English Version
English

خلاصه سی‌دی_ ابر و باد

خلاصه سی‌دی_ ابر و باد

آقای مهندس مطلبی مربوط به تاریخ ۸۳/۱۲/۳۰ را خواندند.
آغازی دیگر و زندگی و حیات جدید طبیعت بر همه مبارک باشد. در بهار همه چیز مجدد زنده می‌شود، در فصل بهار گیاهان رشد می‌کنند، حیوانات سرمست، شاد و بیدارند. در تابستان میوه تولید می‌شود، پاییز فصل برگ‌ریزان است و در زمستان همه به خواب می‌روند؛ گویی گیاهان همه می‌میرند ولی دوباره در بهار زنده می‌شوند. به همین دلیل خداوند در قرآن کریم می‌گوید: به طبیعت نگاه کنید که چگونه می‌میرد و دومرتبه زنده می‌شود، انسان هم همین گونه است.
امیدواریم همه آنچه اتفاق می‌افتد در صراط مستقیم قرار گیرد و پایه و ستون‌های استواری بنا شود. صراط یعنی راه، مستقیم هم یعنی کوتاه‌ترین راه پس صراط مستقیم یعنی کوتاه‌ترین مسیری که می‌توان طی کرد، نمی‌توان به صورت زیگزاگ حرکت کرد، اگر مستقیم برویم به مقصد می‌رسیم. مثلاً روش درمان DST کوتاه‌ترین راه درمان اعتیاد است. همه تصور می‌کنند قطع مواد کوتاه‌ترین راه است ولی ۲۰ یا ۲۵ سال هم بگذرد به درمان نمی‌رسد. اگر بخواهیم شخصی که مواد خود را یک‌دفعه قطع می‌کند با یکی از اعضای کنگره‌۶۰ مقایسه کنیم، آن شخص ۵۰برابر عضو کنگره زحمت می‌کشد ولی حالش خوب نیست و به درمان قطعی نرسیده است. گرچه ظاهراً یازده‌ماه طول می‌کشد، ولی کوتاه‌ترین راه است. پس صراط مستقیم موضوع مذهبی و خارق‌العاده‌ای نیست، به کوتاه‌ترین راهی که می‌خواهید به هدف برسید صراط مستقیم می‌گویند. می‌خواهید پولدار بشوید، حقه‌بازی و رشوه‌گرفتن راهش نیست، به نتیجه نمی‌رسید و آخرش رسوایی و بدبختی است.
خداوند انسان و زندگی را خلق کرد که از زندگی برخوردار باشد، بودن در زندگی بسیار ارزشمند است. زنده بودن و محبت خیلی ارزش دارد، خوردن یک استکان چای بسیار لذت‌بخش است، دیدن طبیعت، گل‌ها و آسمان آبی، دیدن باران؛ اگر دقت کنید دیدن همه اینها ارزشمند است. صراط مستقیم می‌خواهد بگوید چه کار کنیم از اینها بیشترین لذت را ببریم و فرامين الهی را انجام دهیم، نه اینکه تارک دنیا شویم.
فرامین الهی هم همان فرامینی است که خَرد جهانی از آن تبعیت می‌کند. دروغ نگو، غیبت نکن، احتکار، دزدی و گران‌فروشی نکن و... پس چیز عجیب و غریبی نیست. این کارها را انجام دهیم که در زندگی، کشور و گروه‌مان، پایه و ستون‌های محکم بنا شود.
در کنگره صراط مستقیم به این صورت است که ابتدا فرد در تازه‌واردین پذیرش می‌شود، سپس راهنما انتخاب می‌کند، برنامه OT می‌گیرد و مرتب شروع می‌کند به کار کردن. تا وقتی روی برنامه است در صراط مستقیم است. وقتی که گریز می‌زند یا سی‌دی‌هایش را به دوستش یا همسرش می‌دهد تا برایش بنویسند از صراط مستقیم خارج می‌شود، از راه خارج شده و وارد بیراهه می‌گردد.
برای آنانی که در راه هستند (صراط مستقیم)، در مسیر هستند؛ حالا چه مسیر سفر اول، چه مسیر سفر دوم و چه مسیر زندگی، بدانند که چه عمل بزرگی بوده و هست و این  ادامه حیات تمامیِ انسان‌ها باید بشود. اینکه شخص قرار است در صراط مستقیم قرار بگیرد کار بزرگی است، در صراط مستقیم قرار گرفتن کار آسانی نیست. ابتدای راه سخت است ولی وقتی در راه قرار می‌گیریم، می‌بینیم چقدر آسان هست.
این روزها و کل ایام می‌گذرند و یا در راه هستند، مانند ابر، سایه و بادی بیش نیستند، روزها خیلی سریع می‌گذرد. الان ۲۵ سال از تأسیس کنگره گذشته است، انگار این ۲۵ سال همین دیروز بوده، خیلی سریع گذشت. ماهم داریم زندگی‌ می‌کنیم و کارهایمان را انجام می‌دهیم، این روزها خیلی سریع می‌گذرند. حالا ما هستیم که آیا از این روزهایی که مثل برق و باد می‌گذرند، برخوردار می‌شویم یا نه؛ موضوع این است.
یک موقع هست که ما همه‌چیز را می‌گذاریم به آینده، مثلاً تمام پول را پس‌انداز می‌کنید برای بعد از بازنشستگی، شاید به بازنشستگی نرسیدید. در کتاب حال شما چطور است گفتم  باید مثلاً دکتر یا مهندس شوم که حالم خوب شود، نه! حال تو هم خوب می‌شود، ولی الان باید حالت را خوب کنی چون این روزها خیلی سریع می‌گذرد یا می‌گذرد یا خواهد آمد. فردا در راه است، هفته آینده در راه است. جمعه گذشته، گذشت؛ دیروز هم گذشت، الان در حال است. این ها که در حال است هم سریع می‌گذرد. آنچه هم که در راه است و قرار است بیاید، مثل ابر است، ابر یا سایه یا باد می‌آیند و می‌روند.
ما همه به قالب‌ها رنگ و جان می‌دهیم، ما همه آنها را می‌سازیم، اگر رنگ‌ها و قالب‌های ما از دوام و قَوام مرغوبی برخوردار نباشد به قول دین‌دستور، مانند درختی  است که داخل آن موجوداتی لانه‌سازی می‌کنند که ما از آن‌ها اطلاعی نداریم. اما شاخه‌ها و برگ‌‌های ظاهراً خوبی دارند. ما هم می‌توانیم به قالب خودمان رنگ و جان بدهیم و هم به قالب دیگران. جسم یک قالب است، کالبد یک قالب است، با ما فرق می‌کند. جسم مانند شهر است و ما در آن سکونت داریم، ما هستیم که به این جسم بها، جان و رنگ می‌دهیم، وقتی ما از قالب خارج شدیم شخص می‌میرد. تازمانی که ما در جسم هستیم، جسم وجود دارد، ما که رفتیم جسم دیگر ارزشی ندارد. راهنما نیز به قالب‌ها جان و رنگ می‌دهد. اگر راهنما درست باشد، شاگردها و قالب‌های خوبی را پرورش می‌دهد. برای ما بسیار مهم است که این قالب‌ها، بهترین رنگ‌ها را داشته باشند، از بهترین اطلاعات و آگاهی برخوردار باشند. این وظیفه برعهده راهنماهاست. اگر راهنماها نتوانند این کار را انجام بدهند، ما در کارمان شکست خواهیم خورد. بایستی دقت کامل توسط ما انجام بگیرد، چه راهنما هستیم چه مرزبان، ایجنت یا دیده‌بان، ما جمعیت احیای انسانی هستیم. احیاء یعنی چیزی خراب شده و ما داریم درستش می‌کنیم.
قالب‌ها هم به دیگران گفته می‌شود و هم به راهنما. قالب مفاهیم متعددی دارد، هرچیزی یک قالبی دارد و باید مرغوب باشد. راهنما اگر در نقش قالب است باید قالب با دوام و محکمی باشد تا شاگردانی که دارد پرورش می‌دهد از سلامت خوبی برخوردار باشند. بی‌خودی شاگردهایش را لوس نکند و یا خشم زیادی نشان ندهد، تعادل را رعایت کند، همه باید تعادل را رعایت کنیم. اگر رعایت نکنیم چه می‌شود؟ به قول دین‌دستور مانند درختی  که در داخل آن موجوداتی لانه‌سازی می‌کنند که ما از آن‌ها اطلاعی نداریم اما ظاهراً شاخ و برگ خوبی دارند. آنجا جایی است که ظاهرسازی می‌شود، ظاهر خوب است ولی باطن چیز دیگری است. در ظاهر همه به صف نماز ایستادند ولی در باطن همه نزول‌خور هستند. ظاهر خیلی آراسته است ولی باطن خراب است. مثلاً ظاهر کنگره که خیلی آراسته است ولی در باطن مشکلات خیلی زیادی وجود دارد ولی خبر نداریم. مصرف‌کننده‌ای که در زندگی‌اش بی‌نظمی شروع می‌شود، مانند درختی است که داخلش پر از موریانه است (تصاویر کتاب ۶۰درجه).
بعضی‌ها می‌گویند ما پول داریم و مصرف کردن مواد برایمان مسئله‌ای نیست، موضوع فقط مصرف کردن مواد نیست.یلکه این است که مواد انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج می‌کند و باعث می‌شود شخص تصمیمات غلطی بگیرد؛ موضوع پول مواد نیست. اگر فردی که مواد مصرف می‌کند مدیر مدرسه‌ای باشد، در اثر استفاده از مواد مخدر، تصمیمات اشتباهی می‌گیرد. اگر پدر خانواده باشد و مواد مصرف کند در اثر استفاده از مواد مخدر نمی‌تواند خانواده را به راه خوبی هدایت کند، ممکن است بگوید نه، همه چیز درست است و همه کارها را انجام می‌دهم، نه اینطور نیست. این را زمانی می‌فهمد که با متد DST از اعتیاد خارج شده و سالم باشد. بعضی از چیزها را از نظر ظاهر درست می‌کنیم ولی از درون خراب است.
خانه از پای‌بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است.
پایه خانه و همه جای آن خراب است، دارد می‌پوسد ولی صاحب‌خانه دارد خانه را رنگ می‌زند، خانه خراب است باید آن را درست کنیم، کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم.
بایستی هر لحظه و هر زمان برای آبیاری به زمین، خاک و شرایط، به یک درخت تشبیه کرد، انسان می‌تواند مثل یک درخت باشد، یا می‌تواند خانه یا کشور یا هر چیزی باشد، چون در ظاهر مرتب است ولی در درون حشرات دارند درخت را به نابودی می‌کشانند.
روزی که من کنگره را ایجاد کردم تمام تلاش و دقتم براین پایه استوار بود:
۱- مطمئن بودم روش ، روش درستی است و جواب خواهد داد.
۲- می‌دانستم از مرزهای کشور عبور خواهد کرد.
تنها مسئله‌ای که من داشتم این بود، زمانی که من نباشم کنگره چه خواهد کرد؟
پس باید یک سیستمی را طراحی کنم که کنگره بتواند به کار خودش ادامه بدهد، یعنی به شخص وابسته نباشد. بارها هم به شما گفتم تا زمانی که من هستم و شما هم هستید کوچک‌ترین مشکلی ندارم، هرطور باشد اداره‌اش می‌کنم. در حال حاضر، در ساختار کنگره بیش از ۴۰۰۰هزار نفر دارند کار می‌کنند. البته به صورت نیمه‌وقت است و یک ریال، هیچ‌کدام حقوق نمی‌گیرند و جالب اینکه همه سعی و دقت می‌کنند که خدمت رایگان را بگیرند و خدمت کنند، به همین دلیل ساختار کنگره را به شکل درخت درآوردم، مثل هرم نیست.
معمولاً در همه جا ساختارها را ساختار هرمی می‌گویند، در رأس هرم، رئیس قرار دارد و همین‌طور به طرف پایین طبقه به طبقه مدیرکل‌ها و معاون، می رسد به کف، رعایا همان آدم‌های معمولی. ولی ساختار کنگره به شکل درخت است، ریشه‌اش مهمترین قسمت درخت است که در حقیقت استحکام درخت به ریشه آن است.
اگر زمینش، زمین مناسبی باشد، آب و خاک کافی داشته باشد، آن‌ درخت می‌تواند سر پا باشد، اگر ریشه خراب بشود درخت نابود می‌شود. کنگره ساختارش مانند درختی است که ریشه آن، بنیان کنگره‌۶۰ است، بنیان‌گذار نیست، خودِ بنیان است یعنی شما نگاه می‌کنید به کنگره۶۰، تمام مواد غذایی از ریشه به شاخه‌ها می‌رسد. تمام متد DST تیپر کردن‌ها، نوع آن، جهانبینی، وادی‌ها، مقالات و کتاب‌ها همه در ریشه قرار دارند. آنچه در ریشه کنگره۶۰ است هیچ‌کدام از هیچ جایی برداشته نشده حتی مدیریتش یا ایجنت و مرزبان‌ها و... همه از خود ریشه است و همه متدهای جدید و نگاه جدیدی است به اعتیاد، جهانبینی، عرفان و... و در طول سال‌ها از این ریشه می‌توان بقیه قسمت‌ها را تغذیه نمود. از ریشه که بگذریم می‌رسیم به تنه درخت کنگره۶۰ که دیده‌بان‌ها هستند. دیده‌بان‌ها ۱۴نفرند و هرکدام مسئول یک قسمت می‌باشند. یک نفر مسئول راهنماهای کنگره‌۶۰ است (آقایان)، یک نفر دیده‌بان امور مالی، دیگری دیده‌بان مرزبان‌ها، یکی دیده‌بان خانواده است و... قوانینی که در کنگره۶۰ باید تصویب شود توسط دیده‌بان‌ها انجام می‌گیرد و بعد از نگهبان فعلی، نگهبان کنگره۶۰ از بین آن‌ها انتخاب می‌شود. هر کس بخواهد عضوی از دیده‌بان‌ها باشد از طریق رأی‌‌گیری طی دوره ۴ ساله و بعضی دائمی وارد این تیم می‌شوند.
این ساختار را ۱۵سال پیش تست کردم؛ به مدت ۱۵ یا ۲۰ روز رفتم و فقط به امین گفتم، می‌خواستم ببینم کنگره کار خودش را انجام می‌دهد یا نه! آیا سیستم سر جای خودش است یا خیر؛ برگشتم دیدم سیستم کاملاً سر جای خودش است و هیچ‌چیز افت نکرده، چون همه به نحواحسن کار خودشان را انجام می‌دهند. من در جلسه دیده‌بان‌ها گفتم باید یک مقدار کارم کمتر شود. چون باید بیشتر وقتم را صرف نوشتن مطالب و کتاب‌ها شود. الان مقاله‌ای که برای سرطان نوشته بودیم در مجلات خیلی معتبر آمریکا ارائه شده است. از تمام مقالاتی که برای سرطان هست، سرطان خون و بقیه سرطان‌ها، ۱۰ یا ۱۲ تا را انتخاب کردند که یکی از آن مقاله‌ها، مقاله ما بود و از ما خواستند سخنرانی کنیم. سخنرانی هم که می‌شود، این سخنرانی و مقاله می‌رود برای کتابخانه ملی آمریکا و آنجا ثبت می‌شود. مسئله مهم این است که اینقدر مطالب ما ارزشمند است. پس باید بیشتر وقتم صرف نوشتارها شود. الان باید کتاب من و ویلیام نوشته شود و این موضوع اهمیت خاصی دارد. منظورم این است که الان سیستم در تمام سطوح به نحو مطلوب دارد کار خودش را انجام می‌دهد. از دیده‌بان‌ها که بگذریم می‌رسیم به شاخه‌های اصلی درخت که ایجنت‌ها و مرزبان‌ها هستند که ساختار را حفظ می‌کنند. بعد روی شاخه‌های اصلی، شاخه‌های فرعی هستند که میوه می‌دهند. حالا یک شاخه فرعی ممکن است ۱۰ تا سیب بدهد یکی ۳۰ تا و... که آن‌ها همان راهنماها هستند. از وسط درخت باید مواد غذایی به شاخه و میوه برسد که سیستم نشریات است، یا قسمت OT یا اداری هستند که سیستم را طراحی و بررسی می‌کنند. این درخت به این شکل دارد کار می‌کند. حتی از نور آفتاب هم استفاده می‌کند که همان الهام است. حالا این درخت باید سالم باشد. اگر در تنه درخت یا در ریشه یا در شاخه‌ها، موریانه باشد همه چیز را خراب می‌کند. به همین دلیل به‌ جای بنیان‌گذار می‌گوییم بنیان کنگره! برای همیشه روی این اطلاعات و آگاهی ایستاده و هر روز بیشتر با جهان خارج ارتباط پیدا می‌کنیم. در مقوله اعتیاد در سطح جهانی دانشمند نداریم اگر می‌گویند داریم، خیال می‌کنند چون آبروی علم به عملش است. در مقوله‌های دیگر مثل سرطان دانشمند زیاد داریم وقتی صحبت کردیم، متوجه شدند.
مطمئن باشید که اطلاعات ما خواهد رفت، در مورد DST مقاله پذیرفته شده و منتظریم مقاله DST منتشر شود که در راه درمان انعکاس‌های زیادی خواهد داشت. سه‌تا مقاله بیشتر ندادیم ولی به اندازه دوهزار مقاله دیده شده است.
این دانشگاهی که ما درست کردیم و از نظر شما خیلی بزرگ و گسترده است، با آن چیزی که در ذهن من است، آن آکادمی اصلی نیست. آکادمی اصلی در زمینی حدود ۲۰هکتار باید ساخته شود، حتی ساختمانش هم خاص است، ساختار و ساختمان اصلی که در نظر من است مانند یک تخم‌مرغ خیلی بزرگ است که قسمت پهنش در زمین است و طرف تیزی آن رو به آسمان است. این ساختار اصلیِ آن ساختمان است که امیدوارم بتوانیم آن را مهیا کنیم که قطعاً انجام خواهد شد. در مورد آکادمی اگر یادتان باشد در تماس‌ها گفته شد که همه چیز حالت دوار دارد، این بنا باید یک آکادمی متفاوت باشد که شباهت‌هایی به کل حیات داشته باشد، مانند یک تخم‌مرغ که نیمی از آن در زمین و نیم دیگر آن روی زمین قرار می‌گیرد. واقعاً در سیستم هستی همه‌چیز به صورت دوّار است، سلول‌ها، ملکول‌ها، کهکشان‌ها.
از نظر سیستم استحکام و محافظت بنا و همین‌طور به سبب نگهداری محفوظات برای آیندگان و همین‌طور ارتباط مجدد. یافته‌ها را جهت ارزش‌هایی که خود می‌دانید، منتشر نمایید و این نقشه به ظاهر بسیار ساده اما محفوظات درون، بسیار پیچیده و محاسبات دقیق و درست باید انجام پذیرد.
مسائل همیشه به گونه‌های متعددی پیش می‌آید. مثلاً با ماشین دارید می‌روید یکی به شما می‌زند. شن‌های صحرا، هرگز آرام نیستند همچون امواج دریاها و اقیانوس‌ها در تلاطم به سر می‌برند. درون ما هم به همین ترتیب است این موضوع را ما پیش‌تر به شما گفته بودیم. مشکلات همیشه به گونه‌های متعددی پیش می‌آيند، شن‌های صحرا را نگاه کنید هیچ‌وقت آرام نیستند، همیشه در حرکت هستند‌. این جا الان یه تپه است باد می‌آید به جای دیگری می‌برد. یا در صحرا درحال حرکت هستید، یک‌دفعه طوفان می‌آید بلد نباشید نابود می‌شوید، یعنی هیچ چیز ثابت نیست، فراز و نشیب دارد. ما انتظار داریم زندگی یک ریتم ثابت داشته باشد، اصلاً چنین چیزی نیست. درون ما هم همین‌طور است، درون ما هرگز ثابت نیست متلاطم است. ما به خیلی چیزها نیازمندیم، اکسیژن، آب و مسکن نباشد که در آن زندگی کنیم به مشکل برمی‌خوریم. پس اگر مشکلات داریم و یا درگیر ناملایمات هستیم، نباید بگوییم چرا زندگی ما این‌گونه است. این موضوع برای همه وجود دارد، حالا به گونه‌های مختلف و هر روز به یک شکل. در زمان قدیم مشکل‌های دیگری داشتند، حالا مشکلات به گونه‌ای دیگر است. درون ما نیز مانند طبیعت است و از آن الگو می‌گیریم. همین زمینی که روی آن ایستادیم با کوچک‌ترین زمین‌لرزه ناگهان به‌هم‌می‌ریزد.
مثلث‌ها به صور مختلف رسم می‌شوند. اما در این باب مثلث رابطه انسان‌ها یا خوب است که قابل مشاهده، همان صور آشکار است یا بد است که باز هم قابل رؤیت است یعنی خوب و بد. ضلع سوم همیشه برای انسان‌ها مجهول می‌باشد که خود می‌دانید، صور پنهان انسان از خلقت هم می‌گذرد و قدمت آن را نمی‌توانیم تخمین بزنیم. انسان از دو قسمت تشکیل شده، صور پنهان و صور آشکار. صور آشکار که شهر وجودی ما است، مثل یک تن‌پوش است، ما در این شهر وجودی ساکن هستیم مثل خانه ماست زیرا برای زندگی در این حیاتِ فیزیکی احتیاج به چنین وسیله‌ای داریم که در آن باشیم. موقعی غواص بخواهد صدمتر زیر دریا برود، نمی‌تواند چون فشار آب او را نابود می‌کند، مجبور است برود داخل زیردریایی‌های مخصوص و با آن می‌تواند به اعماق دریا برود. ما انسان‌ها هم برای اینکه روی کره زمین زندگی کنیم یک سفینه می‌خواهیم و آن سفینه جسم ما است. جسم ما که مشخص است می‌آید و از بین می‌رود ولی به‌طورکلی صور پنهان انسان یا همان نفس‌ از خلقت هم می‌گذرد و قدمت آن را نمی‌توان تخمین زد یعنی از آن زمان که شیطان سجده نکرد نیز قبل‌تر است. چون آن زمان ما بودیم که به شیطان گفت موجود و ساختار جدید را سجده کن، یعنی روز الست، از قبل از الست هم ما بودیم.

نگارش: همسفر فاطمه لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
گردآوری: رابط خبری همسفر زهرا لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .