سلام حافظ هستم یک مسافر....

بیشک رسیدن به تعادل منتهی آرزوی هر انسان و خصوصاً مسافران و اعضای کنگره ٦٠ میباشد. تعادل و عدالت به زبان ساده یعنی هر چیزی در جایگاه خود بودن؛ یعنی هر موجود و جز وجودی آن نه بیشتر و نه کمتر ایفای نقش کند؛ و هر عاملی از جمله مواد مخدر، مشروبات الکلی، سیگار و...باعث بر هم خوردن تعادل و ایفای نقش حقیقی اجزای شهر وجودی میشوند. یادآوری این نکته لازم است که نیروهای مخرب همواره در جهت بر هم زدن تعادل در حرکت هستند و همواره به زیباترین و بهترین شکل سعی در ورود و انجام این امر دارند. در مقوله سیگار با حرفها و تصورات نادرستی متل ترک سیگار مشکل است. پله اول درمان اعتیاد باشد و بعد از رهایی سراغ سیگار بروم. مشکل مصرف سیگار جزئی است و میشود بعد حل شود و...هزاران حرف دیگر...ولی حقیقتت این است سیگار هم جز مواد مخدر است؛ و در زمان عدم مصرف باز هم نیاز و به هم ریختن شهر وجودی اتفاق میافتد. علت عمده مرگ و سکتههای قلبی سیگار است؛ و هر بار سیگار کشیدن مصادف با ورود هزاران ماده سمی به بدن است. با همین تعاریف ابتدایی از مۻرات سیگار بهراحتی میتوان فهمید این ماده تا چه حد خطرناک و مشکل آفرین است؛ و حالا جای این سؤال باقی است من مسافر که قدم در راه عقل و فرمانبرداری عقل نهادهام و حرکتم را بهسوی تعادل و درمان شروع کردهام با کدام منطق و دلیل میخواهم باز هم وابستگی به سیگار داشته باشم؟ و چرا؟
پس حرف حرف حساب است و حرف حساب جواب ندارد اگر هدف حقیقی من درمان است هر زنجیری و سدی که بر سر این راه باشد را پاره و میشکنم و چهبهتر این سنگلاخ راه جزئی ساده ولی مهم توجه باشد مثل سیگار. در واقع رسیدن به درمان سیگار مثل همه این سفر جهانبینی میخواهد؛ که ادامه مصرف سیگار چرا؟ که چی؟ هر حرف از کلمه سیگار باید به این برداشت برسد که ســـــــیگار؛ یعنی درمان (س.. سیگار ی.. یک گ.. گام ا.. از ر...رهایی حقیقی است)
در آخر باید به کلام جناب مهندس اشاره شود که: درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل میشود.
نویسنده: مسافر حافظ
از لژیون آقا شارود
- تعداد بازدید از این مطلب :
158