خانم سمیه عزیز به همراه مسافرشان با تخریب بیش از ۱۰ سال آنتی ایکس تریاک، شیره، متادون وارد کنگره شدند، ۲۲ ماه و ۱۸ روز سفر کردند با کمک راهنمایی راهنمایان خوبشان خانم زهره توکلی و علیرضا کاظمی؛ الان هم به شکر خدا ۶ سال و ۷ ماه است که آزاد و رها هستند، هم اینک به عنوان ایجنت همسفران شهرضا درحال خدمت هستند که به مناسبت هفته دیده بان گفتگویی با ایشان ترتیب دادیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنم:
قدر مسلم هر واژه ای که آقای مهندس برای کنگره انتخاب میکنند اتفاقی نیست و قطعا تفکری پشت این واژه ها است به نظر شما چه تفکری پشت واژه دیده بان بوده است؟
دیده بان به خاطر جایگاه وسیعی که دارد این لغت به آن اختصاص داده شده است، و قسمت دوم لغت یعنی واژه بان، که اگر بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم میتوانیم در ترکیب خیلی از واژه ها داشته باشیم. مثل؛ مهربان که به معنی شخصی است که از مهر محافظت می کند. دیدهبان هم با توجه به لغاتی که با پسوند بان جمع بسته شده اند می توانیم این نتیجه را بگیریم که یعنی کسی که از یک نگاهی مافوق نگاه سایرین را نگاه می کند و از آن سیستم و جایی که در دست اوست محافظت می کند.
شما از ورای دید دیدهبان حرف زدید و من می خواهم به نقل قول از زبان یکی از دیدهبان ها بگویم که گفتند کار ما خوب دیدن است ولی ما می دانیم که نه در کنگره بلکه در هیچ کجای دنیا خوب مطلق وجود ندارد،این جمله چه پیامی دربر دارد؟
همه ما انسانها هدفمان از گسیل شدن روی این کره خاکی خوب بودن است. حالا بماند که در طول مسیر اتفاقهایی افتاده و انسان فراموشکار است، ولی هدف همین است که با خوب بودن خودمان به یک سمت تعالی، تکامل و به سمت حق تعالی حرکت کنیم و انشاالله که در این جایگاه های خدمتی که همه ما قرار داریم در ابتدا بتوانیم آن وظیفه خوب بودنمان را حفظ کنیم و به نظر من کاری کنیم که سیستم به اهدافش نزدیک شود و دیده بانهای عزیز ما باید خوب نگاه و دقت کنند که خدایی نکرده سیستم کنگره ۶۰ در سرتاسر شعبی که دارد از مسیر اصلی خودش خارج نشود و برای اینکه سیستم از مسیر خودش خارج نشود به یک نگاه وسیع نیاز داریم که خوب نگاه کنیم و متوجه شویم که کجای سیستم اشکال و نقطه ضعف است و کجا نقاط قوت است. نقاط قوت را پررنگ تر کنیم و نقاط ضعف را از بین ببریم.
پس این نیاز دارد به یک زاویه دید ۳۶۰ درجه؛ دیدهبانها این زاویه دید را از کجا می آورند؟
به نظر من به خاطر مراحلی که طی کردند. همه ما و حتی دیدهبان ها ابتدا تاریکی ها را تجربه کردیم، صیقل داده شدیم، از تاریکی عبور کردیم و به نور رسیدیم. و دیدهبان ها قدر نوری که به آن رسیدند را دانستند. به دست آوردن یک چیز است و قدر آن را دانستن و نگه داشتن یک چیز دیگر است. از نظر من؛ دیدهبانها خیلی بهتر از ما فهمیدن که کجا آمدند و چه کاری باید انجام دهند و رسالتشان چیست؛ و از همان اول خیلی خوب در این مسیر حرکت کردند و در صراط مستقیم قرار گرفتند. و این وعده خداوند است؛ کسی که در صراط مستقیم باشد به او پاداش می دهند و وعده خود خداوند دروغ نیست. و این خوب دیدن از نظر من یک هدیه است از طرف خداوند.
پس در ادامه می توانیم بگوییم معیار آقای مهندس برای کسی که در جایگاه دیدهبانی قرار میگیرد چه چیزی هست؟
تمام چیزهایی که من میگویم نظر شخصی خودم است و نمیتوان به طور قطعی گفت ولی به نظر من؛ چیزی که برای دیدهبان شدن مهم است بدون چشم داشت در صراط مستقیم حرکت کردن است. خود آقای مهندس فرمودند: جایگاه دیدهبانی نصیب شخصی می شود که فکرش را نمیکرد که دیدهبان شود. از نظر من؛ ما حرکت می کنیم و بدون چشم داشت خوب عمل می کنیم و مزدش می شود چنین جایگاهی.
می گویند افراد برای اینکه در یک جایگاهی قرار گیرند نباید به این موضوع فکر کنند. با توجه به این موضوع و کمال گرا بودن انسان آیا من باید فکر کنم می خواهم به جایگاه های بالاتر برسم و عمل کنم و یا عمل کنم بدون اینکه بخواهم به جایگاه بالاتر برسم؟
به همه جایگاه ها باید فکر کنیم و تصویرسازی کنیم تا به آن برسیم. ولی نباید درخواست کنیم، باید در راستای آن حرکت کنیم. به نظر من دیدهبانی نباید خواسته قلبی ما باشد. یعنی از یک تواضع خاصی نشأت میگیرد یک چیزی متضاد با آن کمال گرایی که میفرمایید. به نظرم؛ زمانی که شخص به آن نقطه تواضع رسید آن وقت نمی تواند تصور کند و برایش اصلا اهمیت ندارد و چیزی که فقط برایش مهم است خدمت کردن است و مهم نیست کجا. به نظر من این عزیزان به آن درجه از خلوص و تواضع رسیدند که برای آنها این مهم است که تحت هر شرایطی خدمت کنند. همانطور که میبینیم در جایگاه دیدهبانی هم اولویت، خدمتشان است ولی در سایر جایگاه ها که در نظر می گیریم و برای رسیدن به آن تلاش می کنیم اولویت اول خانواده و زندگی ما است و بعد خدمتی که انجام می دهیم. اما دیده بانی اینطور نیست، از آنجا به بعد یک جهش اتفاق میافتد که در آن مرحله شخص اصلا برایش مهم نیست که دیدهبان است، واین شالی که گردنش است چه رنگ است. شاید اصلاً برای خودشان اهمیتی ندارد و برای ماهایی که انقدر دوستشان داریم و عاشقشان هستیم؛ و واقعا درک میکنیم که چقدر زحمت میکشند و خدمت میکنند مهم است ولی برای خودشان اسم و جایگاه مهم نیست.
بارزترین شاخصه دیدهبانها و آن چیزی که به چشم شما می آید چیست؟
به نظر من بارزترین شاخصهی دیدهبانها همان نگاه عمیق و وسیعی است که باید داشته باشند. چون جزء کارهایی است که انجام می دهند.
این کلام نافذ و کردار بزرگمنشانه دیدهبانها از چه چیزی نشأت می گیرد؟
فکر میکنم در پاسخ سوالات قبلی خود هم گفتم؛ حرکت درست آنها که همان قرار گرفتن در صراط مستقیم و خدمت کردنشان می باشد. چون می بینیم هر کدام از دیدهبانها در کنگره؛ طولانی مدت خدمت گزار بودهاند و بعد به درجه دیدهبانی رسیدهاند. از همان اول شخص بعد از رهایی دیدهبان نشده است و این عزیزان از فیلترهای متفاوتی عبور کردند ناخالصیهای درونشان گرفته شده و به یک خلوصی دست یافتند تا به این جایگاه رسیده اند. قدر مسلم دیدهبانها مدیران خیلی خوبی هستند چرا که توانستند بین خانواده، کار و کنگره هماهنگی لازم را ایجاد کنند.
به نظر شما این حد از مدیریت و عشق از چه چیزی نشأت میگیرد تا بتوانند همهی سختیها را پشت سر بگذارند و کارها را انجام دهند؟
به نظر من دلیلش در کنار آقای مهندس بودن است، زندگی کردن و آموزشهای ایشان را از نزدیک دریافت کردن است. این آموزش ها است که ما را به چنین سمت و سویی سوق می دهد. یعنی هرچه که ما تشنه تر باشیم برای آموزش، قطعاً بیشتر یاد می گیریم و بیشتر به دلمان مینشیند. این عزیزان آن چیزهایی که یاد گرفتند را توانستهاند عملی کنند. ما هم اگر صحبت های جناب آقای مهندس را که به وسیله سی دی دریافت میکنیم به اندازه دیدهبانهای عزیزمان عاشقانه به کار گیریم، میتوانیم به آن سطح از مدیریت در کارها برسیم. متاسفانه این که شاید خیلی وقتها دانایی ما دانایی موثر نیست و اگر اینگونه بود، خیلی راحت می توانستیم با کار کردن یک وادی، مثل وادی اول تمام اولویت ها و برنامه های خود را مشخص کنیم و در جهت آن حرکت کنیم. چون که یکی از عزیزان فرمودند که من نمی توانم درک کنم وقت کم آوردیم یعنی چه اما ما هم ممکن است خیلی وقت ها با این شرایط برخورد کنیم که وقت و یا زمان کم می آوریم. اگر وادی اول را درست کار کرده باشیم و یاد گرفته باشیم هیچ زمان وقت کم نمی آوریم.
شما در زندگی تان از کدام یک از ویژگیهای دیدهبانها به عنوان یک اصل مهم الگو می گیرید، و از آن در پیشبرد زندگیتان استفاده می کنید؟
اگر بخواهم راستش را بگویم یک ویژگی نیست. یعنی من زمانی که در طول زندگی روزمره برای هماهنگی کارهایم میان خانه داری، کنگره، درس و دانشگاه زمان کم می آورم نیاز دارم به الگوهای بدون نقص که الحمدالله این الگوها در کنگره فراوان هستند. چون راحت میتوانند به همه کارهای خود برسند بدون اینکه وقت کم بیاورند و هیچ گلهای داشته باشند. یعنی در کمال خونسردی به تمام کارهای خود می رسند. زمانی میبینی که از این شهر به آن شهر در حال مسافرت هستند بدون اینکه خدشه ای به زندگی و یا شغلشان وارد شود. این برنامهریزی دقیق و نظم برای من الگو است، و مسئله بعدی تواضع آنها که خیلی دلنشین است. زمانی که به کنگره آمدم فکر می کردم جایگاه دیدهبان یک مقام بالایی است و وقتی که این عزیزان وارد می شوند فضا خیلی سنگین می شود ولی دیدم برعکس؛ اتفاقاً آن جلسه ای که دیده بان عزیز تشریف آورده چقدر فضا صمیمی است و تواضع دارد و استادی ایشان راحت است، چه ادبیات قشنگ و دلنشینی دارند. و این برای من سفر اولی درس بود و من سعی کردم این ها را همیشه در جایگاه های خدمتی که تجربه کردم به اندازه یک ذره ای هم که شده الگوبرداری کنم این تواضع و فروتنی عزیزان جای تقدیر دارد.
در صحبت هایتان از تقدیر گفتید ما برای تقدیر و تشکر از این عزیزان کمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم به عنوان یک عضوی از کنگره چیست؟
ما به عنوان عضوی از کنگره یاد گرفتیم که حال خوش در انجام وظیفه است. ما وظایفمان را انجام میدهیم که حال خودمان خوب باشد و منتی هم سر کسی نیست و برای ما یک سری وظایف در کنگره ۶۰ نوشته شده؛ ۴ جشن داریم که باید تقدیر و تشکر را به زیباترین شکل ممکن انجام دهیم. و در ادامه مسائل دیگری که آقای مهندس در دستور جلسه چگونه در کنگره۶۰ قدردانی کنیم وظایفمان را کامل مشخص کردند. اگر ما وظایفمان را به خوبی انجام دهیم یعنی رعایت حرمتها، اصول نظم و قوانینی که آقای مهندس برای ما مشخص کردند و تقدیر و تشکر در قالب همان رعایت ادب و تواضع و اهدای پاکت در حد توان خودمان که انشاالله در این زمینه کم و کاست نگذاریم واگر این کارها را انجام دهیم تازه وظیفهمان را انجام دادیم و آن موقع حال خودمان خوب است. من دقیقا فکر میکنم که مثل نماز خواندن است و خداوند هیچ نیازی به نماز خواندن ما ندارد و ما نماز میخوانیم که حال خودمان خوب شود. چرا که حال خوش من در انجام وظیفه است و شاید نماز خواندن که یک وظیفه و تکلیف است گردن من، زمانی که انجامش میدهم حالم خوب می شود. در کنگره هم یکسری وظایفی برای رهجو ها تعیین شده است. زمانی که من آن وظایف را انجام میدهم حالم خوب خواهد شد. پس قطعاً تمام این مواردی که وجود دارد و باید از آن اطاعت کنیم برای خوب شدن حال خودمان است.
سخن پایانی ....
تشکر میکنم که این وقت را در اختیار من قرار دادید، خیلی لذت بردم از صحبت با شما. تبریک عرض می کنم خدمت دیدهبانهای عزیزمان خانم آنی بزرگ و تکتک دیدهبانها و از صمیم قلبم به آنها تبریک میگویم و بهترین حالهای درونی را برای تک تک شان از خداوند خواستارم. و تبریک ویژه عرض می کنم خدمت آقای ویلیام دوست آقای مهندس و دیدهبان بینالملل کنگره ۶۰، امسال اولین سالی است که ایشان در جمع دیدهبانهای ما قرار دارند و برای ایشان نیز از خداوند بهترینها را آرزو میکنم.
طراح سوالات: کمک راهنمای محترم همسفر لیلا
تایپ: همسفر زهرا رهجوی کمک راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر لیلا کمک راهنمای محترم لژیون یکم
همسفران نمایندگی شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
512