ما برای آموزش و یافتن خود باید 14 وادی را سپری کنیم. اولین وادی آن تفکر که ساختارها با آن آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود. این جمله مرا به فکر میاندازد و اولین علامت سؤالی که در ذهن من به وجود میآورد این است که تفکر چیست؟ ما همیشه تفکر, تعقل و تدبر را باهم میشنویم، آیا این همه یک معنی را میدهند؟
فکرنیروی است که علم را بهسوی معلوم میبرد و تفکر کوشش و جولان نیروی فکر به اقتضای عقل و خرد است .تفکر یا اندیشه تنها در چیزی است که ممکن است باشد، صورتی از آن چیز در خاطروقلب انسان حاصل میشود. تفکر از دو حرکت تشکیلشده است:
1- حرکت بهسوی مقدمات هر مطلب
2- حرکت از آن مقدمات بهسوی نتیجه
مجموعهی این دو حرکت که سبب شناخت و معرفت اشیا است فکر نام دارد .در ضمن این نیروی تفکر ویژهی انسان است و در حیوان نیست .حال میخواهیم تعقل را تعریف کنیم. اول باید ببینیم عقل که تعقل از آن گرفته میشود چیست؟
عقل به نیرویی میگویند که آمادهی پذیرش علم است و همچنین به علمی که بهوسیلهی آن به دست میآید. جالبترین نکته این است که عقل، تعقل و عاقل از کلمۀ عقال گرفتهشده است. عقال به معنای طنابی است که بر پای شتری میبندند تا حرکت نکند و عاقل یعنی کسی که نفس خود را حبس کند و نگذارد که هواها به او سرایت نمایند. منظور هواهای نفسانی امر کننده است. ازآنجاکه نیروی عقل انسان را از کارهای ناهنجار بازمیدارد و آن را هدایت میکند، همانند همان طنابی که شتر را هدایت میکند به آن عقل گفته میشود. یکی دیگر از تعاریفی که از عقل میتوان گفت این است:
ادراکی را که انسان به آن دل میبندد و چیزی را که با آن درک میکند نیز عقل میگویند. خداوند متعال در قرآن عقل را به نیرویی تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهرهمند میشود و بهوسیله آن راه را بهسوی حقایق معارف و اعمال صالح پیدا نموده و در پیش میگیرد. حال نوبت تدبر است، تدبر از کلمه دبر به معنای پشت سر و عاقبت چیزی است؛ بنابراین تدبر، بررسی نتایج و عواقب کاری میباشد. فرق بین تفکر و تدبر در این است که: تفکر در عین (موجودات) است و نظم خارجی را اثبات میکند. تفکر اندیشیدن است و به بررسی علل و خصوصیات موجودات میپردازد، اما تدبر در نقل (الفاظ) است و نظم داخلی را اثبات میکند. تدبر استماع است و در آن اسنان با توجه به عواقب و نتیجه در کارها میاندیشد. از این رو تدبر به آیات قرآن و قول میپردازد ولی تفکر در آفرینش آسمانها و زمین و مانند آن است. حالا که معنی هر سه را فهمیدیم, متوجه شدیم که این سه باهم هم معنی نیستند ولی باهم در ارتباط هستند.
من اینهمه سال فکر میکردم تعقل, تفکر و تدبر باهم, هم معنی هستند، در ضمن جالبترین مطلبی که فهمیدم و در قرآن نیز در مورد آن صحبت شده است .تفکر اساس تعقل را تشکیل میدهد یعنی اگر تفکر نباشد تعقل نخواهد بود. از این رو تعقل خود منشأ علم فلسفه است. تفکر خود وسیلهای برای رسیدن به حقایق است و در اسلام خود تفکر ستوده شده است. در روایاتی آمده است:
»التفکر ساعته افضل من عباده السنه»: لحظهای فکر کردن از عبادت یکساله بهتر است.
لذا تفکر هم باید رهبری شود، همچنان که اگر تعقل رهبری نشود یعنی برای آن هدف خاصی مشخص نشود به سمت فساد کشیده میشود. تفکر و تعقل هردو وسیلهای برای کشف حقایق است که باید از آنها استفاده شود و در کنگره به ما آموزش میدهند که تفکر و تعقل خود را به سمت ارزشها و هنجارها رهبری کنیم .حال این سؤال برایم پیشآمده است و میدانم برای دیگران نیز پیش میآید, چه تفکری از عبادت یکساله برتر است! و به چه علت از عبادت برتر است !در حال خواندن معانی قرآن بودم تا جواب این سؤالم را پیدا کنم که به این آیهها برخوردم:
«ویتفکرون فی الخلق السماوات والارض» در مورد خلقت آسمان و زمین فکر کنید.
»قل سیرو فی الارض فانظروا کیف بداء الخلق» بگو در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است. بنابراین دستور تفکری که در آیات قرآن بر آن تأکید شده است, همهی آنها دربارۀ مخلوقات است .پس تفکر، کیفیت عمل را بالا میبرد؛ زمانی که ما نماز میخوانیم بدون اینکه در مخلوقات الهی تفکری کرده باشیم و برحسب عادت میخوانیم، بازمانی که در خلقت و عظمت و پیچیدگی عالم تفکر میکنیم و به عظمت الهی پی میبریم درنتیجه هرچه قدر که یقین ما بالاتر میرود به همان نسبت عبادت ما ارزشمند میشود. ارزش عبادت به درجهی یقین افراد بستگی دارد و تا به علمالیقین, عینالیقین یا حق الیقن نائل شوند. اینها نام درجاتی است که بعد از خودشناسی به خداشناسی میرسیم. پس هرچه مراتب یقین بالاتر رود عبادت از ارزش بالاتری برخوردار خواهد شد و این موضوع به خاطر تفکر است. پس تفکر انسان را بهسوی خالق رهنمون میکند چون وقتی انسان تفکر کند و عجایب خلقت را ببیند بیشتر به عظمت الهی توجه خواهد کرد، درنتیجه یقین او قویتر شده و وقتی یقین قویتر شود عبادت ارزشمندتر خواهد شد.
بنابراین یک رکعت نماز کسی که به یکی از درجات یقین رسیده است قطعاً بیش از صد رکعت نماز فردی است که پایههای ابتدایی بندگی و ایمان قرار دارد, چراکه یقین یکی پایین و یقین دیگری در مراتب بالاتر است. بعضی از اندیشمندان میگویند: ما خداوند را در لابراتوار و در آزمایشگاه میبینیم. این بینش و توجهی که در آزمایشگاه در خصوصی ریزه کارهای خلقت وجود دارد شخص عادی نمیتواند آنها را ببیند لذا حرفههایی مانند پزشکی و آزمایشگاهی منجر به بالاتر رفتن یقین انسان میشود و اگر این یقین با عبادت همراه میشود، ارزش این عبادت از عبادت کسی که به این درجه از یقین نرسیده است, بیشتر است.
حضرت علی (ع) فرمودند: «ساعتی اندیشیدن برتر از هفتادسال عبادت است.» پس هر تفکری از عبادت بالاتر نیست بلکه تفکری برتر از عبادت است که موجب عبرت گرفتن و تعمق در احوال خود و رابطهی باخداست. اسلام آیینی است که بناشده است بر پایههای استوار اندیشه و عبادت که از منظر اسلام بسیار بااهمیت است خود حاصل تفکری است که اساس اعتقاد انسان مسلمان است. امام رضا (ع) فرمودهاند: عبادت به نماز و روزۀ زیاد نیست بلکه عبادت اندیشیدن در امر خداوند است. ارزش تفکر تا بدان جاست که خود از عبادتهای بسیار بزرگ و ارزشمند است که هر کس توفیق بهجا آوردن آن را پیدا نمیکند. حال این سؤال برایم پیشآمده است که چگونه تفکر کنیم! یا به عبارت دیگر روش تفکر صحیح چیست!
انسانها به فطرت خود قادر به تفکر هستند. درجایی خواندم که آنهایی که اهل علم منطق هستند تفکر انسان را دارای دو عنصر اساسی میدانند:
مواد تفکر: دانستههایی که انسان از قبل آموخته است و میخواهد توسط آنها به مطالب جدیدی دست پیدا کند.
شکل تفکر: منظور چینش و نظمی که متفکر، به آن دانستههای قبلی خود میدهد تا بهطور صحیح به نتیجه برسد.
نکته جالب و مهمی که به آن برخوردم این است که آموزشهای کنگره بر روی هردوی آنها کار میکند؛ یعنی هم آگاهی ما انسانها را بالا میبرد و هم به آن آگاهی نظم و چیدمانی صحیح میدهد که مسافران را بهسوی ارزشها رهبری میکند.
تفکر و اندیشیدن همیشه مقدمهی درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده که در کارهای اساسی و زیر بنایی خود اصل محسوب شده است .پس در کنگره اول اصل و زیربنا را محکم و مستحکم میکنند تا آن بینش و جهانبینی، محکم و استوار باشد تا با هر وزش بادی تکان نخورد و ریزش پیدا نکند. در کنگره آنقدر پایه را محکم میکنند که حتی طوفان هم نتواند آن را تکان بدهد و متزلزل کند و یکی از دلایل موفقیت آنهم همین است که پایه و اساس و مواد تفکر را محکم و قوی میکند و بعد میآید, میگوید:
با تفکر ساختارها آغاز میشود و به افراد خود فرمان فکر کردن و تفکر کردن را میدهد. حال به نکتۀ جالبی که برخوردم تفکر در مورد چیزهای که در کنگره ما را به آن رهنمود میکند. دقیقاً همان آموزشهایی است که در قرآن ما را به آن دعوت میکند که عبارتاند از: تفکر و اندیشه انسان در خودش که چگونه خلقشده است. تفکر در کرات, فضا, آسمانها, خلقت و گردش فاصلهی آنها. اینگونه اندیشیدن، دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد میدهد و این امر را خداوند از صفات مؤمنین میداند. اندیشیدن در مورد گذشتگان خود، درس سازنده و فراموش نشدنی است. قرآن بارها و بارها بشر را به تفکر و تعقل دعوت مینماید,
در کنگره نیز همینطوراست, در تمام سیدیها, مقالات و کتابها، آقای مهندس دژکام افراد کنگره را به تفکر و تعقل دعوت میکند و آنقدر به تفکر در درمان اهمیت میدهند که اولین وادی و آموزش را به تفکر اختصاص دادهاند و میگویند: «با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود.» بهدرستی که این مکان (کنگره 60) و آموزشهای آن انسانسازی به تمام معنا است که واقعاً انسان را به جایگاه خود هدایت میکند، جایگاهی که خداوند برای انسان در نظر گرفته است و به ملائکه فرمان می دهدکه: «همگی بر انسان سجده کنید زیرا او جانشین من در کره زمین است.«
از اینکه با چنین مکان پاک و مقدسی آشنا شدهام خیلی خوشحال هستم و هرروز روزی صدبار خدا را شکر میکنم که مرا لایق چنین مکانی دانست و مرا با آن آشنا کرد چون واقعاً همانطور که تفکر کردن صحیح و ارزشی توفیق میخواهد، آشنا شدن با چنین مکان مقدس و انسانسازی توفیق میخواهد و امیدوارم روزی برسد که آموزشهای کنگرۀ شصت جهانی شود.
نگارنده: همسفر ستاره
نمایندگی پرستار کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
4957