جلسه هفتم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی سلمان فارسی با استادی راهنما همسفر مهدیه و نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر شهلا و دبیری راهنما همسفر وجیهه با دستورجلسه "قدرت بخشش" در تاریخ ۳ مهرماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۳:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
به لطف خدا دومرتبه توفیق حاصل شد تا شاگرد این دستورجلسه باشم و بیاموزم، دستورجلسه قدرت بخشش فرآیندی است که نتیجه آن به عنوان یک دستورجلسه بیان میشود، انسان برای قدرتمند شدن در موضوعی باید آموزشهای لازم را دریافت کند و برای درک صفت بخشش زیربنای مستحکمی نیاز است تا بتواند صفت بخشندگی را تجربه کند. قبلاً با نگاهی موشکافانه نسبت به این دستورجلسه درمورد معنای قدرت و بخشش فکر میکردم، اما اینمرتبه تصمیم گرفتم درمورد موضوعی که بخشش را متولد میکند، صحبت کنم در حقیقت قدرت بخشش از کجا تولید میشود؟ آقای مهندس همیشه میفرمایند: هیچ بخششی بدون محبت اتفاق نمیافتد در واقع صورپنهانِ قدرت بخشش، محبت است و هیچگاه نمیتوان در مورد محبت کامل صحبت کرد، زیرا درسی است که آغاز و پایانی ندارد. آقای مهندس درمورد محبت فرمودند: محبت اتفاقی نیست و من درکی از محبت نداشتم که محبت در ابعاد زندگی چه معنایی دارد؟ محبت اتفاقی نیست بهعبارتی هیچ شخصی بهصورت اتفاقی در مسیر زندگی ما قرار نمیگیرد و هیچ حسی در ما اتفاقی ایجاد نمیشود، همه ما این موضوع را تجربه کردهایم که گاهی برحسب اتفاق نداهای درونی داشتیم و با مشاهده نتیجه آن متوجه شدیم که چقدر این موضوعِ اتفاقی بهموقع بود درصورتیکه کائنات این فرآیند را بر اساس قوانین بسیار دقیق و برنامهریزی منظمی برای انسان به وجود میآورد که بستگی به خود ما دارد با این وجود حضور تکتک شما بر روی صندلیهای شعبه اتفاقی نیست.
بنابر فرمايش آقای مهندس؛ محبت تقدیر نیست و روی پیشانی فردی نوشته نشده که به اجبار محبت کند یا به اجبار در مسیری قرار بگیرد چراکه به انسان اختیار کامل با تمام امکانات داده شد. نکته مهم اینکه حس محبت واقعی است و انسان نمیتواند تظاهر به محبت کند چراکه محبت صوری نیست، من قبلاً در مسائل تربیتی تصور میکردم که محبت قراردادی است، بنابراین تصمیم میگرفتیم که این قرارداد ذهنی را بین خودم و خانواده اجرا کنیم بهعنوان مثال؛ اگر من روزی سه مرتبه به شما ابراز محبت کردم شما نیز باید پاسخ محبتآمیز داشته باشید تا به مرور زمان محبت برقرار شود که البته این محبت صوری و قراردادی بود و محبت بین اعضای خانواده به این روش و با قرارداد بایدها و نبایدها اصلاً محبت نیست، برای محبت واقعی، قرارداد نمینویسند و نمیتوان حقیقت آن را پنهان کرد به این دلیل میگویند؛ صوری و قراردادی نیست چراکه اصلاً به چشم ظاهر دیده نمیشود و با چشم دل درک میشود.
جناب مهندس در سیدی مثلث ارتباط در مورد صوت، نور و حس صحبت کردند که جایگاه حس در قلب انسان است و محبت با چشم دل انسان درک میشود، بنابراین باید حس ما برانگیخته شود یعنی این حس بر اساس علم، دانایی و آگاهی ما تغییر میکند، زیرا با افزایش میزان دانایی ما حسهای بهتری را تجربه میکنیم، حس اکثر اعضای لژیون سردار باز شده به این دلیل علاقمند به يادگيری مطالبی هستند که نمیدانند.
آقای مهندس همیشه ابتدا به حرکت و سپس به استقامت در مسیر حرکت تأکید دارند، حس نیرویی است که ما را وادار به حرکت میکند یعنی دوست داریم به گونهای پسانداز و برنامهریزی کنیم که عضو لژیون سردار باشیم، بنابراین اعلام دنوری، پهلوانی و عضویت لژیون سردار میکنم و درواقع بازی آغاز میشود که به قول آقای مهندس باید در مسیر حرکتی خود استقامت کنیم در حقیقت اگر نسبت به موضوعی محبت داشتیم با تلاش و استقامت در مسیر به نتیجه میرسیم که این مدت زمان را خودم تشخیص میدهم که بهعنوانمثال؛ توان من برای عضویت دنوری یا پهلوانی یک سال و شاید دو سال کافی باشد، اما نتیجه آن یک معجزه است در حقیقت آموزش و لذتی که از توانایی انجام کار میبریم مانند یک معجزه و انگیزهای است تا باردیگر عضو لژیون سردار شوم، زیرا آموزشهایی که با تفکر از لژیون سردار آموختم باعث تحولاتی در زندگی من شد که اشتیاق دارم این مبلغ را اضافه کنم و تا دنوری و پهلوانی برسانم که تمام اینها پلهپله رخ میدهد، البته زمانی این اتفاق میافتد که من آموزش خود را گرفته باشم یعنی اگر من اعلام پهلوانی کنم حتماً باید در مسیر آموزش قرار بگیرم شاید آموزشهای آن بسیار سخت باشد، اما باید با قرار گرفتن در مسیر با استقامت به نتیجه برسم، به همین دلیل میگویند؛ حتماً در جشن گلریزان برای اعلام واریزی تفکر کنید که برای پرداخت آن به چه مدت زمانی نیاز دارید و به خود فشار نیاورید، زیرا بههرحال مسیری است که باید به سلامتی طی کنید و طبق فرمایش آقای مهندس؛ ما تعیین نمیکنیم که محبت کنیم بهعنوانمثال؛ من به فردی محبت کنم به این دلیل که به محبت من نیاز دارد یا من به محبت او نیاز دارم، خیر محبت به سمت انسان میآید و ما را انتخاب میکند، گاهی تجربه کردیم که زمان انجام کاری امدادهای الهی بهموقع میرسند و کارها را بهآسانی انجام میدهیم این همان محبتی است که شما فراهم کردید به این جهت نیروهای الهی نیز به کمک شما میآیند.
محبت مانند زمینی باید هموار شده باشد، زمین وجودی من تعیین میکند که چه چیزی در آن کاشته و برداشت شود، بنابراین بایستی گاهی در آموزشها به خود سخت بگیرم تا با دقت در کاربردی کردن آنها این زمین و بستر هر روز آمادهتر شود، این درسی است که همیشه در زندگی ما وجود دارد و ما را به قدرت بخشش میرساند. استاد امین مطلبی درمورد بخشش فرمودند که چرا گاهی قادر به بخشیدن نیستیم؟ گاهی با ناراحتی از شخصی، حق را به جانب خود میدهم به این دلیل اصلاً او را نمیبخشم و در قالب معلم میگویم که او باید بیاموزد و اگر او را ببخشم آموزش نمیگیرد، دلیل دیگر نبخشیدن، تصور این موضوع است که آسیب وارد شده از طرف مقابل به من هیچگاه قابل جبران نیست حتی در مواجه با اعتیاد مسافران قادر به بخشش آنها نبودیم چراکه فکر میکردیم عامل نابودی زندگی ما هستند، اما با توجه به آموزشها بایستی خود را محک بزنم که آیا پارامتر بخشش را دارم و لحظه ناراحتی از فردی تفکر و جهانبینی من اینگونه است که حضور این فرد در زندگی من اتفاقی نیست و برای آموزش در مسیر من قرار گرفته، حتی بدون اینکه خود اطلاع داشته باشد مأموری است تا آموزشی را به من انتقال دهد آیا زمینه تفکر من این است یا اینکه با خود میگویم؛ حق با من بود و اجازه ندارد با من چنین رفتاری کند، بنابراین او را نمیبخشم تا آموزش بگیرد.
باید به این نکته مهم فکر کنم که خداوند زمانی چیز بهتری به من میدهد که چیزی را از من میگیرد و باید خود را محک بزنم که با حضور در لژیون سردار به چه میزان در زمینه بخشش درونی رشد کردم؟ آیا زمان دلخوری از فردی زود آشفته میشوم و به دنبال حق و حقوق خود هستم و متوجه نقش آموزشی موضوع نمیشوم؟ یا با این دیدگاه فکر کنم که قرار است چیز بهتری به من داده شود تا با امید بیشتری در مسیر حرکت کنم، بنابراین با این موضوع خود را محک میزنم که چه میزان رشد داشتم تا نسبت به جامعه و اطرافیان خود سازگارتر باشم؟ جهانبینی من چه میزان تغییر داشته که بتوانم بخشش را درون خود ایجاد کنم؟ با تقویت بیشتر این موضوع درون خود قدرت بخشش بیشتری کسب میکنم که این قدرت تنها در قالب تجربه است مانند مثال آقای مهندس که فرمودند؛ خانمی گوهری در کیف خود داشت و فرد فقیر آن را طلب میکند باید در قالب تجربه قرار بگیریم، سپس خود را محک بزنیم در حقیقت همه ما با حضور در لژیون سردار، قدرت بخشش خود را محک میزنیم، بنابراین هرسال این دستورجلسه تکرار میشود تا نقطه تفکری باشد که نسبت به سال گذشته چه مقدار سازگارتر شدهام؟ در واقع این همان رشد زمین وجودی من را رقم میزند. با الگو از طبیعت متوجه میشویم که زمین فضای سرسبز، رودخانه، حیات، شادابی و صدِ خود را به ما بخشیده، اما من به عنوان یک انسان به زمینی که مهد آموزش و زندگی من است تنها زباله بخشیدم! آیا توانستم طبیعت را از زباله پاکسازی و به آن محبت کنم؟ این انرژیها زمانیکه تولید میشوند از بین نمیروند، بنابراین محبت دوام دورهای دارد یعنی از هر دورهای تولید کنید این محبت را مانند انرژی با خود در بُعدهای دیگر به همراه دارید و با نثار این محبت به کنگره، انسانها یا هر آفریدهای درواقع نیرویی به وجود آوردید که هیچگاه از بین نمیرود.

مشارکت اعضای لژیون سردار؛
مشارکت همسفر رضوان؛
خداوند را شاکرم که دوستانی همانند شما دارم، بخشش حتماً نباید مادی باشد و من این را با تمام وجود خود حس میکنم، بزرگواری که چندین سال پیش یکی از اعضای بدن خود را به من هدیه کرد و به جسم من پیوند زد که بتوانم اکنون در لژیون سردار شرکت کنم و شکرگزار خداوند باشم، خداوند را سپاس که میتوانم نفس بکشم و جسم من به سلامت عمل میکند، قبل از پیوند حتی اختیار کارهای کوچک خود را نداشتم، خداوند را سپاس که میتوانم پلک چشم خود را باز و بسته کنم، زیرا قادر به پلک زدن نیز نبودم و از خداوند برای آن شخص خیر و برکت خواستارم. ارزش داشتههای خود و سلامتی و همچنین این مکان را بدانید که نفس میکشید و صحبت میکنید. بسیار خوشحالم از اینکه سال قبل دنوری خود را اعلام کردم و با دشواری این مبلغ را تهیه نمودم چراکه برای این مبلغ برنامهریزی کرده بودم و شکر خدا پرداخت شد، امسال زودتر از موعد عضو لژیون سردار شدم و انشاءالله بتوانم مبلغ بیشتری پرداخت کنم. از خداوند خواستارم که هر ماه با قدمهای مستحکمتری در لژیون سردار حاضر شوم و با لذت بیشتری نیرو و قدرت بخشش خود را حس کنم، خداوند را سپاس که در روزهای جمعه کنار دوستان خود نفس میکشم، من فرزند دختر ندارم ولی دختران را دوست دارم به آنها عشق میورزم و از آنها عشق میگیرم، اعضای کنگره را مانند دختر خود در آغوش میگیرم و آنها نیز در حق من بزرگواری و محبت میکنند. به خاطر دارم در ماه رمضان کارت بانکی خود را به خانم مهدیه عزیز دادم که مبلغی را پرداخت کنم و به اشتباه مبلغ بیشتری پرداخت شد، برای موجودی کارت خود برنامهریزی داشتم و نگران شدم، اما این کارت به صورت عجیبی با برکت شده بود و صد برابر مبلغی که اضافه کشیده شده بود به من بازمیگشت، همچنین مسافرتی برای من مهیا شد که بسیار لذت بردم و همیشه به دلیل عضویت در لژیون سردار از خدای خود تشکر میکنم.
مشارکت همسفر زهره؛
درمورد قدرت بخشش همانگونه که از خود دستورجلسه مشخص است برای انجام این امر قدرت و نیروی عشق و محبت نیاز است که البته به عقیده من این نیرو زمانی اتفاق میافتد که انسان نسبت به موضوع آگاهی و شناخت داشته باشد که اصلاً بخشش چیست و چه چیزی باید ببخشیم؟ با نگاهی به گذشته خود به یاد میآورم یکی از جلساتی که به لطف خواهرم زهرا وارد لژیون سردار شدم، جشن گلریزان بود و در ذهنم سؤال بود؛ چگونه من نوعی که گاهی درگیر تهیه يک قرص نان هستم یا مشکلات مالی دیگری را متحمل میشوم بهعنوانمثال؛ مبلغی را جهت پرداخت در لژیون سردار اعلام کنم تا اینکه به لطف خدا مسیر کنگره برای من باز شد و حضور در لژیون باعث تلنگری شد که با دریافت عشق و محبت از جانب راهنما فکر کنم؛ چگونه یک راهنما با تمام وجود از زمان، زندگی، شغل و خانواده خود میگذرد و این لطف و بخشش را نثار تکتک اعضای لژیون میکند تا احیا شوند، بنابراین از سبد قانون یازدهم آغاز تا اینکه به پرداختی بیشتری در لژیون سردار رسید و همیشه معجزه و برکات فراوان این پرداختها را دریافت کردم، واقعاً دریافتم که هنگام اعلام آمادگی برای پرداخت در روز جشن گلریزان من آگاهی و شناختی نداشتم. درمورد بخشش نسبت به مسافرم با وجود نفرت بسیار شدیدی وارد کنگره شدم و اصلاً درک نمیکردم که چرا من باید به کنگره بیایم، اما با کسب آگاهی نسبت به صورتمسئله اعتیاد و درک حال مسافرم دریافتم که ریشه این مشکلات چه چیزی بوده، بنابراین با این آگاهی توانستم خودم و مسافرم را ببخشم که گاهی در خلوت ناراحت و عصبانی بودم و راه حل مناسبی برای رفع آن نداشتم، در کل به عقیده ریشه تمام این مسائل در این است که باید با خودشناسی به خداشناسی برسم. اگر درحالحاضر مبلغی را پرداخت میکنم یا به فردی کمک میکنم در درجه اول به این دلیل است که من به خدا عشق و محبت دارم در واقع من به خدا دسترسی ندارم که از آرامش درونی و زندگی خود قدردانی کنم، بنابراین این سپاسگزاری را با خدمت در لژیون سردار و یا خارج از کنگره انجام میدهم.
مشارکت همسفر زهرا؛
اولین جلسهای است که در لژیون سردار شرکت میکنم و به لطف خدا و راهنمایی راهنمای خوبم همسفر سهیلا پرداختی خود را در جلسه پیش انجام دادم شاید ناچیز باشد، اما علاقه دارم که تجربه خود را به اشتراک بگذارم، دو روز پیش زمان برگشت از کنگره مطلع شدم پسرم که عزیزترین فرد زندگیام است با موتور تصادف کرده و به شکر خدا هیچ آسیبی به او وارد نشد و با مشاهده ضربه وارد شده به موتور گفتند؛ اگر ضربه ده سانت بالاتر بود احتمال داشت مچ پای او قطع شود که خداراشکر به خیر گذشته بود، زمانیکه به خانه برگشت و ماجرا را بازگو کرد با یقین به او گفتم که علت رفع این بلا را میدانم و بابت آن خداراشکر میکنم، حس بسیار عجیبی دارم با اینکه پرداختی من بسیار کم بود، اما به واسطه حس و انرژی که دریافت کردم گویی دنیا را به من داده بودند و بسیار خوشحال شدم چراکه در تنگناترین برهه زندگی خود این تصمیم را گرفتم و این مبلغ را پرداخت کردم و علاقه داشتم که عضو لژیون سردار باشم. اتفاق جالب دیگر اینکه امروز مبلغ ده میلیون تومان به حساب همسرم واریز شد، شخصی که سالها پیش به مسافرم بدهی داشت و تسویه نمیکرد باز به لطف خدا پرداخت کرد تا من امروز بتوانم قسط دوم خود را پرداخت کنم. حادثه سختی که بهصورت شگفتانگیزی به خیر گذشت و درحالحاضر پسرم و هم طرف مقابل هر دو در سلامت کامل هستند و امروز یک ربع قبل از حضور در لژیون سردار بهطور باورنکردنی مبلغ دهمیلیون تومان واریزی داشتیم، البته شاید مبلغ چشمگیری نباشد، اما نیاز ما را برطرف کرد و برای من مانند معجزهای بود که در این مدت یک ماه هم برکت مالی و هم برکت جانی آن را مشاهده کردم با تمام وجود بابت این عضویت خداراشکر میکنم.


تایپ؛ اعضای همسفران سایت سلمان فارسی
عکس و ویرایش؛ همسفر خدیجه (لژیون متفرقه)
ارسال؛ همسفر بهاره (لژیون متفرقه)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1023