دهمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاههای آموزشی کنگره 60، مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر سعید با دستور جلسه «هروئین» در تاریخ 14 بهمنماه 1401 ساعت 8 صبح آغاز به کار کرد

سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من هم بحمدالله خوب است. امروز چهاردهم بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۸:۸ صبح و ما در پارک طالقانی هستیم.
دوستان گفتند که بهتر است این جلسه را هم راجع به هرویین صحبت کنیم، ما چندین جلسه راجع به هرویین صحبت کردیم اما بهطورکلی باید چند نکته دیگر هم بگویم. چیزی که در طب خیلی مهم است و جلسه قبل هم به آن اشاره کردم و آن اینکه ما باید زبان جسم را بفهمیم، اگر زبان جسم را بفهمیم، قادر به درمان خیلی از بیماریها هستیم. نکته دیگر اینکه باید بدانیم که ما جسم را درمان نمیکنیم، خود جسم خودش را درمان میکند؛ گذشته از عملهای جراحی، ما اصلاً قادر نیستیم جسم را درمان کنیم. شما چگونه میتوانید جسمی را که از ۴۰ هزار میلیارد سلول تشکیل شده است درست کنید؟
این نکته خیلی مهمی هست و برای اینکه خود جسم خودش را درست کند، ما باید زبانش را بفهمیم، اگر فهمیدیم باید ۳ اصل را حتماً رعایت کنیم؛ داروی مناسب در دوز مناسب و در زمان مناسب. ببینیم چه چیزی نیاز دارد؟ کلسیم کم دارد، وقتی کلسیم بدهیم، برای جذب کلسیم فسفر هم لازم است. وقتی فسفر بدهیم برای جذب آن، ویتامین D هم لازم است. این یعنی دانستن زبان بدن که چه چیزی میخواهد. پس داروی مناسب، در اندازه مناسب و در زمان مناسب. چه زمانی دارو بدهیم، چقدر بدهیم؟ ما اصلاً معیار مشخصی مثلاً برای تجویز متادون نداریم؛ چرا ۶۰ سیسی و ۵۰ سیسی میدهید؟ چرا ۱۲۰ سیسی یا ۵ سیسی میدهید؟ میگوید میدهیم تا بخورد ببینیم حالش خوب میشود یا نه! اینکه نشد؛ باید ببینیم ازنظر فیزیولوژی چگونه است. اصلاً نقطه مرگ متادون چقدر است؟ چقدر شربت یا قرص متادون به یک فرد بزرگسال بدهید منجر به مرگ میشود؟ نقطه مرگ چند سیسی است؟ یا تریاک یا B2 که اینها داروی های خطرناکی هستند، مانند آسپرین یا ویتامینها، معمولی نیستند. پس این نکته مهمی هست. اگر این را بفهمیم میتوانیم کار درمان را انجام بدهیم.
ما در مقوله اعتیاد، هیچ دانشمندی در سطح جهانی نداریم؛ راجع به چشم دانشمند داریم، راجع به قلب و کلیه داریم، سرطان و هر چیز دیگری در طب داریم اما در اعتیاد دانشمندی نداریم، چون حسابوکتاب درستی وجود نداشته است. به همین دلیل میبینیم از همه سطوح در درمان اعتیاد مداخله میشود، در بیماری چشم که نیروی انتظامی یا قوه قضاییه مداخله نمیکند یا عطاریها و کمپها مداخله نمیکنند ولی در مورد اعتیاد همه صاحبنظر هستند. به دلیل اینکه دانشمند ندارد، حسابوکتاب ندارد، برای اینکه شکافته نشده و نگاه دقیقی به اعتیاد نشده است. بهترین نگاه فقط این بود که فرد مواد مصرف میکند و ما میخواهیم که دیگر مصرف نکند.
ما در کارهای تحقیقاتی خودمان که در حال حاضر هم در جریان است، به کمک انستیتو پاستور، ۳ مدل آزمایش انجام دادهایم، سرطان سینه(Breast cancer)، ms و کولیت اولسراتیو، در هر گروه هم ۷۲ موش صحرایی(رعد) استفاده شده است که چند وقت پیش آزمایشها را شروع کردهایم و در حال حاضر در مرحله دوم یعنی درمان هستیم، حتی این آزمایشها را میتوانستیم در آزمایشگاه خودمان انجام دهیم و موشها را به سرطان یا ms یا کولیت، آلوده کنیم و توانایی این کار را داشتیم اما من نپذیرفتم و گفتم که باید حتماً یک موسسه دیگر غیر از کنگره ۶۰ این کار را انجام دهد تا سند رسمی (certificate) آن را هم صادر کند و بعداً نگوید که ممکن است اینها را اصلاً سرطانی و بیمار نکرده باشید، باید مرکزی غیر از ما باشد که خوشبختانه این کار را با مرکز انستیتو پاستور انجام دادیم. صحبت پیرامون زبان جسم است و جالب اینجاست که ما برای درمان بیماری سرطان سینه و کولیت اولسراتیو و ms، یک پروتکل را اجرا میکنیم؛ پروتکل شیشه، باورتان میشود؟ برای این ۳ تا بیماری داریم پروتکل شیشه را انجام میدهیم. فعلاً برای هر گروه ۴ دوز را استفاده میکنیم چون هنوز دوز طلایی را پیدا نکردهایم، ۴ دوز به هر گروه میدهیم. در مرکز انستیتو پاستور و در ورز دوم و سوم آنقدر حال موشها خوب بود که اساتید به ما میگفتند که شما اصلاً این موشها را مبتلا به ms نکردید و نباید حالشان اینطور باشد. انشااللّه تا قبل از عید هم جواب آزمایشها حاضر میشود و بعد از مدتی هم مقاله آنها چاپ خواهد شد.
این مسئله زبان جسم است که ما میدانیم همان سیستم ایکس که قبلاً هم گفتم، یک سری مواد آن بههمریخته و کموزیاد است و باعث بروز این بیماریها شده و ما با دارویی که میدهیم، قطع بهیقین خود جسم خودش را ترمیم میکند و بیماری را از بین میبرد. در کل خواستم شما را هم در جریان کارهای تحقیقاتی کنگره که تاکنون انجام شده قرار بدهم، چون از دیدگاه من مسئله اعتیاد در کنگره ۶۰ دیگر تمام است و ما در اعتیاد، تمامی روشها، هر نوع مواد و هر آنچه بود را گفتیم. البته الآن که نگفتم، هر چه در مورد اعتیاد بود را در سال ۱۳۷۶ در اولین کنگره پزشکی راهکارهای درمان اعتیاد در دانشگاه علوم پزشکی سیستان و بلوچستان، تحت عنوان مقالهای که ارائه کردم، گفتم و الآن هم راجع به همانها صحبت میکنم از آن مقاله نه چیزی کم شده و نه به آن اضافهشده، یعنی هر آن چیزی که آن روز پیدا شد. امروز هم راجع به همان صحبت میکنم اما امروز روی انسانها هم آزمایش میشود. دستور جلسه امروز هرویین است و من نمیخواهم زیاد صحبت کنم.
در مورد هرویین نکتهای را که باید در نظر داشته باشیم، پدیده سازگاری هست و ما باید خیلی روی این پدیده سازگاری تمرکز کنیم، چون فرد هرویین مصرف میکند و ما میخواهیم یکمرتبه به او متادون بدهیم، ایرادی ندارد ولی متادون فوری جای هرویین را نمیگیرد یا میخواهیم شربت تریاک بدهیم، اینکه فوری نمیتواند جای هرویین را بگیرد. یک زمانی طول میکشد تا بدن خودش را سازگار کند، زمانی طول میکشد تا بدن بفهمد که این دارو را چه کند و چگونه عمل کند. بنابراین به فرد مصرفکننده هرویین متادون میدهیم و دوز آن را هم مرتب افزایش میدهیم تا جواب بدهد و جواب هم نمیدهد چون بدن سازگار نشده و ماده جدید را نمیشناسد.
حتی ممکن است وارد مرحله مسمومیت هم بشود ولی به نشئگی نرسد، چون گیرندهها متفاوت است، وقتی کسی هرویین مصرف میکند از طریق بزاق دهان، گلو، بینی و ریه جذب میشود اما متادون میشود قرص یا شربت و وارد معده میشود و باید از طریق مخاط معده و روده جذب بشود و داستان آن بهکلی فرق میکند، گیرندهها فرق میکند، بنابراین نمیتواند فوری جایگزین آن بشود و باید بدانیم برای جایگزینی حداقل ۲۰ روز و حداکثر ۶۰ روز طول میکشد، پس وقتیکه بیمار مراجعه میکند و میگوید من متادون میخواهم به او بگویید، متادون میدهیم وای الآن به تو جواب نمیدهد، فوری جواب نمیگیری، باید صبر کنی، ۲۰ روز طول میکشد، اگر این را بگویید و او را آماده کنید، به نتیجه میرسیم.
هرویین را که در کنگره ۶۰ درمان میکنیم، درواقع وقتی کسی وارد شد، یک سری افراد را تربیت کردهایم که این افراد مخصوص تازه واردین هستند؛ اگر بتوانیم در کلینیکها هم این کار را انجام بدهیم خیلی عالی است؛ یعنی یک نفر فقط کارش این باشد که با شخص تازهوارد صحبت کند؛ کاری به درمان، روانشناسی و هیچچیز دیگری ندارد. شخصی که وارد کنگره یا کلینیک میشود، فقط او متخصص است که با آن صحبت کند، اصلاً کارش همین است. ما وقتیکه این افراد را نداشتیم تلفات زیادی داشتیم اما زمانی که مسئول تازه واردین با شال مغز پستهای قرار دادیم، با تازهوارد صحبت میکند و او را آماده میکند برای درمان، برای او شرح میدهد که اعتیاد چیست، چگونه است، صورتمسئله اعتیاد چیست، درمان چگونه اتفاق میافتد، چقدر طول میکشد. خب چه کسی تابهحال مشخص کرده که طول درمان اعتیاد چقدر است؟ اصلاً طول درمان اعتیاد نداریم، درصورتیکه باید مشخص باشد. آنجا به فرد میگویند که طول درمان تو حداقل ۱۰ ماه است، اگر خوب کار کنی، ۱۰ ماهه تمام میشود، بعد اگر درمان را تمام کردی و موادت قطع شد، اگر تریاکی بود و تریاک جلوت گذاشتن، وسوسه نمیشوی.
بنابراین برای شخصی که هرویین مصرف میکند چون نحوه جذب آن فرق میکند، یا tds سه سیسی شروع میکنیم؛ یک سیسی صبح، یک سیسی ظهر و یک سیسی شب، با ساعت مشخص. این را مسئول تازه واردین به شخص میگوید، کارش همین است، آنجا نشسته تا یک نفر وارد شود و با او صحبت کند. ممکن است نیم ساعت با او صحبت کند، میگوید این دارو به تو کمک میکند، خمار نیستی، بیرونروی نداری، عطسه و بیخوابی نداری اما ده الی پانزده روز طول میکشد تا جایگزین بشود، چون هرویین مثل بنزین یا روزنامه است؛ وقتیکه آتش میزنی فوری میسوزد و خاموش میشود اما تریاک یا متادون یا اپیوم تینکچر مثل زغالسنگ است، دیر روشن میشود اما مدتزمان زیادی میسوزد، این را باید به او بگوییم، اگر این دوز به او جواب داد و خوب بود، البته به نحوه و میزان مصرف هم بستگی دارد، از او باید بپرسیم، آیا هرویین تزریق میکند، آیا بهصورت دودی میکشد، اسنیف میکند، هرویین به ۳ روش مصرف میشود، یا در داخل بینی اسنیف میکنند که توی فیلمها هم دیدید.
کوکایین هم معمولاً اسنیف میکنند؛ یا روی زرورق میریزند و استفاده میکنند که قبلاً به شما گفتیم یا اینکه تست میکنند، تزریق کردن را تست هم میگویند، بسته به اینها شما دوز اولیه را مشخص میکنید. معمولاً وقتی هم که دوز tds یک سیسی را استفاده کردیم تا ۲۱ روز او را نگه میداریم، حالا بعضی از بچهها میگویند که بهتر است، ابتدا با TDS یک سیسی شروع کنیم، هفته دوم ۲ سیسی و هفته سوم ۳ سیسی بدهیم و این گاهی اوقات جواب میدهد و گاهی اوقات هم جواب نمیدهد؛ این مانند آشپزی است که چقدر باید نمک بریزیم، آب چقدر است، چقدر نمک میخواهد، این را هم باید بداند که چگونه است. الآن با یک سیسی tsd شروع کند یا دو و یا سه سیسی و این دست درمانگر است که ببیند کدام دوز موردنیاز فرد است، بعد ممکن است شما TDS یک سیسی بدهید و حال فرد خراب باشد، فوری میتوانید آن را تغییر بدهید، اینگونه شروع میکنیم.
وقتیکه هرویین با شیشه مورد استفاده قرار میگیرد میگوییم شیشه را کاملاً قطع کنید و بعد پروتکل هرویین را اجرا میکنید، نه پروتکل شیشه. اگر هرویین را با الکل مصرف میکند، پروتکل هرویین را اعمال میکنیم، پروتکل الکل را اعمال نمیکنیم؛ گرچه هرویین معمولاً از الکل استفاده نمیکند، کمتر هرویینی پیدا میشود که مشروب هم بخورد. تریاکی هم کمتر کسی پیدا میشود که مشروب هم بخورد، چون مشروب ضد تریاک و ضد مرفین هست، خمار میکند. هرویینی که بخواهد مشروب بخورد، خمار میشود یعنی تمام اثر هرویین که داخل بدن هست از بین میرود.
پس هرویینیها معمولاً مشروب استفاده نمیکنند و تریاکیها هم همینطور، مگر تریاکیها جایی باشند که مهمانی چیزی باشد که وقتی مشروب میخورند، بلافاصله تریاک را بکشند که حال آنها خراب نشود. حالا اگر هرویین همراه تریاک خوراکی بود، باید ببینیم دوز تریاک خوراکی چقدر است، پروتکل تریاک را اضافه میکنیم یا ممکن است شخص، هرویین را با شیره مصرف بکند، اگر دوز شیره بالا بود پروتکل شیره را اجرا میکنیم. منظورم این است که آن مادهای که سنگینتر است را انتخاب میکنیم. وقتی دارو ترکیبی باشد، مثلاً هرویین باشد با تریاک، هرویین با شیشه، هرویین با شیره، هرکدام باشد، آن پروتکل که سنگینتر است و دوز بیشتری (متادون یا اپیوم) میخواهد، آن را بهعنوان ماده غالب انتخاب میکنیم. اینها را گفتم میخواهم کمی هم جلسه بهصورت پرسش و پاسخ باشد که بعضی از بچهها در مورد هرویین سؤال کنند و هرکسی هم خواست میتواند پاسخ آن سؤالات را بدهد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما ممنون و متشکرم.

جناب مهندس: در ضمن من سخنرانی که در syposium ( انجمنی که گروهی از متخصصان در یک موضوع خاص به بحث میپردازند) در مورد سرطان (Cancer) خون داشتم، تقریباً ۱۰ روز بعد از سخنرانی من همان مرکز علمی اعلام کرد که استفاده از ....... برای تسکین درد سرطان اشکالی ندارد، خطری ندارد و میتوانیم استفاده کنیم و بعد از اپیوم هم نام برد و گفت در تحقیقاتی که انجام شده، نشان داده شده که حتی خانواده تریاک و یا خود تریاک کمکی هم در درمان سرطان داشته باشد و ۱۰ روز بعد یک مقاله کوتاه نوشته بود که برداشتی از مقاله ما بود و چنین چیزی و چنین چیزی را اعلام کرد.
سلام دوستان علی هستم مسافر
من مصرفکننده انواع مواد مخدر بودم اما بیشترین مصرف من هروئین و شیشه و Chemical بوده.
جناب مهندس: توضیح بدید و Chemical را هم بیشتر توضیح بدید.
مسافر علی:
Chemical را من اطلاعات علمی ندارم اما اینطور میتوانم بگویم که مصرف من ماریجوانا (گل) بود و بعد از مدتی دیگر به من جواب نمیداد تا اینکه با Chemical آشنا شدم و در اوایل مصرف تشنج داشتم و اصلاً نمیتوانستم حرکت کنم و به زبان نمیشود توضیح داد چون باید حس کرد ولی ازنظر جسمی بدن کاملاً فلج میشد و تکان خوردن ممکن نبود. هروئین را هم مصرف میکردم و برای اینکه چرت نزنم و بیشتر مصرف کنم شیشه میکشیدم که سرحال بشوم و دوباره بتوانم هروئین مصرف کنم. مصرف من هم شبانهروزی بود یعنی بعد از 10 الی 15 روز مصرف دائم میخوابیدم و 2 الی 3 روز خواب بودم و دوباره که بیدار میشدم شروع به مصرف میکردم و دوباره 10 الی 15 روز مصرف.
جناب مهندس:
Chemical رو چطوری مصرف میکردید توضیح بدهید.
مسافر علی:
Chemical را ما روی سیگار میگذاشتیم و فیلتر سیگار را درمیاوردیم و مصرف میکردیم ولی بعدازاینکه دز بالا رفت بهصورت پیپر یک پیپر کامل را میکشیدم.
جناب مهندس:
یعنی Chemical را مثل حشیش استفاده میکردید؟
مسافر علی:
اوایلش با توتون سیگار قاتى میکردیم اما بعد از بالا رفتن دز بهصورت خالص استفاده میکردیم.
جناب مهندس:
خوب من یک توضیحی بدهم خدمت آقایان؛ حشیش را که میخواستند بکشند با سیگار میکشیدند. طریقه مصرف هم این بود که توتون را کاملاً خالی میکردند و اگر یک چراغی هم بود سیگار را روی حرارت چراغ میچرخاندند که کاملاً خشک بشود توتون سیگار و بعد تمام توتون سیگار را کاملاً میریختند بیرون و بعد آن درشتهای توتون سیگار را با دستشان کاملاً له میکردند و وقتی له میکردند آن درشتهای توتون را میریختند بیرون و بعد حشیش را که مثل تریاک است تقریباً رنگش قهوهای است آن را حرارت میدادند بهاندازه نخود یا نصف نخود یا عدس حرارت میدادند و بعد میریختند روی توتون و پودر میشد و بعد آن را با توتون قاتى میکردند این پودر را و سیگار خالیشده را برمیداشتند فیلتر آن را با چوبکبریت میزدند که گشاد بشود و سوراخش زیاد بشود و بعد آن مواد آماده شده با حشیش را در سیگار میریختند و پر میکردند که آن موقع ها میگفتند چند تا سیگار پر کردی و بعد شروع میکردند به کشیدن. این طریق بود و Chemical هم تقریباً در همین مایههاست.
مسافر علی:
بله استاد دقیقاً اما Chemical را من شنیدم که مادهای شیمیایی بود که آن را به نمونهای از سبزی میزدند و با آن پخت میکردند و آن را ما میکشیدیم.
جناب مهندس: چه رنگ بود Chemical؟
مسافر علی:
دو مدل داشت. سبز و توتون. یک نمونه که کاملاً عین سیگار بود و انگار با توتون سیگار پخت میکردند و آنکه به سبزی معروف بود مواد شیمیایی را با سبزی شبیه نعنا پخت میزدند و بسیار توهم شدید داشت که البته شما میگویید همه آنها واقعیت بوده. یک روز با دوستم مصرف میکردم و به خودم که آمدم دیدم در یک خیابان یکطرفه ما داریم برعکس میرویم و توی حالت توهمات خودم فکر میکردم تصادف کردیم و مردهایم و چند ساعت گریه میکردیم. چنین حالتهایی داشت.
جناب مهندس:
ببینید حشیش را ما با توتون سیگار قاتى میکنیم ولی گل اینطوری نیست. حشیش فرآوری شده است یعنی برگ درخت شاهدانه را میگیرند که خود درخت شاهدانه دو رقم است. یک نمونه درخت نر است و یک رقم ماده است. درختهای شاهدانه نر قدبلند و نازک هستند و درختهای شاهدانه ماده کوتاه و پهن هستند. حالا اگر قرار است گیاه شاهدانه به دست بیاید باید بین درخت نر و ماده گردهافشانی بشود بهوسیله باد. گرده درخت نر بیاید روی گل درخت ماده بنشیند و تبدیل به شاهدانه بشود.
حالا به ای اینکه تبدیل به حشیش بکنند وقتی هنوز در مزارع به مرحله گل نرسیده، درختهای نر را میشناسند و تمام درختهای نر مزرعه را درمیآورند که عمل گردهافشانی انجام نشود؛ بنابراین آن گلهایی که باید شاهدانه بشوند تبدیل به حشیش میشوند و قدرت حشیش خیلی بالاتر است و عملیاتی انجام میدهند مثل تریاک که باید پخت بشود و تبدیل به حشیش شود. ولی گل نه. انواع و اقسام درختهای شاهدانه را آنها را گلهایشان را میگیرند و خشک میکنند انگار که شما دارید سبزی خشک میگیرید مثل نعناع خشک یا ریحان خشک شده. همان گلهای خشکشده را سیگار را خالی میکنند توتون را میریزند بیرون و در سیگار از آن گل پر میکنند و یا با کاغذ و پیپر. قدیمها سیگار را با دست میپیچیدند استاندارد نبود کاغذ بود توتون هم بود پیرمردها میریختند درست میکردند و گل هم همینطوری است. فرق گل با حشیش در این است که لازم است اینها را بدانید.
مسافر علی:
خود گل به دو صورت Indoor و Outdoor کاشته میشود. داخل گلخانه و خانه هم میشود کاشت و زیر نورهای LED که همان طیفهای نوری را میدهد و برای اینکه بوی آن نپیچد از فیلترهای کربن استفاده میکنند. تخمهای شاهدانه که استاد فرمودند از مواد مصرفی نمیشود تشخیص داد و باید کاشت تا به یک حدی از رشد برسد و نرها را جدا کرد ولی الآن در کشورهایی مثل هلند و غیره دیگر بهصورت جداگانه میفروشند و فقط ماده هست و نیازی به جدا کردن هم ندارد.
سلام دوستان پریسا هستم همسفر و مسئول فنی کلینیک شادزی؛ میخواستم بدانم شما احساس خوبی از مصرف Chemical نداشتید و بقول خودتان احساس فلجی و تشنج میداد. چه چیزی باعث میشد که آن را مصرف بکنید؟
مسافر علی:
من میخواستم ره صدساله را یکشبه بروم. من به خوانندهای بنام عرفان علاقه داشتم و میخواستم به آن حال و هوا برسم. الآن در کنگره آگاهی ما بسیار بالا رفته است در بسیاری از مسائل اما آن زمان با مصرف Chemical و ماشروم وارد دنیای دیگری میشدیم و تجربه خاص آن دنیای زیبا دز ما را بالاتر میبرد. پزشکان و محققان میگفتند ماده سایلوسایبین (Psilocybin) درون قارچ داروی درمان افسردگی است و ما میگفتیم که خوب این هست دیگر و بقول مهندس هر مصرفکنندهای حالات افسردگی را دارد که مصرف میکند.
جناب مهندس:
حالا که بحث حشیش و Chemical آمد زمان مصرف حشیش شما هر فازی که بگیرید همان فاز ادامه پیدا میکند. اگر با کشیدن حشیش خنده را شروع کنند تمام گروه تا آخر خنده است و اگر گریه کنند همه شروع به گریه میکنند و اگر ترس باشد هم همینطور و بلافاصله و فوری به هم سرایت میکنند. البته این فقط برای حشیش و Chemical است که برای ورود به مراحل عرفانی استفاده میکنند. ما 5 حس ظاهری داریم. بینایی و شنوایی و ... که میدانیم. 5 حس باطنی هم داریم که در خواب کار میکنند. چون ما در خواب میبینیم نه با این چشم، میشنویم نه با این گوش، غذا میخوریم نه با این دهان، همه کاملاً واقعی است.
برخی میگویند خواب است و توهمات ذهن، اما نه این چرتوپرتها نیست. الآن که شما دارید اینجا زندگی میکنید میگویید واقعیت اینجاست؛ اما در زمانی که دارید خواب میبینید اگر کسی بپرسد واقعیت کجاست میگویید همین است که من دارم میبینم، چون شما در خواب میبینید، احساس میکنید، غذا میخورید، وحشت میکنید، فرار میکنید، میترسید، موقعی که میترسید خیال نمیکنید که خواب است و کاملاً صد درصد زمانی که آنجا هستید واقعیت آن است و زمانی که اینجا هستید واقعیت این است. پس مهم این است که ما در کدام فاز باشیم، هر دوتا واقعی است.
بقول مولانا:
پنج حس از درون ماسور او، پنج حس از برون مأمور او
ده حس است و هفت اندام دگر، آنچه اندر گفت ناید میشمار
حالا کاری که حشیش و برخی از مواد مخدر انجام میدهد این است که شخص در حالی بیدار است وارد آن حسها میشود و وارد حسهای بیرونی میشود و دیدگاه فرق میکند و مسئله سیر و سلوک عرفانی پیش میآید. یک زمانی LSD بود و توی LSD خیلی خودکشی کردند. ولی خودکشی نبود و کسی هم علت آن را نفهمید چون وقتی شخص LSD مصرف میکرد از جسم خارج میشد. در عرفایی مثل سهروردی خلع کالبد داریم. مثل خواب ارادی. الآن خوابی که ما میبینیم خواب غیرارادی است و یک زمانی انسان به مرحلهای میرسد که خواب ارادی میبیند؛ یعنی با اراده میخوابد و وارد دنیاهایی دیگر میشود. خوب این LSD میکشید و پرواز میکرد. شاید در خواب پرواز کرده باشید یکسری هاتون. LSD میکشید و کالبد از جسم خارج میشد و پرواز میکرد میرفت ایتالیا پیش نامزدش مثلاً و میرفت در سیروسفر در کائنات.
خوب این کار را انجام میداد در اثر مصرف LSD و وقتی هم خارج میشوید نمیدانید این است یا آن! چون موقعی که خواب میبینید نمیدانید خواب است. پس این هم LSD میکشید از کالبد خارج میشد و میرفت سیر و سلوکی میکرد. حالا فرض کنید در طبقه بیستم هتل است و LSD هم کشیده و میخواهد برود نامزدش را ببیند و سیر و سلوک کند. حالا این هنوز از جسم خارج نشده و خیال میکند خارج شده، میرود لبه بالکن و میپرد پایین. وقتی خارج شده باشد کالبد بعدی میرود و چیزی نیست اما با خارج نشدن کالبد خیال میکرد آنیکی است و نابود میشد. پس این مصرف مواد مخدر در سیر و سلوک نقش بسیار بسیار زیادی دارد. حالا از هروئین بگویید. من سعی کردم بعضی چیزها را که هیچوقت گفته نمیشود برای بچهها بگویم.
سلام من دکتر دینی هستم مؤسس کلینیک مهدی: لطفاً بفرمایید که آن زمان که شما تصمیم گرفتید اقدام کنید برای رهایی هرکدام از مواد را چقدر مصرف میکردید؟ و روش ترک را هم برای ما توضیح بدهید.
مسافر علی:
من در زمان شروع به درمان یک گرم شیشه، سه گرم هروئین، نزدیک یک گرم Chemical مصرف میکردم که برای Chemical مقدار بسیار بالایی است و اعتیاد به آن، من را به وحشت انداخته بود، هیچکدام از موادی که مصرف کرده بودم آنقدر من را به وحشت ننداخته بود کمیکال تخریب خیلی بالایی دارِد هم ازنظر جسمی و هم روانی البته باید عرض کنم من سال 98 وارد کنگره شدم ولی چون با خواست خودم نبود نتیجهای نداشت .
در زمانی که در کنگره حضور داشتم مصرف مواد رو انجام میدادم و به راهنما اعلام کردم که من مصرف میکنم ایشان دستور دادند یک مدت این مصرف را ادامه بدهم ولی نظر من این بود که دوست دارم درمان شوم ولی نمیتوانم ایشان دوباره فرمودند که شما فعلاً یک مدت کوتاهی با این شرایط باش من به کنگره با وقفه دو سال دوباره برگشتم و دوباره سفرم را آغاز کردم ولی در این سفر باز مصرف کردم دستور آمد که باید از سیستم درمان خارج شوم من در آن روز کلی گریه کردم که دوست ندارم مصرف کنم با کمک راهنما به نظر ایشان احترام گذاشتم و بعد از مدت پنج ماه دوباره شروعی مجدد با آگاهی بیشتر با روش DST با داروی OT هر وعده 3.5cc آغاز کردم.
من اعتقاد دارم تا وقتی زمان انجام کاری از جانب خداوند نباشد هیچچیز ممکن نیست. برای درمان سیگار در وجود من اصلاً باوری از درمان نبود ولی حالا انگار هیچوقت سیگاری نبودهام.زمانی که برای درمان مواد مصرفی به کنگره آمدم فقط پنج روز دچار افسردگی بودم بعد این پنج روز انگار هیچوقت مصرفکننده مواد نبودم. چون روی سیستم بدنم سازگاری مناسبی وجود داشت.
