English Version
English

ویژگی‌های انسان ناسپاس

 ویژگی‌های انسان ناسپاس

ازآنجاکه انسان موجودی است شگفت‌انگیز و ناشناخته که کسی به‌غیراز خداوند توانا نمی‌تواند پی به این اسرار ببرد و خداوند راهی را بر بن‌بست نادانی و جهالت انسان قرار دارد و راهی بر تقوا و دانایی که چرا نیست تا انسان جاهل بتواند از تاریکی و جهل بیرون بیاید و به دانایی برسد. هدف آفرینش پشت پرده و پرده را کسی به‌غیراز پروردگار نمی‌داند که انسان چگونه خلقی است در اینجا نقش شیطان پررنگ‌تر است و انسان‌ها با اختیاری که داده‌شده اول راه فسق و فجور را انتخاب می‌کنند و شیطان ثابت کرد که انسان‌ها وفادار نیستند حتی نسبت به خودش هم وفادار نیست.

 

ما نمی‌دانیم کجا خلق شدیم در زمین یا سماء. هیچ‌کس مبدأ را نمی‌داند تا مقصد کجاست، جز خداوند. و اینکه ما فکر کنیم انسان سربه‌راه و مطیع هستم سخت در اشتباهم چون انسان خلقش پر صدا بود و به خداوند می‌گفتند چرا این موجود خلق نشد اولین نمونه آدم و حوا بودند که خلق برجسته بودند که خلاف کردند حتی فرزندان آن‌ها هم از روی حسادت برادر برادرش را کشت و ازآنجا باب شد. پشت پرده، پرده‌هایی است و یکی دیگر از ویژگی‌های انسان ناسپاسی‌های اوست که هیچ‌وقت سپاس گذار نبوده. برای همین است که فرزندان از پدر مادر یا آموزگار، استاد خود، راهنمای خود یا حتی رب خود سپاس گذار نیست. انسان موجودی است بر رب خودش هم کفر می‌ورزد. 

برای اینکه خدا را بشناسی اول خودت را بشناس. انسان حقیقت را هم پنهان می‌کند در ناباوری به سر می‌برد. ان الاانسان لفی خسر. انسان موجود زیان‌کار، خسارت پیشینه گناه هر کاری است. 

هواالکنود، یک موجود حریص است و طمع‌کار هست. بارها ما بچه‌ها دیده‌ایم یا شنیده‌ایم برای یک‌مشت خاک و آجر و آهن برادر خود را می‌کشد که پول بیشتری به او برسد یا سر هم کلاه می‌گذارند. خوب این انسان‌ها در جهل و تاریکی هستند و یا اعتیاد را وصل می‌کنند که در جهل است ما انسان‌هایی در جهان‌بینی وجود دارند که مواد مخدر هم مصرف نمی‌کنند اما اعتیاددارند. حتی اعتیادش بالاتر و تخریب فراوان دارد. دو پاراگراف که جناب مهندس به آن اشاره می‌کند مواد مخدر و انسان که از ازدواج این دو فرزند خلقی به وجود آمده. که باید آن را کاملاً شناسایی کنیم. همه‌ی انسان‌ها خاصیت منفی رادارند مگر آن‌هایی که در صلح و آرامش زندگی می‌کنند و امنیت را حس می‌کنند و عمل سالم و صالح انجام می‌دهند و یا انسان‌ها را به صبر، صلح و آشتی توصیه می‌کنند و اگر انسان‌هایی که منفی هستند و فطرت در آن‌ها نهفته است. 

انسان مجموعه‌ای از رذایل و فضائل هستند که در آن‌ها نهفته شده و با اختیار خودمختار بودند که سرنوشت خودشان انتخاب کنند. که فکری کنند. سرنوشت روی پیشانی آن‌هاست که نوشته‌شده که اول تو بیچاره هستی و اعتیادداری، فقیر به دنیا آمدی یا شانس نداشتی. اما این‌طور نیست، ما نمی‌دانیم حکمت چیست. پیشه گناه هر کاری را بر گردن دیگران می‌اندازیم و خودمان را راحت می‌کنیم. اما اعمال ما نشانه‌ی افکار ماست. و این‌ها برمی‌گردد به نوع دیدگاه ما به زندگی به اجتماع و جهان پیرامون خود تا زمانی که ذهن ما درگیر مسائل ضد ارزشی مثل غیبت، قضاوت، تهمت، دروغ، و غیره باشد جایی برای یادگیری و حفظ ارزش‌ها نیست و خلعی ایجاد نمی‌شود. مگر زمانی انسان بتواند با آموزش و رسیدن به دانایی به‌فرمان عقل برسد که از نفس اماره فاصله گرفته شود.

 نیازهای انسان به دودسته تقسیم می‌شود و مرتبط می‌شود به صور آشکار که نیاز به:

1. غذا، تغذیه مواد مخدر دارد و نیاز می‌تواند به همه‌چیز باشد. 2. نیازی که مربوط به صور پنهان انسان است مثل عبادت، اعتمادبه‌نفس، دوست داشتن، محبت و عشق و غیره صور پنهان مبدأ اعلام برای نیاز است و درواقع با متعدد روش دی اس تی صور آشکار خود را تربیت می‌کنیم. این هم یک‌جور اختیار است که انسان می‌تواند داشته باشد.

 دوری از ضد ارزش‌ها که روی سیستم فیزیولوژی جسم صور آشکار و صور پنهان و سیستم ایکس تخریب به وجودمی آورد. اما اگر در ضد ارزش‌ها باشیم در هر نقطه‌ای که قرار داریم می‌توانیم برگردیم. چون صفت گذشته در انسان صادق نیست اما انسان‌ها برای حل کردن مسائل زیادی وارد دنیای مادی شده‌ایم. بازهم از طرفی می‌توانیم تزکیه و پالایش کنیم و خودمان را ارتقا دهیم. درنهایت به همان‌جایی برمی‌گردیم که ازآنجا انشعاب یافته‌ایم و در حقیقت به‌نوعی خود را خداوند و هستی ثابت می‌کنیم و کسی که به مسئله خاصی ایمان کامل داشته باشد و از صمیم قلب بخواهد آن را انجام دهد به نیروی کائنات هم کمک می‌کند ولی باید همسو بود و شخصی که می‌خواهد به خواسته‌های خود برسد همیشه خواسته‌های معقول و غیرمعقول مهیا هستند به عبارتی کائنات ما را به هر سمتی که بخواهیم می‌برد.

اگر فسق و فجور را برگزینیم راه را برای ما هموار می‌کند و اگر راه تقوا و ایمان را برگزینیم راه را برایمان باز هموار می‌سازد و خداوند بهتر می‌داند که چه چیزی به صلاح انسان است و این انسان است که باید دیدگاه و باورش را تغییر دهد و در صراط مستقیم حرکت کند و ایمان راسخ داشته باشد. می‌داند که در طول مسیر سنگ هم از آسمان بر سرش بیفتد خیر است و حکمتی دارد کافی است در سکوت خود تمرکز کنیم و ببینیم در فصول ستارگان، جانواران، گیاهان معلق بودن سیارات و ستارگان همه تحت فرمان الهی یک نیروی برتر هستی وجود دارد که هدایت می‌کند. نباید جواب بخشندگی خداوند را با کفر بدهیم.

در این مورد کمی فکر کنید که با وسیله تبلیغات و سیاه‌بازی می‌خواهد بیست سانت قد را بلند کند و 15 روزه اعتیاد را درمان کند. اینجاست که شیطان به خداوند گفت انسان‌های وفادار وسپاسگذار نیستند. واقعاً این انسان‌ها چه فکری می‌کنند می‌خواهند پایشان را جای پای خداوند بگذارند. این انسان‌ها زا نظر شعور آگاهی بسیار پایین هستند. انسان‌ها چنین موجوداتی هستند که در حال جنگ با مسائل طبیعی با مسائل ماورایی خانوادگی، اجتماعی در جنگ است. مانند دریای متلاطم در حال چرخش است به همین دلیل شادی‌ها را نمی‌توانیم درک کنیم رنج‌ها و تنش‌ها وجود دارد. اما باید یاد بگیریم که ازآنجا عبور کنیم و به کشمکش‌های متعدد توجه ننمود.

 اگر بخواهیم اوضاع را عوض کنیم باید برنامه‌ریزی عمل و افکار مناسب با آموزش جهان‌بینی که ابزاری است که ما را از کج‌خلقی، کج‌رفتاری، آشفتگی‌ها و ارزش نیروهای منفی نجات می‌دهد. انسان باید خودش جستجوگر باشد و خود انسان می‌تواند محور باشد و شعاع اضافه کند و با القائات و الهامات از راه صحیح و درست هم خودش را اصلاح کند و هم به انسان‌های دیگر که در رنج و ناآگاهی به سر می‌برند کمک کنند. هرچقدر علم گسترده شود به‌فرمان عقل نزدیک‌تر می‌شوی. خوب و بد را می‌توانی تشخیص بدهی، آن‌وقت در آرامش، صلح و معرفت به سر می‌بری. به امید آن روز...آمین.

 

نویسنده: خانم صدیقه
نگارنده: خانم سمیرا جعفری           

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .