English Version
This Site Is Available In English

چرا باید به دیگران کمک کنیم؟

چرا باید به دیگران کمک کنیم؟

به‌نام قدرت مطلق الله

دوازدهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران شادآباد با نگهبانی همسفر فریده و دبیری همسفر رعنا و استادی همسفر منصوره (دنور) با دستورجلسه "چرا باید به دیگران کمک کنیم؟ به چه مقدار کمک کنیم؟" روز سه‌شنبه مورخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۴ راس ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۵:۳۰ به‌صورت حضوری برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منصوره هستم همسفر

خداوند را بسیاربسیار سپاسگزارم که برای دومین بار در کنگره در جایگاه استادی خدمت می‌کنم، بار اول در جایگاه سردار و بار دوم در جایگاه دنور خدمت‌ می‌کنم. امیدوارم و آرزو می‌کنم و این خواسته قلبی را دارم برای خودم و تمام آرزومندانی که در این جمع و خارج از این جمع هستند برای بار سوم در جایگاه پهلوانی خدمت‌ کنیم.
دستورجلسه چرا باید به دیگران کمک کنیم؟ به چه میزان کمک کنیم؟
همه ما با این شعر آشنا هستیم؛
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که‌ در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به‌درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اساس‌ و پایه هستی برمبنای محبت تشکیل شده است، همان محبتی که جناب مهندس در وادی چهاردهم، حجت را تمام کردند و به صورت کامل‌ توضیح دادند. محبت در تمام هستی، حیوانات، گیاهان و به‌خصوص در انسان‌ها خیلی زیاد وجود دارد.
محبتی که خداوند در انسان گذاشته، بسیار نعمت باارزشی است و باید همواره مراقب این نعمت باشیم که امکان دارد با صفات ضدارزشی که همه ما در طول روز با آن سروکار داریم، مثل دروغ‌گفتن، حسادت، کینه‌ورزيدن ... و این محبت‌ها گاهی کم‌رنگ و یا نابود شود.
به‌نظر من باید مراقب این موهبت الهی باشیم که‌ به‌صورت خالصانه و پاک در خدمت ما باشد؛ چرا که‌ به اعتقاد بنده محبت و یاری‌رساندن به دیگران لازم و ملزوم یکدیگر هستند. کسی که می‌تواند به دیگران کمک کند و یاری برساند، قطعاً و مطمئناً وجودش سرشار از محبت است و اگر محبت در وجودش کم‌رنگ باشد در آن زمینه ناتوان است.
ما اگر بخواهیم به‌صورت حسابگرانه در زمینه کمک‌کردن به دیگران وارد عمل شویم به‌‌نظر من یک مقدار ناخالصی دارد؛ چرا که کمک‌کردن زمانی ارزش دارد که‌ ما توقع بازپرداخت نداشته باشیم و بدون چشم‌داشت باشد؛ همه ما این مثال را شنیده‌ایم، عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه‌ حساب دارد؛ این جمله‌ به ما تفهيم می‌کند که محبت‌کردن باید خالص، پاک، بدون هرگونه مِنت، کِبر و غرور باشد که‌ مثلاً من به کسی یا حوزه و یا مجموعه‌ای کمک‌کرده‌ام.
کمک‌کردن در دو جنبه مالی و معنوی می‌تواند نقش داشته‌ باشد و لزوماً در جنبه مالی نیست؛ بلکه با يک جمله امیدبخش، یک راهنمایی، یک نظر سنجیده و همه این‌ها می‌تواند کمک باشد.
ما در کنگره ۶۰ کمک‌کردن را خیلی دیده‌ایم. کمک‌کردن معنوی، همین استادان‌جلسه، استادان لژیون‌هایمان بدون هيچ چشم‌داشتی زندگی یک فرد را نجات می‌دهند، ما زمانی به کسی کمک می‌کنیم و در همان لحظه اول یک انرژی خوبی دریافت کرده و احساس خرسندی و شادمانی پاداش ماست.
الله سریع‌الحساب است؛ خداوند نمی‌گذارد حسابش با کسی بماند. آن انرژی‌ که دریافت می‌کنی و آن حس شادابی، پاداشی است که به شما داده است؛ بماند که پاداش بزرگتری در پس این کمک‌کردن است که حتماً و قطعاً در زمان و مکان مناسب به انسان داده می‌شود.
کمک‌کردن در حیوانات هم صددرصد وجود دارد، من چندوقت پیش یک مستندی دیدم خیلی جالب بود؛ یک قایقی در دریا شناور بود دلفینی به آن قایق نزدیک شد و خودش را مرتب به بدنه‌ قایق می‌زد افرادی که در قایق بودند متوجه شدند که این دلفین می‌خواهد چیزی به آن‌ها بگوید و دلفین جلو افتاد قایق هم با دلفین هم‌مسير شد، رفتند تا به یک قسمتی رسیدند و لاک‌پشت عظیم‌الجثه‌ای را دیدند که طناب خیلی محکمی دور گردنش پیچیده بود، به‌سختی لاک‌پشت را روی عرشه قایق آوردند و طناب را در آوردند. شاید سال‌ها این طناب دور گردن لاک‌پشت بود؛ زیرا رَد کامل طناب روی گردنش جاانداخته بود. برای من جالب بود که چطور دلفین اين حس را داشته و می‌دانسته‌ انسان‌ها می‌توانند نجات‌دهنده این لاک‌پشت باشند و به آن‌ها خبر داده است.
هميشه در قالب کمک‌کردن من اين‌طور به قضیه نگاه می‌کنم و به‌خصوص برای خانم‌های شاغل می‌گویم؛ زیرا شرایط‌شان با خانم‌های دیگر فرق می‌کند؛ مثلاً درآمد من سالانه ۱۰۰میلیون یا ۲۰۰ میلیون یا ۵۰۰ میلیون است و این مبلغ را صرف چه‌چیزی می‌کنیم؟ صرف امور خانواده، بچه‌ها، زندگی و یا  پس‌انداز؛ اما در نهایت چه‌چیزی برای خودمان می‌ماند؟ درست است که آن هم جایگاه خدمتی است و صرف امور خانواده می‌شود و  این یک نوع خدمت محسوب می‌شود؛ اما به‌ اعتقاد من چیزی برای من نمانده و تنها آن درصدی که در قالب کمک‌کردن در لژیون سردار يا به نیازمندی و یا جای دیگری کمک می‌کنم، در نهایت می‌بینم من ۵ درصد کل درآمدم را مثلا به موسسه‌ای کمک‌کردم، به خودم می‌گویم: تو شق‌القمر نکرده‌ای و ۹۵ درصد آن واقعآ از ديدگاه من هيچ می‌شود تو فقط ۵ درصد توانستی برای خودت کار کنی، اين مسئله بزرگی نیست و این باعث می‌شود من احساس تَکَبر کنم چرا؟ آیا تو وظیفه‌ات را انجام می‌دهی؟ نه‌تنها وظیفه‌ات را انجام نداده‌ای بلکه کوتاهی هم کرده‌ای. ۵ درصد در مقابل ۹۵ درصد رقمی نيست که بخواهم مغرور شوم.
ادامه‌ دستورجلسه این است که ما باید به چه میزان کمک کنیم؟ به اعتقاد من به میزانی که به ما آسیب وارد نشود، به میزانی که در توان ما باشد. اينکه ما بخواهیم به شخصی یا ارگانی کمک کنیم که خارج از توان ما باشد قطعاً آسیب می‌بينيم و این آسیب باعث می‌شود از فرصت‌های بعدی عقب‌نشینی کنیم، بترسیم و بگوییم دفعه قبل اين کار را انجام دادم آن‌قدر به مشکل برخوردم دیگر نمی‌توانم؛ به‌نظر من کمک‌کردن باید به‌اندازه توان ما باشد و حد خود را بدانیم طوری‌که به‌ گرفتاری و سختی نیفتیم.
جناب مهندس عنوان می‌کنند؛ زمانی باید به دیگران کمک کنیم که آنها از ما تقاضای کمک داشته باشند، خيلی جمله به‌جایی است شاید من تا به امروز تیتروار می‌خواندم.
من در مجموعه‌ای کار می‌کنم که در رأس آن‌ مجموعه قرار دارم؛ از آن‌جایی‌که ما در کنگره ۶۰ درس انسانیت می‌آموزیم و من هنوز در پله‌های اول آن هستم، سعی می‌کنم نسبت به همکاران انسانیت بیشتری داشته باشم. یک جاهایی از من درخواست کمک نمی‌کنند؛ اما من با توجه به شرایط‌شان و اوضاع و احوال‌شان پیش‌قدم شدم و آسيب هم دیدم؛ آن‌جا به این جمله آقای مهندس پی می‌برم که تا آنها تقاضا نکردند اين کار را انجام ندهم تو می‌توانی؛ اما قطعاً آسیب خواهی دید زیرا امکان دارد برداشت‌های خوبی از آن نشود و به یک شکلی سطح شغلی را پایین بیاورد و آن ارزش و جایگاه کمک‌کردن را کم‌رنگ کند.
در آخر از خداوند می‌خواهم همه ما را یاری کند تا بدون چشم‌داشت و بدون تکبر و غرور در جایگاهای کمک‌کردن چه مادی و چه معنوی در خدمت کل هستی و کسانی که در اطرافمان هستند باشیم و بتوانيم منشأ خير، خوبی و برکت برای اطرافیان باشيم.
از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما ممنونم.

تهیه و تنظیم: همسفر رعنا دبیر لژیون سردار
خزانه‌دار: همسفر لیلا
ویراستاری و ثبت: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر صبا لژیون یکم

همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .