English Version
This Site Is Available In English

برای حفظ بقا همه موجودات به حس نیاز دارند

برای حفظ بقا همه موجودات به حس نیاز دارند

آقای مهندس فرمودند: «اعتیاد از ازدواج انسان با مواد مخدر است» که یک فرزند ناخلفی به نام اعتیاد پا به هستی می‌گذارد. برای شناخت انسان و درمان اعتیاد دو شرط لازم است: ۱-شناخت انسان، ۲-شناخت مواد  مخدر، مثل کسی که مکانیک است و می‌خواهد، ماشین تعمیر کند که باید اجزای ماشین را کاملا  بشناسد.

کنگره شناخت انسان را به دو دسته  تقسیم کرده است، صور آشکار و صور پنهان، صور آشکار همین جسم فیزیکی است که برای ما قابل رویت و لمس می‌باشد و مسئله بیوشیمی است که در مغز مراکز مواد تولید شبه افیونی است، مثل دوپامین، دینورفین، اندروفین و ....که بر اثر استفاده از مواد از کار افتاده است.

آقای مهندس فرمودند: «ما اگر چه پزشک نیستیم؛ ولی درمان اصولی اعتیاد را در کنگره ۶۰ پیدا کرده‌ایم.» چرا بعضی از افراد که ترک کرده‌اند باز هم وسوسه می‌شوند؟ در اینجا آقای مهندس از مثال سگ پابلوف نام برد، این سگ در زمان مشخصی وقتی صدای زنگ پابلوف به صدا در می‌آمد، معده‌اش اسید ترشح می‌کرد و این سگ می‌فهمید که موقع غذا شده است.

یک مصرف کننده زمانی که به درمان کامل نرسیده باشد و از کوچه‌ای که قبلاً مواد مصرف کرده است، عبور می‌کند یا سیخ و سنگی یا گاز را ببیند، حالش خراب می‌شود، اما به این دلیل است که هنوز آن سیستم بیوشیمی بدنش به کار نیفتاده است و تا موقعی که مواد در بدنش کامل نشده باشد، وسوسه می‌شود که این موضوع مربوط به صور پنهان انسان است.

کنگره راجب به روان انسان معتقد به دو تا مولفه است : جسم، روان و جهان‌بینی. در مورد جهان‌بینی برای ما مشخص است که تفکر و اندیشه جسم هم مشخص است، ما معتقد هستیم که روان انسان تابع دو موضوع است: ۱-تابع فیزیولوژی، ۲-تابع تفکرات، وقتی فرد دینورفین و اندروفین جسمش کم باشد، روانش به هم می‌ریزد، خواب خوبب ندارد و فرد همیشه دچار بهم ریختگی روانی است؛ ولی در روش درمان تدریجی چون درمان به صورت تدریجی انجام می‌شود، همه این مشکلات حل می‌شود، ورزش کردن، غذا خوردن و طریقه زندگی کردن همه این‌ها  می‌تواند، روی روان ما اثر بگذارد و روان ما روی جهان‌بینی، تفکر و اندیشه اثر دارد، مثلاً یک نفر با مرگ پدر یا مادر بهم می‌ریزد و سالیان سال ناراحت است، اما یک نفر دیگر بعد از مدتی دوباره به حالت عادی برمی‌گردد که این بستگی به این تفکر و جهان‌بینی ما دارد؛ بنابراین روان از دو تا موضوع تبعیت می‌کند ۱-بیوشیمی، ۲-تفکر و اندیشه.

ما برای شناخت انسان بایدصور پنهان او را بشناسیم، صور  پنهان برای ما قابل رویت نیست، مثل نفس، ذهن و ... یکی از صور پنهان انسان حس است که ما تا آن را نشناسیم، نمی‌توانیم به انسان‌ها کمک کنیم و به حقیقت نزدیک شویم؛ حس در همه موجودات هستی وجود دارد در بعضی‌ افراد قوی‌تر و در بعضی افراد ضعیف‌تر است. برای حفظ بقا همه موجودات به حس نیاز دارند که بتوانند زندگی کنند، مثل یک حیوان از حس بویایی برای سیر کردن خودش و در امان ماندن از حمله حیوانات دیگر استفاده می کند.

ما پنج حس ظاهر داریم که هر کدام از آن‌ها برای ما مفید هستند، یک حس دیگری که داریم آن است که وقتی جسم و روح ما با هم باشد آن حس کار می‌کند، زمانی که ما می‌خوابیم پنج حس ظاهر کار نمی‌کند. ما اگر بخواهیم چیزی را حس کنیم، باید با آن همراه شویم، مثلا اگر بخواهیم یک معتاد را درک کنیم، باید کاملاً او را درک کنیم و حس‌های او را بشناسیم و انسان به هر موضوعی یا دلیلی که فکر کند، کاملا وجود دارد و هر چه در اندیشه باشد در دنیا هم وجود دارد.


خلاصه‌ای از سی‌دی حس
نویسنده: همسفر نیره رهجوی کمک راهنما همسفر مریم (لژیون‌پنجم)
ویراستاری: همسفر حمیده رهجوی کمک راهنما همسفر ریحانه (لژیون‌دوم)
تصویرگر و ارسال: کمک راهنمای تازه واردین همسفر سمیه
همسفران نمایندگی گلپایگان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .