English Version
English

کل هستی بر مبنای بده بستان و حساب‌ و کتاب است

کل هستی بر مبنای بده بستان و حساب‌ و کتاب است

پنجمین جلسه از دوره بیست و یکم کارگاه‌های آموزشی کنگره 60؛ لژیون پزشکان پارک طالقانی؛ با استادی دکتر همسفر بهنام، نگهبانی  مهندس دژاکام و دبیری موقت دکتر همسفر بیژن با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" جمعه 22 بهمن‌ماه 1400 ساعت 8 صبح آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان بهنام هستم یک همسفر؛ دکتر بهنام شاه‌محمدی هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک مهرنام منطقه نوزده تهران، خانی‌آباد نو، سه‌راه شریعتی، خیابان ابوریحان، پلاک ۱۹۰.
من چندین سال پیش برای اولین بار که این دستور جلسه را دیدم برایم خیلی جالب بود. پاداشی که آدم‌ها در این مجموعه می‌گیرند به نسبت کمکی که به این مجموعه می‌کنند قابل‌مقایسه نیست ولی: به‌هرحال، این دستور جلسه بودنش یک تلنگری است به آدم‌ها، عزیزانی که تشریف می‌آورند برای درمان. از این جنبه که متأسفانه یک خصلت بدی که خیلی از آدم‌ها دارند، بحث ناسپاسی است. وقتی‌که یک خدمتی می‌گیرند و اگر این خدمت، بی‌دریغ باشد و در یک بازه زمانی طولانی باشد، از یکجایی به بعد، آن محبت را وظیفه طرف مقابل یا مجموعه مقابل می‌دانند. این دستور جلسه کمک می‌کند که این تلنگر یکجایی به آدم‌ها بخورد که بفهمند با خودشان چند هستند و کجای قضیه قرار گرفتند.

یک جمعیتی هم دارد این دستور جلسه و در تمام شئون زندگی و تمام ارکان هست. این ارتباط و بده بستان در روابط موجود انسانی وجود دارد، بین والدین و فرزندان، بین کارمند و محیط کارش که چه می‌دهد و چه می‌گیرد. حتی در یک سطح کلان‌ بین افراد جامعه و کشور که آدم‌ها در کشور چه وظیفه‌ای دارند و کشور چه خدماتی را باید ایجاد بکند. وقتی یک جامعه به اوج شکوفایی می‌رسد که همه آدم‌هایی که در آن کشور هستند باور پیدا کنند که یک مسئولیت مهمی دارند در جهت ارتقا آن کشور، اما فقط کشورهایی را می‌بینیم در دنیا که: به این حد از شکوفایی و توانمندی می‌رسند که این باور در آن‌ها نهادینه‌شده باشد. آن جمله معروف کندی را همه شنیده‌ایم که مرتب نپرسید که امریکا برای ما چه‌کار کرد، بگوییم ما برای کشورمان چه‌کار کردیم. این دستور جلسه این تلنگر را می‌خواهد بزند به آن‌هایی که در مسیر درمان هستند یا درمان شده‌اند که چه بوده‌اند والان دارند چه می‌شوند یا چه شده‌اند؟ در تمام ارکان، وقتی عزیزی وارد کنگره می‌شود اگر ذره‌ای انصاف داشته باشد بعد از رهایی اصلاً قابل‌مقایسه با روز اولش نیست. ظاهر فرد در هنگامی‌که مصرف‌کننده بود خصوصاً اعتیادهای سنگین، یک ظاهری داشته که شاید خودش هم نمی‌خواست در آینه به خودش نگاه کند. در مسائل مالی هم خیلی مشکلات وجود داشته، محیط کار هم همین‌طور، در مورد مسائل ارتباطی هم همین‌طور. مثلاً به‌عنوان یک پدر در دوران اعتیاد چقدر می‌توانستند نقش پدری را بازی کنند؟ یا نقش همسری و حمایت از خانواده. به‌عنوان یک فرزند چقدر قدردان پدر و مادرشان بودند یا می‌توانستند باشند؟ کجاها توانستند دست پدر و مادر را در آن شرایط بگیرند؟ خصلت‌های منفی زیادی در زمان اعتیاد وجود دارد؛ مانند دروغ گفتن، چون: اعتیاد را پنهان می‌کنند، مجبورند دروغ بگویند. بعد از درمان، چقدر توانستند دروغ را کنار بگذارند و برسند به انسانی که: صداقت می‌شود اصل گفتار و کردارشان. مصرف‌کننده از همه عالم و آدم طلبکار است و همه وظیفه‌دارند که مشکلات مصرف‌کننده را حل کنند. بعد از درمان، اعتمادبه‌نفسشان چه تغییری کرده؟ واقعاً پس از درمان و رهایی، یک انسان جدید متولد می‌شود و زایش یک انسان جدید است. کنگره، اصلش بر اساس خدمات رایگان و انفاق است و هیچ‌کسی پولی نمی‌دهد برای درمان. هزینه درمان یک فرد در کنگره در سال ۹۴  یازده میلیون تومان بود. سال ۹۶ این عدد شد ۱۷ میلیون رسید و الآن با یک حساب دودوتاچهارتا حداقل بالای ۳۰ میلیون هزینه می‌شود. هر کمکی که فرد به کنگره می‌کند در حقیقت خدمت به خودش است یعنی وقتی‌که می‌آید هماهنگی و همکاری در تولید نظم می‌کند حتماً ایجاد یک صفت مثبت در روحیه خودش است و یادگرفتن نظم و تولید نظم است. وقتی‌که در نظافت کمک می‌کند حتماً شکستن خیلی از غرورهای کاذبی است که خیلی از آدم‌ها دارند و غرورها از بین می‌رود. خلاصه اگر بخواهم جمع‌بندی کنم اصلاً قابل‌مقایسه نیست آن چیزی که آدم‌ها در این مجموعه می‌گیرند به نسبت آن چیزی که می‌دهند. امیدوارم همه عزیزانی که در این مسیر آمده‌اند و استفاده کردند حتماً شکر گذار این مجموعه‌ای که در این سال‌ها در کنارشان بود باشند و بیشترین کمک را در جهت ارتقا بکنند. سپاسگزاری می‌کنم که وقت گذاشتید و به صحبت‌های من گوش کردید.