جا دارد اشارهای بکنم به آخر صحبت جناب آقای مهندس و کمی توضیح از خودم و شرایطم برای شما عزیزان درزمینه ای و تخریبهای این مواد بگویم. مواد روی سیستم من بهطوری اثری مخرب ایجاد کرده بود که من به این نتیجه رسیده بودم، تمام عزیزانی که بهعنوان عشق در زندگیام حضور دارند مثل (مادر، خواهر، همسر) همه این افراد درجایی از زندگی من را رها خواهند کرد.
گنجایش این حس در درون من وجود نداشت. من به خاطر این مسائل عرفانی مواد را دنبال میکردم ولی وقتی شما این مسائل عرفانی را پله به پله یاد بگیرید گنجایش آن مسائل برایتان ایجاد میشود، چون من گنجایش روبهرو شدن را نداشتم شروع به گریه میکردم شاید 24 ساعت فقط گریه میکردم مادرم میپرسید فقط بگو چی شده که گریه میکنی من جوابم فقط یکچیز بود همه شما یکجایی در این زندگی منو رها میکنید مثلاً من اگر مریضی مثل MS بگیرم روی تخت بیمارستان باشم همسر من که میگوید همیشه تو عشق هستی با این شرایط تا کجا میتواند کنارم باشد این حس برای من ثابت شده بود که تمام عشقهای زندگی حتی اگر مادر هم باشِد یک جایی تو را رها می کنه چون یک مادر فرد مصرفکننده دعا میکند که هیچوقت برنگردی کسی باور نمیکند که یک مادر چنین حرفی را بزند و وقتی آن حسها برای شما باز میشود گنجایش آن را نداری و یک فروپاشی از درون برای شما ایجاد میشود.
سلام دوستان محمدعلی هستم یک مسافر
مصرف من با گل شروع شد ولی از یک جایی به بعد با مادهای به نام LSD آشنا شدم به قول دوست عزیز ظرفیت دانستن یک سری چیزها را نداشتم شاید زودتر از ذهنم، زودتر از سنم بدون آگاهی و فهمم با این مسائل آشنا شدم و برای من ایجاد تخریب کرد و راجع به ماده کمیکال یک مدت کوتاهی مصرف داشتم حدود هشت ماه مصرف کردم. کمیکال اسمهای زیادی دارد، مثل مگاسوئیت، بنزای و دوتا اسم دیگر که فراموش کردم و عملکردی که روی سیستم من داشت خیلی عذرخواهی میکنم معده رو کاملاً تخریب میکند و من هیچ حس خوبی نداشتم هر بار که مصرف میکردم یک حس پشیمانی در وجودم داشتم بعد هر بار مصرف انگار یک وزنه سنگین روی من قرار میگرفت فکر میکنم دلیل آن انزوا و منزوی بودن درونی باشد. من هیچ راهحلی پیدا نمیکردم و مصرف نکردن آن ماده باعث خلأ احساسی من بود خدا را شکر از این مواد خارج شدم و به سمت هروئین کشیده شدم.
من اولین بار هروئین را زمانی مصرف کردم که برای بار دوم شیشه کشیده بودم و بیخوابی داشتم پسرعمه من پیشنهاد داد که برای اینکه راحت به خواب بروی فقط یکبار هروئین را دو تا دود بگیر دیگر مصرف نکن تا بتوانی بخوابی. آن یکبار را مصرف کردم صبح وقتی بیدار شدم حس خیلی خوبی داشتم تا یک مدت هم مصرف من هروئین شد. ولی آن چیزی که مصرف قالب من بود که باعث شد من به کنگره وارد بشوم یک مخدری جدیدی در بازار بود که همان هروئین هست ولی تحت عنوان سورچه که فکر میکنم چند سال وارد بازار شده است و از زمانی که مصرف من از هروئین به سورچه تبدیل شد خیلی شیشه کمتر مصرف کردم چون هم انرژی بالایی داشت و هم احساس رفع خماری را در بدن من از بین برده بود و نشئگی خوبی برای من ایجاد میکرد.
در کنار این مسائل تخریب 10 برابری و شاید تخریب 100 برابری برای من نسبت به هروئین داشت. یکبار بیمارستان اعصاب و روان بستری شدم به علت اوردوز (Overdose) بابت مصرف زیاد شیشه، هروئین و قرص تقریباً دو ماه انواع و اقسام قرصها را هرروز صبح ساعت 9 به من میدادند. آنقدر قرصها زیاد بود که دو دست خود را برای تحویل قرص میگرفتم. قرصهایی مثل لیتیوم Lithium، سیتالوپرام Citalopram، پروپرانولول propranolol، آلپرازولام Alprazolam، فلوکستین Fluoxetine، دپاکین Depakene و چند داروی دیگر که حضور ذهن ندارم. یک قرصی بود که خانم پرستار زیر زبانم قرار میداد که بعداً متوجه شدم B2 هست.
چون از قبل اعلام کرده بودم مصرف هروئین دارم. من اصلاً نمیدانستم B2 چه چیزی هست. روز آخر که از بیمارستان ترخیص شدم یک نسخه به من دادند که این قرصها را باید از داروخانه بگیرید بهجز این قرص B2 که باید بروید و از کلینیک ترک اعتیاد دریافت کنید. این شد روال جدید زندگی من. یک مدت به کلینیک مراجعه میکردم و دارو را دریافت میکردم و در کنار آن گل هم مصرف میکردم نتوانستم به این صورت دوام بیاورم برگشتم به سمت هروئین.
نمیدانم چه چیزی باعث شد که به کنگره بیایم ولی هدف من برای آمدن این بود که مصرف سورچه را قطع کنم یعنی حقیقتاً قصد این را نداشتم که بقیه مواد را قطع کنم چون مشکل اصلی من با سورچه بود ولی با کمال ناباوری از وقتیکه سفر من آغاز شد با 2 سیسی شربت OT به روش DST یعنی روزانه 6 سیسی احساس بینیازی شدید داشتم چون در کنگره بهغیراز پروتکل DST آنقدری انرژی میگیریم و آموزشها به افراد کمک میکند که یک جایی احساس بینیازی میکند و از وقتیکه این احساس بینیازی را در خودم احساس کردم گفتم خب الآن که هروئین مصرف نمیکنم، گل هم نکشم ببینم چه میشود. من تا دو ماه قرصهایی که داشتم را مصرف میکردم چون قرص خوابهای سنگین داشتم.
شبها بههیچعنوان نمیتوانستم بخوابم. دو عدد آلپرازولام Alprazolam میخوردم که بعد از دو ماه با کمک راهنمای عزیزم توانستم قطع کنم و شبها راحت بخوابم. الآن خدا را شکر میتوانم خوابی راحت داشته باشم ولی خودم هنوز نفهمیدم واقعاً این انرژی که اینجا هست چه هست! چون من تقریباً تمام روشها را امتحان کرده بودم. خدا را شکر میکنم حال خوبی دارم و حالا 15 روز هست که از بند اعتیاد رها شدم هیچ مشکلی ندارم با جدیت میگویم که هیچ مشکلی ندارم. من کسی بودم که هر دو ساعت و یا هر یک ساعت مواد مصرف میکردم.
توی خواب از خواب میپریدم تا مصرف کنم. معجزهای که داشت برای من این بود که حتی سیگار را هم درمان کردم در جامعهای که 100 درصد اعتقاد دارند سیگار ترک ندارد یا بهاصطلاح میگفتند ترک مال موتور است من درمان شدم. الآن دوستانم سؤال میکنند که واقعاً تو سیگار نمیکشی؟ فکر میکنند در تنهایی میکشم. چون باور ندارند که سیگار درمان دارد. من شروع درمانم با 2cc شربت آغاز شد روزانه 6cc که سقف مصرفی من هر وعد 3.5cc بود و در آخر هم سه وعده 0.3 بعد دو وعده و بعد یک وعده و الآن به لطف خدا با دستان پرمهر آقای مهندس 15 روز است که آزاد و رها هستم.
آقای مهندس: توضیح بیشتری بده که سورچه چه نوع هروئینی هست؟ تفاوتهایش با هروئین چیست؟
مسافر امیرعلی: اگر بخواهم ازلحاظ ظاهری بگویم، هروئین قهوهایرنگ و سوخته است ولی سورچه حالت سفیدی دارد. هرویین در برابر سورچه قابلمقایسه نیست. وقتی روی زرورق قرار میگیرد در صدم ثانیه آب میشود ولی هروئین را وقتی روی کفی میگذاریم باید زمان دو الی سهدقیقهای بدهیم تا روی زرورق آب شود. هروئین موقعی که آب میشود یک گرم آن تبدیل به هفتادوپنج صدم گرم میشود ولی سورچه اینطور نیست. ازلحاظ نشئگی شاید 10 یا 15 برابر بیشتر نشئگی هم داشته باشد.
حالا وقتی هروئین را با سورچه قاتى میکنند دیگر تمامشدنی نیست و خماری خیلی وحشتناکی دارد من خودم از بچگی از اسم هروئین ترس شدید داشتم. حتی وقتیکه مصرفکننده شدم به خودم عهد کرده بودم هر چیزی مصرف میکنم بهغیراز هروئین. وقتی مصرف من شد سورچه دیگر هروئین برای من حکم بچهبازی داشت و مواد دیگر را پایین میدانستم. متأسفانه الآن هم زیاد شده در جامعه و الآن هم کمتر کسی هست که هروئین مصرف کند چون نشئگی این ماده بهمراتب خیلی بالاتر و تخریب خیلی شدیدی هم دارد یکی از تخریبهایش این بود اگر جایی از بدن زخم بشود ماهها طول میکشد تا خوب بشود یا اصلاً خوب نمیشود. یا جوشهای چرکی بدی روی بدن میزند که خوب نمیشود حتی دکتر میرفتم تا زخم و جوشها را مشاهده میکرد فوراً میگفتند شما مواد مصرف میکنی، بعد قطع کردن سورچه درست شد و کمکم خوب شد.
نگارش: مسافر بهمن
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
4140