد دارند ما همسفرها خودمان سالم بوده‌ایم و حواسمان نیست خانم‌هایی که مصرف‌کننده هستند خیلی شرایط سخت‌تری نسبت به آقایان دارند؛ یعنی در خانه‌ای که خانم آن مصرف‌کننده است شرایط آن خانه چندین برابر سخت‌تر است از خانه‌ای که آقای آن مصرف‌کننده باشد. من در حضور خانم‌های مسافر یک‌بار بودم و آنجا متوجه شدم که اگر تا وقتی که زنده هستم و نفس می‌کشم هرچه که از دستم برمی‌آید در کنگره ۶۰ انجام بدهم باز هم کم است. من مدیون هستم به کنگره ۶۰، خیلی چیزها برای من در اینجا روشن شد. در کنگره ۶۰ سرعت بالاست؛ چندین سال پیش مقاله‌ای در کار نبود فقط درمان اعتیاد بود و یک‌وقت‌هایی هم می‌شنیدیم که فلان بیماری درمان شده است؛ اما امروزه  مقالات بسیاری ارائه شده است، دانشگاه در حال ساخت است و دانشجویانی پیدا می‌شوند که این علم را جهانی کنند. چقدر سرعت بالاست به همان نسبت پولی که پرداخت می‌شود من تجربه کرده‌ام که به همان سرعت به من برمی‌گردد.  به تغییر نسل در کنگره ۶۰ نگاه کنید و در جامعه هم ببینید، ۷۰ سال زمان می‌برد تا نسل تغییر کند؛ ولی در کنگره ۶۰ هر ۴ سال یک‌بار راهنمایی می‌آید و نسلی از خودش به‌جای می‌گذارد و دوباره این چرخه ادامه دارد. سرعت بسیار بالاست انگار سوار جت هستیم و در حال حرکتیم. می‌دانیم که ماده باعث سنگین‌شدن می‌شود وقتی آمدیم در جسم فیزیکی سنگین شدیم تا آرام‌تر حرکت کنیم تا این یادگیری اتفاق بیفتد؛ ولی در کنگره انگار سوار بر جت هستیم و آن یادگیری در حال اتفاق‌افتادن است؛ ولی با سرعت بالاتر.
برای پرداخت مالی برای من اتفاق افتاده است همان قدر که پرداخت می‌کنم با این دست، هنوز دستم را به عقب نبرده‌ام پر شده است و همه شما این تجربه را قطعاً دارید یکی از مهم‌ترین وظایف شماهایی که اینجا نشسته‌اید و این لذت را چشیده‌‌اید این است که به بغل‌دستی خود این لذت را بچشانید حس خوب را منتقل کنید اجازه و فرصت بدهید به آن‌ها؛ چون با کلمات زیاد این اتفاق نمی‌افتد، باحال خوبتان این اتفاق می‌افتد که چرا فلانی که رفته است لژیون سردار آن‌قدر حالش خوب است. سؤال پیش می‌آید برای بچه‌ها که در لژیون نشسته‌اند، آن هم لژیونی که عضو سردار نیست باید این سؤال برایش پیش بیاید به‌واسطه رفتار و حس خوبی که شما دارید. چه اتفاقی افتاده است که این حالش خوب است؛ ولی حال من خوب نیست تا او هم بیاید و تجربه کند و از این آب‌میوه خوشمزه بچشد. راهنماها خیلی وظیفه‌شان سنگین است در این مقوله، همه سفر دومی‌ها به نظر من وظیفه دارند به‌خاطر این اختیاری که ما داریم و کنگره ۶۰ که رایگان است وظیفه دارند که عضو لژیون سردار بشوند. امروزه دیگر ۶ میلیون پولی نیست هرچند که به دست آوردنش بسیار سخت است؛ ولی واقعاً پولی نیست. ان‌شا‌ءالله همه ما بتوانیم در طول سال پرداخت داشته باشیم و از برکاتش خودمان بهره ببریم.

مشارکت اعضا؛
همسفر ندا:

خیرمقدم عرض می‌کنم خدمت شما پهلوان محترم و دوستان عزیزی که از اصفهان تشریف آورده‌اند. طبق صحبت‌های شما اگر بخواهم فکر کنم که وقتی مسافرم مصرف‌کننده بود چقدر هزینه مصرف موادش بود و چه آسیب‌هایی به ما زده می‌شد خیلی بیشتر از این حرف‌ها است و خدا را شکر می‌کنم که در کنگره ۶۰ هستم و این آموزش‌ها را فراگرفتم.
جشن گلریزان امسال برای من خیلی لذت‌بخش و قشنگ بود چرا که توانستم بعد از دو سال آن حس را دریافت کنم و از این بابت بسیار خوشحالم.
همان‌طور که فرمودید خودمان می‌دانیم که ۶ میلیون تومان در این زمانه پولی نیست و واقعاً ارزش مادی‌ای ندارد ولی می‌توانم به‌اندازه‌ای که توانم هست ببخشم، دستم را باز می‌کنم و می‌بخشم که بتوانم هم جبران کرده باشم و هم خداوند و کائنات به من بیشتر بدهند تا بتوانم بیشتر ببخشم. امیدوارم من هم به این خواسته که جایگاه پهلوانی است برسم.

همسفر مریم:
خدا را شکر که در کنگره ۶۰ هستم و در بین شما دوستان محبت قرار دارم و اولین جلسه در لژیون سردار را در کنار شما هستم، قبلاً در لژیون سردار به‌عنوان مهمان حضور داشتم؛ ولی امسال با اینکه جشن گلریزان در شعبهٔ ما و در اصفهان برگزار نشد؛ اما این توفیق نصیب من شد که بعد از دو سه سال حضورم در کنگره بالاخره عضو لژیون سردار شدم و الان اولین جلسه‌ام هست و در خدمت شما عزیزان هستم.
چیزی که بعد از حضورم در کنگره دریافت کردم قدرت بخشش بود، واقعاً قدرت بخشش در من وجود نداشت، تا می‌خواستم بخششی انجام بدهم نیروهای منفی به سراغم می‌آمدند و می‌گفتند تو کارهای واجب‌تری داری و باعث می‌شد که من در حد خیلی کمی بخشش را انجام بدهم.
اما خدا را شکر با راهنمایی‌های راهنمای عزیزم که همیشه سر لژیون به ما تأکید می‌کنند و می‌گویند که وقتی می‌خواهید بخششی را انجام دهید باید دردتان بیاید، اگر با پرداختی که می‌کنی دردت نیاید حالت خوش نمی‌شود؛ ولی وقتی که از خواسته‌های معقول خود می‌گذری و بخشش می‌کنی و عضو لژیون سردار می‌شوی با عنوان سردار یا دنور، وقتی این کار را واجب بدانی بر خودت حال یک سفر اولی خوب می‌شود و این است که مهم است و در نهایت آن حال خوب به من هم می‌رسد.

 

تایپ: همسفر زهرا، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) و همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
عکس: همسفر الین (مرزبان خبری)
ویرایش‌ و ارسال: همسفر نسرین، راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صادق قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .