نفس چیست؟!

با سلام امین هستم مسافر؛
نفس تعیین موجودیت  میکند  و خواسته دارد ، موجودیت هر موجودی با نفسش تعیین میشود .  مثلا موجودیت یک درخت نخل با میوه ای که میده تعیین میشه و خواسته این درخت تولید میوه خرماست  یا نفس یک بوته بیابون با بوته بودنش تعیین میشه و خواسته این بوته مقاومت دربیابان است . پس موجودات با نفسشون تعیین موجودیت میشوند و خواسته شون با نفس ارایه میشه ، در انسان هم قضیه نفس از همین قانون تعبیت میکنه و نفس در انسان یه سری خواسته ها دارد ، فقط انسان با بقیه موجودات هستی یک تفاوت بزرگ داره و اون تفاوت در داشتن عقل و داشتن اختیار هست . و این تفاوت باعث میشه که کار نفس یه مقدار سخت تر بشه و خواسته هایی که داره باید به عقل ارائه بده که عقل اون خواسته ها رو بپذیرد.
در انسان نفس به ۳ دسته کلی تقسیم بندی میشود :
۱ ) خواسته یا نفس امرکننده که شامل هر خواسته ای میتونه باشه که بهش نفس اماره گفته میشود .
۲ ) خواسته یا نفس سرزنش کننده که شامل خواسته تقریبا معقول میشه و بهش نفس لوامه گفته میشود.
۳ ) خواسته یا نفس معقول و منطقی که با اطمینان کامل به عقل ارایه میشود و بهش نفس مطمئنه گفته میشود.برای درک بهتر قضیه نفس ما جسم انسان را به یک شهر تشبیه میکنیم و از این پس به آن شهر وجودی میگوییم ،یک شهر از اجزای مختلفی تشکیل شده ویکی از اجزای تشکیل دهنده شهر ساکنین آن شهر هستند که میتوان گفت یکی ازاصلی ترین یا مهم ترین اجزای تشکیل دهنده شهر ساکنین آن شهر هستند.در این جا هم ما نفس را به ساکنین شهر تشبیه کردیم  که ساکنین میتواند هم خوب باشد هم بد ،همین ساکنین هستند که موجودیت شهر را تعیین میکنن و وضعیت کلی شهر به ماهیت و خصوصیات ساکنین آن بستگی دارد . پس در شهر وجودی انسان هم نفس موجودیت را تعیین میکند. نفس در شهر وجودی دقیقا مثل ساکنین شهر هست یعنی برای زنده ماندن و ادامه حیات با جهان پیرامون خودش ارتباط برقرار میکنه و تمام حواس پنج گانه آشکار انسان را دارد مانند بینایی . چشایی . شنوایی .بویایی و... پس نفس یک موجود زنده است و ما دقیقا نمیدانیم که نفس از کی به وجود اومده و از چه چیزی تشکیل شده فقط همین را میدانیم که نفس این خصوصیات رو داره. چرا خداوند به انسان اختیار داد تا خودش راه خودش رو انتخاب کنه ؟

مهندس دژاکام دلیل این را این طور بیان میکند که خداوند به انسان اختیار داد تا خود راه خود را انتخاب کند و پیش ببرد که اول حیات ادامه داشته باشد و دوم موجودات به پختگی برسند و استاد بشوند و در جای دیگر از این موجود استفاده کنه به همین خاطر با نفس هر موجود کار داره  پس نفس موجود با مرگ جسم از بین نمیره برای اینکه این اختیار یا قدرت انتخاب در انسان باشه خداوند باید یه اسباب و وسایلی فراهم میکرد تا انسان بتونه انتخاب کنه مثل ناهار با منوی متنوع ،وقتی انسان میخواد انتخاب کنه باید به مرحله درک کردن حس کردن فهمیدن مسایل برسه مثل درک جهان بر مبنای اضداد ،یعنی هرچیزی رو با ضدش درک کنه مثل  تاریکی با روشنایی . خوبی با بدی . گرسنگی با سیری . جدایی با وصال و... پس برای ادامه حیات نفس باید این اضداد وجود داشته باشن و خداوند این اختیار رو به نفس داده  پس نتیجه میگیریم که نفس انسان یعنی خوده انسان نه جسم انسان  ، جسم مانند لباس یا تن پوشی برای نفس است و با مرگ جسم، نفس از بین نمیره بلکه فقط این لباس یا تن پوش ازش جدا میشه ، بنابراین همه صفات و ویژگی ها در نفس میماند و بعداز مرگ جسم انسان از بین نمیرد.یعنی اگر انسانی در این دنیا صفات و ویژگی های خوبی داشته در جهان های دیگه هم همین صفات و ویژگی ها به همراه داره و زمان مرگ فرشتگان مرگ میان نفس رو تحویل میگیرن .پس نفس یک واحدی است ثابت با خصوصیات رفتاری . مانند علم ودانش و... که نفس در چرخه حیات خودش در حال تکامل و کامل شدن هست و صاحب چیزهایی که بدست اورده است .پس به این واحد ثابت، نفس واحده میگویند که نفس واحده از دوتا مشاور یا راهنما استفاده میکنه ،که این دوتا مشاور یا راهنما،یکی شون صراط مستقیم و خوبی رو به نفس القا میکنه.و یکی دیگه شون مسایل منفی و بدی رو به نفس القا میکنه.به مجموعه نفس و این دوتا مشاورش که با خوده نفس، سه  تا میشوند ، نفس واحده گفته میشود.پس در کل نتیجه میگیریم که...
۱) نفس هم در ظاهر و هم در باطن است
۲) نفس تعیین موجودیت میکند
۳) اضداد باید باشد تا نفس شکل بگیره و به حیاتش ادامه بده
۴) این نفس از بین نمیره و بقا داره
۵) فرشتگان مرگ که میان نفس رو تحویل میگیرند نه روح
۶) اون کسی هم که میمیره اون کسی نیست که توی قبر میزارن
۸) جسم فقط یه تن پوش یا لباس برای نفس است

تایپ : مسافر امین لژیون یازده

ویرایش  و ارسال: مسافر احمد لژیون یازده
نمایندگی تخت جمشید شیراز