English Version
English

نباید تأثیر سیگار بر سلامتی را دست کم گرفت

نباید تأثیر سیگار بر سلامتی را دست کم گرفت

جلسه یازدهم از دوره شصتم سری کارگاه‌های آموزشی– خصوصی خانم‌های مسافر با دستور جلسه «سیگار» به استادی مسافر زهره کمک راهنما، نگهبانی مسافر سحر و دبیری مسافر اعظم، روز یکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم یک مسافر. امروز هم یک روز قشنگ دیگر را در کنگره داریم، یک سال رهایی خانم شیوا را در کنار هم جشن می‌گیریم. البته طبق روال با دستور جلسه هفگی که «سیگار» است شروع می‌کنیم.
همانطور که همه می‌دانیم، حادثه متأثر کننده سکته آقای مهندس باعث شد ایشان سفر سیگار را شروع نمایند، و پیرو آن تمام کسانی که فکرش را نمی‌کردند روزی از معضل سیگار خلاص شوند، وارد سفر سیگار شدند. البته این سفر برای همه یکسان نبود، اما با تمام سختی و سهلی به پایان این راه رسیدند. مصرف سیگار روزانه من دو پاکت بود، گاهی به سه پاکت هم می‌رسید. به حدی وابستگی من بالا بود که به ذهنم نمی‌رسید روزی بتوانم آن را درمان کنم. وقتی وارد کنگره شدم، اصلاً به مشکل سیگار فکر نمی‌کردم و فقط برای درمان مواد وارد شده بودم. اما دیدیم که شدنی بود و همگی به درمان سیگار رسیدیم.
از همین جا به اشخاصی که در سفر اول هستند تأکید می‌کنم؛ شرط رسیدن به حال خوب حضور در پارک است. طبق قانون جدید کنگره، اجازه ورود به پارک، منوط به درمان سیگار یا عضویت در لژیون ویلیام وایت است. اگر شروع کنید در ادامه متوجه می‌شوید که چقدر راه برای شما آسان‌تر خواهد شد. اوایل سفر سیگار شاید سخت باشد، اما بعد از حدود ۲۰ تا ۳۰ روز دیگر به آن فکر نمی‌کنید.
نباید تأثیر سیگار بر سلامتی را دست کم گرفت. گاه پیش می‌آید که شخص هیچگونه مواد مخدری استفاده نمی‌کند، ولی به خاطر مصرف سیگار به بیماری‌های لاعلاج مبتلا می‌شود. همانطور که آقای مهندس در جلسات به کرات اعلام کرده اند؛ «آمار مرگ و میر در اثر مصرف سیگار، بیشتر از مرگ در اثر مصرف مواد مخدر است» دلیل آن هم در دسترس بودن سیگار است، شخص در هر حالت، اعم از خوشحالی، ناراحتی، نئشگی و خماری سیگار می‌کشد. نباید فراموش کنیم که تخریب سیگار خیلی بیشتر از مواد مخدر است.
امیدوارم تمامی مسافران کنگره هم زمان با رهایی مواد مخدر به رهایی سیگار هم برسند یا در حال سفر سیگار باشند.

https://up.c60.ir/repository/22776/08.jfif

صحبت‌های استاد در مورد خانم شیوا:
یک سال رهایی خانم شیوا را تبریک می‌گویم. ایشان یکی از رهجوهای خیلی خوب و آرام بود. ولی متأسفانه تخریب درونی بالایی داشتند و در کنار مصرف مواد مخدر، از قرص‌های آرام بخش استفاده می‌کردند. همه می‌دانیم تخریب قرص خیلی بالاتر از مواد مخدر است. خانم شیوا یکی از خصلت‌های خوبی که داشتند از همان اول تسلیم بودند، تمامی تکالیفشان را مرتب می‌نوشتند، و در برابر کاهش یا افزایش دارویشان هیچ شکایتی نمی‌کردند، در مورد قرص‌ها هم به همین شکل بود.
خانم شیوا به روش کنگره ایمان داشتند. بعد از رهایی هم در واحد OT خدمتگزار بودند. در حین حضور در کنگره و خدمت کردن، احترام به دست آوردند، زیرا احترام گذاشتند و با تمامی اعضاء معاشرت داشتند. یک سری مسائل را در زندگی شخصی خودشان توانستند حل کنند و به آرامش برسند.
امیدوارم بدانند که هیچ زمانی نباید در مسیر خدمت و آموزش توقف داشته باشند، این توقف اگر به دلیل غم، شادی، سفر و یا هر چیز دیگر باشد، انتهای آن سقوط خواهد بود. آرزو می‌کنم که سال‌ها به کنگره وصل بمانند، به هر شکلی که امکان آن باشد، چه دور از کنگره چه با حضور در کنگره، و آن چیزی که در درونشان هست را به دست بیاورند و خودشان را پیدا کنند.

https://up.c60.ir/repository/22776/09.jfif

خانم شیوا، نام راهنما: خانم زهره- آنتی ایکس مصرفی: گل، حشیش، قرص، تریاک- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر اول: ۱۱ماه و ۲۰ روز- مدت رهایی: یک سال و یک ماه- رشته ورزشی: والیبال ایروبیک

صحبت‌های خانم شیوا:

سلام دوستان شیوا هستم یک مسافر.
من با مشکلات بسیاری مانند؛ سندرم روده، آسم خفیف و افسردگی وارد کنگره شدم. آن زمان ارتباطم با دنیای اطراف و آدم‌ها قطع شده بود و آن‌ها را درک نمی‌کردم. به قول معروف قلب من یخ زده بود. موقع راه رفتن زمین زیر پایم را حس نمی‌کردم.
یکی از دوستانم که از قبل به کنگره آمده بود و درمان شده بود، به من خیلی اصرار می‌کرد تا برای درمان به کنگره بیایم. اما من مقاومت در نیامدن داشتم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم، سه بار خواب آقای مهندس را دیدم، تمام نشانه‌ها کنار هم جمع شده بود که من سفر کنم. روز اول که آمدم کنگره با خانم ناهید که در قسمت تازه واردین حضور داشتند برخورد کردم. وقتی حال مرا دیدند و ناامیدی که در کلام و چهره من بود، یک حرف به من زدند که تا آخر سفر در گوش من بود، ایشان به من گفتند: «فقط به کنگره بیا». و من آمدم، در عین ناباوری معجزه کنگره را دیدم، به مرور حس‌هام برگشت و حالم هر روز بهتر شد.
زمانی که می‌خواستم کمک راهنما انتخاب کنم، به صورت اتفاقی خانم زهره را انتخاب کردم. از این اتفاق بی‌نهایت خوشحالم. هر روز به ایشان فکر می‌کنم چون اگر به ایشان فکر نکنم، آن روزم خراب می‌شود. تا به حال کسی را ندیدم مثل خانم زهره که در این سن با قدم‌های محکم و توکل به خدا حرکت کند. برای من خیلی عجیب است، تمام کابوس‌های مرا با من زندگی کردند. وقتی قرص‌هام را تیپر می‌کردم، کابوس‌هام دو برابر می‌شد، دو هفته نخوابیدم. من بدون همسفر وارد کنگره شدم  ولی تمامی خانم‌ها اعم از سفر اولی، سفر دومی، ایجنت، خدمتگزاران و راهنمایان همسفر من بودند و در این راه به من کمک کردند. از تمامی آن‌ها سپاسگزارم. از آقای مهندس که با ابداع این روش ما را به رهایی و سلامت کامل رساندند.
در نهایت آرزو می‌کنم تمام کسانی که که مثل من نیاز به کمک دارند، راه ایشان به کنگره باز شود و به حال خوب برسند.

تایپ: مسافر لاله لژیون نهم- نمایندگی آکادمی
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .