ششمین جلسه از دوره هشتاد و دوم از کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی شادآباد با استادی مسافر حسین و نگهبانی مسافر محمدعلی و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه 22 اسفندماه سال ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
خدا را شکر میکنم که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش کسب کنم و خدمت نمایم. از راهنمای عزیزم تشکر میکنم که فرصت خدمت در این جایگاه را به من اعطا نمودند.
دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم از کتاب 60 درجه عشق هست، من این وادی را در کنگره 60 حس کردم، با کمکی که راهنمایان در حق من و امسال من کردهاند بدون هیچ چشمداشتی از کار و خانواده گذشتند تا به من خدمت کنند و آموزش بدهند تا بتوانم از بند ظلمت و تاریکی خارج شوم، من این عمل بزرگ را تشبیه میکنم به جهاد، درواقع جهاد واقعی همین کار است: جهاد فقط جنگ با سلاح نیست، راهنمای ما یک مجاهد واقعی است. راهنما برای نجات جان من یک سال تلاش میکند تا مرا از دشمن واقعی خودم که جهل و نادانی من است نجات دهد، کمک راهنمایان با عشقی که به رهجو میدهند میتوانند آنها را از ظلمت و تاریکی به نور و روشنایی هدایت نمایند.
در طول سفرم کمک راهنمای عزیز آقای حسین یاراحمدی را خیلی اذیت کردم، امیدوارم من را حلال کرده باشند، سعی کردم با انجام یک سفر خوب تمام زحمات ایشان را جبران کنم. عشق واقعی رازمانی از کمک راهنمایان عزیزم آقایان یاراحمدی و ورمزیار گرفتم که آموختن را به من آموختند که چطور زندگی و تفکر و حرکت کنم. همچنین به من فرمانبرداری، شکرگزاری و تشکر کردن را آموختند. زمانی که خواسته درمان در کنگره 60 را پیدا کردم به علت بیماری تومور مغزی که داشتم میترسیدم که پس از درمان و قطع مصرف دوباره سردردهای شدیدم برگردد ولی خوشبختانه پس از رهایی دیگر هیچگونه سردردی سراغم نیامد و این را مدیون تمام زحماتی هستم که راهنماهای عزیزم برایم کشیدند تا از بند اعتیاد و سیگار رها شوم و آرزو دارم تا روزی که زنده هستم با خدمت در کنگره 60 بتوانم گوشهای از زحمات این عزیزان را جبران نمایم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از شما سپاسگزارم.
تایپ و ویراستاری: مسافر صادق-مسافر مهدی
مرزبان کشیک: مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
398