پشمـک خیـام آمد پس چــرا خـواجه نگفـت
ابن سینا صاحـب سوهان و لوزی های جـفت
گــز به نام آن حــکیم ، احیاگــر تــاریخ مــا
سال ها شه نامه را آورد و بس شب ها نخفت
هفتخوان شد جای آشامیدن و خوردوخوراک
جنگ رستم هفتخان گویا همیشه حرف مفت
صائــب تبریـز و لـوقاهــای تبــریــز عـزیـز
کشمش عـطـار و آجیـلی کـه مــولانـا بـرفت
چونکـه حافظ مسقطی ، سعدی برای بستنـی
زنـده بـادا نـام ایـشـان بر مـقـوای کـلـفـت
نــام رازی را به روی خـمــر و انــواع شـراب
گـوش ما گویـا فقـط از نامـیان این ها شنفت
نــام هـای نامـیـان انـدر بسـاط طاغــیــان
سـال های رنجشـان را بی خبـر یکجــا برفت
ای بـرادر ایـن بزرگـان شانـشـان از رنجشـان
معرکـه با گوهـر ایشان چو معنـایش نسفـت
سراینده: استاد امین دژاکام
- تعداد بازدید از این مطلب :
4850