مشارکت‌ها:
سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر؛ کارشناس ارشد روانشناس بالینی و مؤسس و روانشناس کلینیک نشان سلامت منطقه ۱۳ میدان امامت خیابان تیموری فر پلاک ۱۸۴ طبقه همکف.
وقتی‌که به این موضوع توجه می‌کنیم که: کمک من به کنگره و کمک کنگره به من، متوجه می‌شویم که چرا به این موضوع پرداخته‌شده است؛ زیراکسی که برای درمان مراجعه می‌کند بعد از بهبودی باید بداند که اول که آمده است در چه حالی بوده است و در آخر سفر چه حالی دارد و اینجا مطرح است که من چه‌کارهایی می‌توانم در مقابل این برای کنگره انجام دهم. در اینجا ابتدا عزت‌نفس فرد برمی‌گردد و ما میدانیم که زیربنای افسردگی عزت‌نفس پایین است و اینجا یک خودشناسی اتفاق می‌افتد و با خودش کنکاش می‌کند و این‌یک حرکت روبه‌جلو است و این باعث می‌شود هم درمان شود، هم تربیت شود و برای جامعه نیز مفید است. ممنون که به حرف‌هایم گوش کردید.

سلام دوستان رزیتا هستم یک همسفر؛
در اینجا بهتر است بگوییم کمک من به کنگره و خدمت من به کنگره چه بوده است؟ ما باید ابتدا بدانیم که کنگره به ما چه داده است. یکی از کارهایی که کنگره انجام داده است این است که کنگره بر مبنای انفاق بناشده است که در کتاب آسمانی آمده است: سه گروه می‌باشند؛ کسانی که نماز به پا می‌دارند، به جهان غیب اعتقاددارند و کسانی که انفاق می‌کنند و همین‌طور ما هم سعی می‌کنیم که این کار را انجام دهیم. حال برخی در سبد قانون یازدهم کمک می‌کنند و یا برخی لژیون سردار هستند و برخی دنور یا پهلوان هستند و با این کار انفاق را یاد می‌گیرند و حال خودشان خوب می‌شود و در اصل به خودشان کمک می‌کنند. دیگر آنکه راهنماها و ایجنت ها و مرزبانان هستند و ساعت‌هایی را در هفته وقت می‌گذارند که خودشان از این تاریکی‌ها نجات پیدا کردند. وقتی دست دراز کردند و دست‌هایی دستشان را گرفت، حال این‌ها آمده‌اند و خدمت می‌کنند و این هم یک انفاق است و حتماً نباید انفاق مادی باشد و یا خود آقای مهندس، که هر هفته یک سی دی را تهیه می‌کنند و این سی‌دی‌ها درسی از زندگی می‌باشد. من خودم از هر سیدی ۷ یا ۸ یا ۱۰ تا نکته را یاد می‌گیرم. پس کنگره به من آموزش می‌دهد و درس زندگی را می‌دهد و من باید فکر کنم که چه‌کار می‌توانم برای کنگره بکنم و اینکه من جمعه‌ها می‌آیم اینجا حال دل خودم را خوب می‌کنم و کاری برای کنگره نمی‌کنم. ممنونم که به مشارکت من گوش کردید.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر کارشناس ارشد مشاوره؛
در مورد کمک من به کنگره و در مورد کلمه من می‌خواهم صحبت کنم. استاد جلسه در مورد یک ضلع آن صحبت فرمودند که سه ضلع‌داریم. مسافر، همسفر و جمع کلینیک‌ها، درمانگرها، روانشناس‌ها و پزشکان. ما باید بدانیم که امام علی فرمودند؛ کسی که یک کلمه به من بیاموزد مرا بنده خودش کرده است. من باید بدانم که چه چیزی را از کنگره آموختم. به‌عنوان یک درمانگر چطور درمان می‌کردیم؟ آیا قبلاً آسیب می‌زدم؟ من به‌عنوان یک مسافر انواع درمان‌ها را تجربه کردم. آیا دانشی که کنگره دارد برای من دانشی افزوده؟ این‌یک نقطه عطفی در بحث درمان اعتیاد است. بیاییم از این لحاظ هم بررسی کنیم. حال می‌خواهم در مورد خودم صحبت کنم، به قول مولانا که می‌گوید: بشنو از نی چون حکایت می‌کند، از جدایی‌ها شکایت می‌کند، من به هر جمعیتی نالان شدم، جفت بدحالان و خوشحالان شدم، هرکسی کو دور ماند از اصل خویش، بازجوید روزگار وصل خویش. ماسال‌ها در دریایی دست‌وپا می‌زدیم، آن فانوس دریایی روشن شد و ما راه را پیدا کردیم و به ساحل آرامش و نجات رسیدیم و رهایی‌مان را مدیون کنگره هستیم، هرروز داریم مطالبی را از کنگره یاد می‌گیریم و من در کنگره شاگردی کردن را یاد گرفتم که تا رهرو نباشی راهبر نخواهی شد. من سعی کردم برای کنگره شاگرد خوبی باشم، آموزش‌ها را پیگیری کنم و از اعضای لژیون سردار هستم. امیدوارم بتوانم که در روزی بتوانم دنور یا پهلوان شوم و بتوانم بیشتر خدمت کنم، در جایگاه مختلف خدمتی قرار گرفتم، دبیر بودم. در سایت بودم؛ حال خدمت دیگری که می‌خواهم بکنم این است که پارسال در آزمون راهنمای تازه واردین قبول‌شده‌ام و فردا صبح شالم را دریافت می‌کنم. سپاسگزارم از آقای مهندس این فرصت خدمتگزاری را به من دادند و از همه عزیزان ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر؛ من روانشناسی کلینیک پیمان هستم بلوار تیموری بن‌بست زهره پلاک ۲.
در مورد دستور جلسه امروز باید بگویم من درواقع تازه با کنگره آشنا شدم و کمتر از دو ماه است. کمک کنگره به من چشمگیر بوده در خودشناسی و گوش دادن به سی‌دی‌ها و نوشتن آن‌ها. هر دفعه که در این جلسات شرکت می‌کنم یک نکته و یا یک‌چیز جدید را یاد می‌گیرم و تمام تلاشم این است که بتوانم یک کمک مؤثر به کنگره انجام دهم. خیلی ممنون که به من وقت مشارکت دادید.

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر پزشک کایروپراکتیک؛
مثالی که می‌شود زد برای کمک کنگره و کمک من به کنگره مثل: یک آزمون می‌ماند که یک استادی می‌خواهد آزمون سختی را برگزار کند و از مدعیان تقاضا می‌کند که شرکت کنند و بعد می‌بیند این آزمون بسیار سخت است، نمونه سؤال می‌دهد و می‌گوید از این سؤال‌ها آزمون برگزار می‌شود. کنگره روی درمان اعتیاد تمام سؤالات و جواب‌ها را به ما داد. کسی نمی‌تواند در این آزمون قبول شود و ازاین‌جهت می‌گویم سخت که وقتی کسی نابیناست  پس نمی‌تواند دنیای پیرامون را ببیند، یا کسی که پا ندارد و آرزو دارد که قدم بزند، کسی که ناشنواست آرزو دارد که بتواند بشنود و کسی که به اعتیاد مبتلا بود تمام این مشکلات را پیدا می‌کند، شاید چشم داشته باشد و شاید گوش داشته باشد ولی عملاً نمی‌تواند از آن‌ها استفاده کند. الآن کسی که درگیر مصرف‌هست او از او بپرسید که چند وقت است که به‌صورت بچه‌ها نگاه نکردی و یا گلی را دیده‌اید؟ شاید یادش نیاید و کنگره این لطف را برای من داشت درزمینهٔ جسم، روان و جهان‌بینی هم من ۱۸۰ درجه تغییر کردم. زمانی بود که ۲۰ عدد بیمار در مطبم بود ولی من باید اول خودم را درست می‌کردم. روان آن آرامشی که به من داد و جهان‌بینی آموزش داد: به خاطر رسیدن به آرزوهای خودم  به دیگران خیانت نکنم و باید تلاش کنم، این طیف بسیار وسیعی است و اگر بخواهیم راجع به این صحبت کنیم؛ در کل کنگره مانند خورشید می‌ماند، ما نورش را می‌بینیم شاید ستاره‌هایی هستند که سال‌های سال مردن و ما نورش را به ما می‌بینیم و شاید ستارگانی به وجود آمده اما هنوز نورش را دریافت نکرده‌ایم. ممنونم از اینکه به حرف‌های من گوش کردید.

سلام دوستان ایران هستم همسفر؛ دکترای روانشناسی کلینیک نگاه نو در پونک.
مثل هر چیزی سپاسگزاری هم باید در سه بعد وجود ما نهادینه شود. در گفتار، پندار و رفتار تا در وجود ما بنشیند که هم عزت‌نفس تقویت شود و هم سپاسگزار باشیم. کمک کنگره به من این بوده که به من آموزش داده و همچنین ادامه دارد. کمکی که من به کنگره می‌کنم وفاداری من می‌باشد که باید انجام دهم تا اینکه برای وسعت بخشیدن به کارهای کنگره کاری انجام دهم. ولی تا ابد وفادار خواهم بود. ممنونم بابت وقت مشارکت.

مشارکت همسفر دکتر مهام؛ مسئول فنی کلینیک آیتار.

خدمت شما عرض کنم که در خصوص آن خدماتی که ما می‌توانیم برای کنگره انجام دهیم و خدماتی که متقابلاً کنگره برای ما انجام می‌دهد، گذشته از آن ارزش مادّی هم هست و اگر بخواهیم ارزیابی کنیم و یا هزینه‌اش را حساب کنیم، آن چیزهایی که شخص بنده در طول مدّت  یک سال دریافت کردم از این مجموعه، مسئولیت‌پذیری، پاسخگویی و نظم و انضباطی که در این مجموعه به‌صورت سلسله وار و تک‌تک مهره‌ها در جایگاه خودشان ایفا می‌کنند و گذشته از این‌که همه این آموزش‌ها برای ما درس زندگی هست، به نظرم می‌آید که مهم‌ترین موضوعی که در نظامِ ارزشی کنگره هست اولویت موارد اخلاقی است که حتماً بایستی تک‌تک افراد رعایت کنند، همچنین بنده در طول مدّت یک سال این را به‌وضوح خودم به‌صورت رودررو با تک‌تک مسافرانی که مراجعه می‌کنند به ما، وقتی مقایسه می‌کنم این گروه و این قشر را که معرفی می‌شوند از کنگره و کسانی که به‌صورت معمول مراجعه می‌کنند به کلینیک بنده، تمام این موارد و موازین اخلاقی را و رعایتش، کاملاً چشم‌گیر می‌باشد و مشخص است که این افراد به لحاظ ایدئولوژی و جهان‌بینی در آن‌ها کارشده است و موارد اخلاقی در افراد تأکید و تبدیل‌شده به یک الگوی رفتاری در برخورد آنان، هم در بحث درمانشان و هم در زندگی روزمره و عادی آن‌ها و آن چیزی که به‌شخصه دریافت کردم، دید کنگره در این نظام ارزشی اخلاقی هستش و طبیعی است که در مجموعه‌هایی که به این صورت تأکید می‌شود و هم رفتار اخلاقی این‌قدر نهادینه می‌شود، تأثیر این آموزش‌ها در رفتار افراد می‌تواند نمود پیدا کند و بنده از این بابت ممنونم که در این مجموعه قرار گرفتم و به‌مراتب بیشتر آموختم و یاد گرفتم و در کنار آن آموزه‌های علمی که در بحث اعتیاد هستش، آموزه‌های اخلاقی هم در این موضوع بسیار تأثیرگذار بوده است.

مشارکت همسفر ندا؛ کلینیک بشارت، منطقه ۱۶
بنده بیشتر خدمات را از کنگره دریافت کردم، آموزش‌هایی که هر هفته جمعه‌ها به بنده می‌رسد و راهنماهایی که در کلینیک‌ها وجود دارند و به درمانگرها کمک می‌کنند که بتوانند بهتر عمل کنند و تمام آن‌ها آموزش‌هایی هستند که کنگره و افرادی که واقعاً خِبره هستند و در این مسیر به ما درمانگرها کمک کردند جناب مهندس با تمام آموزش‌هایی که به ما داده‌اند ما توانستیم در این مسیر بهتر عمل کنیم، بنده خیلی فکر کردم که ببینم من چه کمکی توانسته‌ام به کنگره ارائه بدهم و حس می‌کنم تا الآن شاید نتوانسته‌ام با توجه به این‌همه خدمتی که از کنگره دریافت کرده‌ام کمکی به کنگره بکنم و امیدوارم خداوند این توان را به من بدهد که در ادامه‌ی این مسیر واقعاً بتوانم کمکی را به کنگره داشته باشم و بااین‌همه دریافتی که در کنگره وجود دارد، کار بسیار سخت و دشواری است که بتوانیم این کمک را داشته باشیم.

مشارکت مسافر آبتین؛ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و کمک راهنمای درمان اعتیاد.
دستور جلسه، کمک من به کنگره و کمک کنگره به من. پیش خودم فکر می‌کنم که بله من به کنگره کمک کرده‌ام، چه آن زمانی که در سفر اول بوده‌ام و چه زمانی که در سفر دوم بوده‌ام، در سفر اول یادم هست که ما در یک شعبه‌ای بودیم که چهارپایه‌ها همه داخل زیرزمین بود و ما باید چهارپایه‌ها را برمی‌داشتیم می‌آوردیم بالا و می‌چیدیم، لژیون‌ها را تشکیل می‌دادیم و من بعضاً این کار را انجام می‌دادم، چهارپایه می‌آوردیم و دوباره جمع می‌کردیم و می‌بردیم داخل زیرزمین می‌گذاشتیم، همیشه به ما چایی می‌دادند و بعضی از اوقات خودمان چایی دم می‌کردیم و بین اعضاء پخش می‌کردیم من تصور می‌کردم کمک کرده‌ام به کنگره، آن موقع این‌طور فکر می‌کردم، بعدها متوجه شدم که اینها کمک نبوده، این‌ها انجام‌وظیفه بوده، کنگره ۶۰ بابت درمان اعتیاد از من هزینه‌ای نگرفته است که حالا بخواهد برای من شخصی استخدام کند که بیاید این کارها را برای من انجام دهد، خودمان وظیفه‌داریم که این کارها را انجام بدهیم و همیشه هم این‌طور نیست که یک نفر بیاید چایی دست ما بدهد و گاهی هم من باید چایی بدهم به افراد دیگر، یک‌زمانی فکر می‌کردم اینها کمک من به کنگره است ولی بعدها متوجه شدم که اینها وظایف من در کنگره است و به‌عنوان یک انسان که دارم در این مجموعه فعالیت می‌کنم باید این کارها را انجام دهم، در سفر دوم این خدمات یک مقداری تغییر کرد و بنده مسئول تازه واردین بودم و بچه‌ها را باید می‌بردم آکادمی برای ثبت‌نام OT، مرزبان بوده‌ام، کمک راهنما بوده‌ام و چهل‌تا پنجاه نفر را رهایی داده‌ام و داخل کلینیک لژیون داشته‌ام و این کارها را انجام داده‌ام، ولی واقعیت امر این بود که من داشتم به خودم کمک می‌کردم، من در مرزبانی خیلی چیزها یاد گرفته‌ام، برخورد با انسان‌ها را یاد گرفته‌ام و بعضی وقت‌ها از دستم درمی‌رفت و دعوا می‌کردم، من آنجا یاد گرفتم که باید خودم را کنترل کنم و نباید با افراد دعوا کنم، بعدها که فکر کردم دیدم آن پنجاه‌تا رهایی کار من نبوده است، دانش جهان‌بینی برای من نبوده و بنده فقط یک انتقال‌دهنده بوده‌ام و همه‌ی رهایی‌ها هم برای کنگره بوده و من فقط به‌واسطه‌ی دانشی که خود کسب کرده بوده‌ام، توانسته بودم آن دانش را انتقال دهم، ولی از آن‌طرف نگاه می‌کنم که کنگره‌ی ۶۰ برای من چه‌کار کرده است؟ کنگره من را از اعتیاد نجات داد، درست است که آن راه را خودم رفته‌ام و دارو را خودم تیپر کرده‌ام و کسی نمی‌توانست بیاید و دارو را تیپر کند، ولی مسیر درمان چه؟ مسیر درست را پیش پای من گذاشت و من را هدایت کرد، کنگره من را مسئولیت‌پذیر کرد، من به‌هیچ‌عنوان مسئولیت حیات وزندگی خود را نمی‌پذیرفتم و معتقد بوده‌ام که اصلاً من به خواسته‌ی خودم به این دنیا نیامده‌ام و اصلاً کسی از من اجازه نگرفت من را به این دنیا آورد و این پدر و مادر بنده بودند که به این دنیا آوردند، دور از جانشان، چشم‌هایشان کور و باید من را تا آخر عمر ساپورت کنند، ولی بر مبنای دانش و جهان‌بینی کنگره‌ی ۶۰ متوجه شده‌ام که بنده خودم به خواسته‌ی خود و پای خودم به این دنیا آمده‌ام و پدر و مادر بنده تنها یک روزنه‌ی موجودیت بوده‌اند و من از طریق آن روزنه وارد این بُعدِ مادّی شده‌ام و آنجا بود که مسئولیت‌پذیر شدم و متوجه شدم که تمام‌کارهای من بر عهده‌ی خودم می‌باشد و مسئولیت خواسته‌ها و اهداف خودم را پذیرفتم و به‌طورکلی کنگره‌ی ۶۰ علم و دانش و جهان‌بینی کاربردی را به من آموخت، آدم بودن را به من آموخت، انفاق و بخشندگی را به من آموخت و یک مسئله‌ی بسیار بزرگی که از کنگره‌ی ۶۰ آموختم اینکه بنده هر کاری انجام دهم قطعاً نتیجه‌اش را خواهم دید و من این قضیه را باور نداشتم، فکر می‌کردم می‌توانم کارهای خلاف را زیرزیرکی انجام دهم، ولی بعدها متوجه شدم که به‌هیچ‌عنوان این‌طور نیست و به‌طورکلی کنگره‌ی ۶۰ تمام آنچه من دوست داشتم را به من داد، من آدم غمگینی بوده‌ام، سؤال‌های بی‌جوابی در ذهن بنده بود که هیچ جوابی برایشان نبود و از هیچ‌کسی نمی‌توانستم سؤال کنم و اگر از کسی هم سؤال می‌کردم پاسخ درست و روشنی را دریافت نمی‌کرده‌ام و انسانی که سؤال‌های بی‌جواب داشته باشد دچار غم و اندوه می‌شود و بنده می‌توانم الآن بگویم که غمگین نیستم و در کنگره پاسخ‌داده‌شده است به سؤال‌های من و همچنان هم می‌آموزم.

سخنان جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛
از دکتر بهنام تشکر می‌کنم جلسه‌ی خوبی را مدیریت کردند، متأسفانه به علت شرایطی که بیماری کرونا به وجود آورده خیلی از عزیزان در جلسات لژیون پزشکان حاضر نیستند، امیدوارم که تا آخر اسفندماه یا اوایل سال آینده شرایط بهتر شود و عزیزان بیشتری در جلسات حاضر شوند و کلینیک‌ها بتوانند رهایی‌های خود را در لژیون پزشکان معرفی کنند. بچه‌های کنگره خدا رو شکر از همان ابتدا با کرونا مشکلی نداشتند، مطلبی که می‌خواستم برای بچه‌های کنگره بگویم این است که وقتی فردی به کرونا مبتلا می‌شد برای درمان بیشتر از بخور استفاده می‌کردند ولی در مورد بیماری اُمیکرون بهترین کار این است که دی سپ را روزی چهار یا پنج بار به‌اندازه‌ی یک در بطری در دهان خود قرقره کنند و در دهان و گلو به مدت پنج دقیقه نگه‌دارند تا جذب گلو شود و به‌عنوان یک آنتی‌ویروس بسیار قوی هر ویروس اُمیکرونی که در گلو هست را از بین ببرد و بیماری را درمان کند، چون بیشترین چیزی که در دی سپ وجود دارد اسید استیک و اسیدلاکتیک هست که اسیدلاکتیک بسیار قوی‌تر از اسید استیک برای از بین بردن ویروس و میکروب عمل می‌کند، مخصوصاً ویروس‌هایی که از خانواده‌ی آنفولانزا هستند و این کار صد درصد علمی است چون مقالات آن به امریکا و انجمن جهانی آنفولانزا و کویید 19 ارائه شد و سخنرانی کردیم که یکی از آن مقالات در مورد التهاب بود و مقاله‌ی دیگر هم در مورد عفونت بود که این مقالات به‌زودی در ژورنال‌های معتبر جهانی چاپ خواهد شد.
کل هستی برمبنای بده بستان و حساب‌وکتاب است، هیچ‌چیزی در هستی وجود ندارد که بر مبنای بده بستان نباشد، اگر فکر می‌کنید که چیزی در هستی وجود دارد که دریافت داشته باشد ولی پرداخت نداشته باشد، بدانیم که اشتباه فکر می‌کنیم، درست است که می‌گوییم عشق بلاعوض، ولی همین عشق بلاعوض هم یک عوض دارد و آن‌هم این است که وقتی این عشق را می‌دهیم خودمان از آن انرژی می‌گیریم و سرخوش می‌شویم، هر چیزی را که نگاه می‌کنیم یک بازخورد دارد، به یک درخت آب و کود می‌دهیم چقدر به ما گردو، سیب، گلابی می‌دهد، یک درخت هیچ کاری که انجام ندهد به ما اکسیژن می‌دهد و می‌توانیم از چوب و سایه‌ی آن استفاده کنیم. هیچ‌چیزی جهت بیهودگی به وجود نیامده حتی خیلی بیشتر از چیزی که دریافت می‌کنند، پرداخت می‌کنند، چون این هستی برمبنای کار است و تمام موجودات هستی کارگران هستی هستند، همه موجودات در حال تسبیح خداوند هستند و در جهت فرمان الهی در حال انجام وظایف خود هستند. ما باید بدانیم به قول فوتبالیست‌ها با خودمان چند چندیم؟ بعضی از انسان‌ها به‌صورت ناخودآگاه خودشان را طلبکار می‌دانند، از زمین و آسمان طلبکارند و ارزش خدماتی که به آن‌ها ارائه می‌شود را اصلاً درک نمی‌کنند این هست که من این دستور جلسه را مطرح کردم که من برای کنگره چه کردم و کنگره برای من چه کرد؟ من برای خانواده چه کردم و خانواده برای من چه کرد؟ من برای کارخانه چه کردم؟ کارخانه‌ای که در آن کار می‌کنم و کارخانه برای من چه کرد؟ من برای کشور چه کردم و کشور برای من چه کرد؟ همیشه این را باید بررسی کنیم، وقتی این را بررسی کردیم حساب‌وکتاب می‌آید روی کار و شخص متوجه می‌شود در چه جایگاهی قرار دارد، وقتی پدر به فرزند خدمت می‌کند، فرزند برای پدر چه‌کار می‌کند و چه خدمتی انجام می‌دهد؟ این هست که همه‌ی ما باید این را بنشینیم و برای خودمان بررسی کنیم. تمام کسانی که در مجموعه‌ی کنگره 60 هستیم، چه مسافر چه همسفر، چه درمانگر، چه پزشک و تمامی افرادی که در کنگره هستند، به‌عنوان‌مثال کنگره نسبت به پزشک کلینیک چه خدمتی کرده؟ و پزشک کلینیک نسبت به کنگره چه خدمتی ارائه کرده؟

روزی که در اینکار ما موفق شدیم بیشتر از هزار نفر را پایلوت کنیم، از ما پرسیدند خوب چه‌کار می‌خواهید بکنید؟ پیشنهاد دادند که ما خودمان یک کلینیک تأسیس کنیم و بچه‌ها بروند آنجا شربت بگیرند ولی من این را قبول نکردم و موافقت نکردم و گفتم این دارو باید توزیع شود بین کلینیک‌ها و شما کلینیک‌هایی را مشخص کنید و ما اعضا را می‌فرستیم از این کلینیک‌ها زیر نظر پزشک و متخصص‌های کلینیک‌ها داروی خود را بگیرند، این برای این بود که همکاری متقابل بین کلینیک‌ها و کنگره 60 صورت بگیرد و دانش عملی کنگره 60 به کلینیک‌ها ارائه شود و استفاده کنند. در حال حاضر در همه‌ی موارد صحبت می‌کنند جز این مورد، این مورد فنی و فیزیولوژی که صد درصد پزشکی است، این نکته که کنگره دارای دانش و روشی است که می‌تواند مسئله‌ی اعتیاد که هیچ راه‌حل و درمانی برای آن وجود نداشت را درمان کند و یک مسئله‌ی تاریک و بدون راه‌حل را کاملاً روشن و قابل‌حل نماید. غیر از روش کنگره اصلاً طول درمانی وجود ندارد به فرد می‌گویند حالا بیا تا ببینیم چه می‌شود، یک‌زمانی اتوکسی فیکیشن سم‌زدایی بود که فاجعه بود و غیرعلمی ترین روشی که برای حل مسئله‌ی اعتیاد استفاده می‌شد، همین سم‌زدایی بود. درگذشته فکر می‌کردند که اگر در ادرار فرد مصرف‌کننده ماده‌ی مخدر وجود نداشته باشد فرد درمان شده و همه‌ی قضیه حول این موضوع می‌چرخید که در کتاب عبور از منطقه‌ی 60 درجه زیر صفر اشاره کردم که این تفکر مانند این است که بگوییم شهری که به مدت ده سال پانزده سال بمباران‌شده و تمام زیرساخت‌ها و تأسیسات آب و برق و گاز و ... از بین رفته، حالا اگر ما باقیمانده‌ی بمب‌ها را از آن شهر خارج کنیم شهر سالم می‌شود و به حیات خود بدون مشکل ادامه می‌دهد که این فکر خیلی ساده‌لوحانه بود.

در حال حاضر بعضی از کلینیک‌ها به علت کمبود فضا مکان خود را جابجا کرده‌اند و شاید برایتان غیرقابل‌باور باشد که در بعضی از کلینیک‌ها لژیون‌ها با صد و پنجاه یا دویست رهجو برگزار می‌شود و خود کلینیک تبدیل به یک شعبه‌ی کنگره 60 شده است و این درمان کاملاً علمی و واقعی در کلینیک‌ها هم انجام می‌شود و کلینیک‌ها هم کمک شایانی به کنگره می‌کنند و این روش درمانی در حال ورود به سیستم پزشکی است و این اولین همکاری بین یک NGO و کلینیک‌ها است و این همکاری را ما باید گرامی بداریم. هر پزشکی دوست دارد بیمارش به درمان واقعی برسد، ممکن است دست مزد خود را دریافت کند ولی این را هم می‌خواهد که بیمارش به درمان کامل و واقعی برسد و امکان ندارد بتوانیم پزشکی را پیدا کنیم که این را دوست نداشته باشد و این درمان در بحث اعتیاد در پروتکل‌های کنگره 60 وجود دارد چون کنگره درمان اعتیاد را پیداکرده است.

علم اگر علم باشد آن را روی سنگ بگذاریم سنگ تبدیل به طلا می‌شود، وقتی می‌گویم روی سنگ بگذارید به طلا تبدیل می‌شود این را جدی می‌گویم والان در کنگره این اتفاق افتاده و تبدیل به طلا کرده است. متد DST و روش‌های کنگره 60 تبدیل به طلا می‌کند. در حال حاضر کنگره 60 نیازی به کمک از بیرون ندارد، در حال حاضر کنگره یک دانشگاه را خریداری کرده و در حال ساخت آن است و برای مصالح و عوامل ساخت‌وساز هفته‌ای 500، 600 میلیون تومان هزینه می‌شود، خوب این هزینه‌ها از کجا می‌آید؟ آیا غیرازاین است که علم کنگره باعث این قضیه شده است؟ یا برای خرید هر یک از ساختمان‌های شعب بیست میلیارد، سی میلیارد پول هزینه می‌شود، دانشی که روی سنگ بگذاریم طلا می‌کند، همین است دیگر و افرادی که از این دانش استفاده کرده‌اند دویست نفر سیصد نفر بیمار در حال درمان دارند و خودشان یک کنگره 60 شده‌اند. در حال حاضر ما به‌طور مستند بالای 43 هزار نفر درمان شده داریم که فالوآپ 14 روزه، 6 ماه و یک سال دارند، بیش از 130 هزار سندداریم، سندی که مهر کلینیک‌ها پای آن‌ها خورده است یعنی آمده کلینیک‌های شما و آزمایش‌های آمفتامین، متادون، THC، بنزودیازپام و مورفین را انجام داده‌اند و هیچ‌کدام مشکلی نداشته‌اند. در حال حاضر 780 نفر راهنما در کنگره 60 در حال خدمت هستند و افرادی که خدمتشان تمام‌شده و تحویل داده‌اند و افرادی که در نوبت هستند تا خدمت کنند را در این آمار محاسبه نکردیم و فقط افرادی که در حال حاضر در حال خدمت هستند را اعلام کردم. در بخش همسفران 600 نفر راهنما داریم، مجموع افرادی که در OT خدمت می‌کنند 970 نفر هستند، 500 نفر راهنمای تازه واردین داریم که فقط این افراد می‌توانند با فرد تازه‌وارد صحبت کنند و این افراد را جذب کنند، هیچ‌کس دیگر این اجازه را ندارد، کاش کلینیک‌ها هم از این افراد استفاده کنند. 700 نفر در بخش مرزبانی و ایجنتی خدمت می‌کنند و خدمت‌گزاران دیگر در بخش سایت و نشریات و باقی امور در 127 نمایندگی 1200 نفر هستند و به‌طور میانگین ما 4800 نفر در کنگره 60 خدمتگزار داریم. خوب اگر این علم غیرواقعی بود هیچ‌وقت نمی‌توانستیم این‌گونه عمل کنیم. این مواردی است که ما باید در این دستور جلسه عنوان کنیم و صحبت کنیم. آن‌هایی که کنگره را باور دارند از پزشکان و از کنگره 60 الگو گرفتند و این سیستم راهنما و لژیون را در کلینیک‌ها راه‌اندازی کردند بسیار موفق‌تر و قوی‌تر عمل کردند و تبدیل شدند به یک کنگره و در حقیقت هم برای ما یک کنگره به‌حساب می‌آیند.

من به‌عنوان کسی که کنگره را تأسیس کرد هنوز نتوانستم کمکی را که کنگره به من کرد بالانس و جبران کنم، در کل کارهایی را که کنگره برای من انجام داد در برابر کارهای من برای کنگره قابل قیاس نیست. اگر بخواهم به چند مورداشاره کنم این است که کنگره به من شخصیت داد، من را تبدیل به یک نویسنده‌ی قوی کرد که در حال حاضر کتاب عبور از منطقه‌ی 60 درجه زیر صفر چاپ شصت و هفتم آن تمام شد و چاپ جدید را تصمیم گرفتم ده هزار نسخه چاپ کنم چون وقتی پنج هزار نسخه چاپ می‌کنیم دوماهه تمام می‌شود، همچنین کتاب عشق چاپ سی و چندم آن است و این یعنی نویسنده‌ی خوبی است که در بازاری که همه کتاب‌ها 500 نسخه چاپ می‌شوند در هر چاپ ده هزار نسخه کتاب چاپ می‌کند. کنگره‌ی 60 من را تبدیل به یک محقق قدرتمند کرد، محققی که توانست رمز و راز درمان کرونا را پیدا کند، محققی که توانست با مشاهده‌ی اینکه افراد درمان شده بیماری‌های دیگری که داشتند به‌واسطه‌ی همین روش درمان شده است مقالاتی در مورد کشف رمز و راز درمان سرطان‌های خون و سرطان سینه و سایر بیماری‌ها به مراکز معتبر علمی جهان ارائه کند و در حال حاضر در حال ارائه‌ی روش درمان این بیماری‌ها هستم، کنگره من را آشپز خیلی خوبی کرد، الآن در تمام شعب بچه‌های خود کنگره 60 به‌واسطه‌ی همین‌که من آشپز ماهری شدم و برای آن‌ها الگو شد در ماه مبارک رمضان آشپزی می‌کنند، کنگره به من عمر داد و اگر کنگره 60 نبود باور کنید من ده سال پیش یا پانزده سال پیش مرده بودم، اگر عکس‌های من در 30 سال قبل را ببینید می‌گویید که مهندس جوان‌تر شده‌ای، الآن هرروز ساعت 4 صبح از خواب بیدار می‌شوم و ساعت 6 صبح در استخر شیرودی نیم ساعت، چهل‌وپنج دقیقه در استخر شنا می‌کنم به‌صورت مرتب. اگر کنگره نبود من الآن مثل بقیه‌ی تریاکی‌ها یک‌گوشه‌ای افتاده بودم، همه‌ی هم‌دوره‌ای‌های من اکثراً از دنیا رفته‌اند. این‌ها را همه را کنگره به من داده است و من در مقابل آنچه می‌توانم بکنم؟
در حال حاضر به‌واسطه‌ی آموزش‌های کنگره از وضع مالی خوبی برخوردارم همین‌طور توانستم کاری کنم که کنگره ازنظر مالی خیلی قوی بشود و هیچ نیازی به خیرین و دولت و کشورهای خارج نداشته باشد، من سالانه حداقل مبلغ 600 یا 700 میلیون تومان به کنگره کمک می‌کنم، این را برای الگو می‌گویم، خیلی از بچه‌های دیگر هم به‌واسطه‌ی همین آموزش‌ها توانستند وضعیت مالی خود را قوی کنند و خیلی کمک می‌کنند چون چاهی که کنده‌اند به آب‌رسیده است. پایه‌ی همه‌ی این‌ها فیزیولوژی است گرچه خیلی‌ها می‌گویند ریکاوری مهندس خیلی قوی است یا مهندس جهان‌بینی خیلی قوی کار می‌کند با بچه‌ها یا بچه‌ها و همسفران را جمع می‌کند دورهم این‌ها همه درست ولی اگر متد DST و شربت تریاک نباشد هیچ‌کدام از این کارها را نمی‌شود کرد، چون فردی که خمار باشد شما نمی‌توانید اصلاً با او حرف بزنید. من به سهم خودم از اساتید خودم تشکر و قدردانی می‌کنم و من هم امیدوارم روزی برسدکه روسفید باشم از این بابت که خدمات خودم را به‌صورت کامل به کنگره ارائه کرده باشم.

مسئله‌ی بعدی این‌که چون قرار بود در هر جلسه در مورد مسائل فنی صحبت بکنم به این سؤال عزیزان هم پاسخ می‌دهم که می‌پرسند چگونه متادون را به OT تبدیل کنیم؟ شما برای متادون هم می‌توانید از متد DST استفاده کنید و متد DST فقط برای شربت تریاک نیست و هر دارویی را که برای درمان هر بیماری به بیمار می‌دهید می‌توانید با استفاده از متد DST از او پس بگیرید، چون در سیستم پزشکی برای درمان بعضی از داروها را که به بیمار می‌دهیم نمی‌توانیم پس بگیریم، به‌طور مثال اگر دیازپام یا فلوکسیتین را یک سال به بیمار بدهیم دیگر نمی‌توانیم از او پس بگیریم، اگر پس بگیریم شاید بتوانیم با داروی دیگری جایگزین کنیم و به‌طورکلی نمی‌توانیم از او بگیریم، با تیپر کردن بیست روز و دو ماه هم جواب نمی‌دهد ولی متد DST به ما این فرصت را می‌دهد که در طول یازده ماه با ضریب و الگوی مشخص و خوبی دارو را به صفر برسانیم، پس متادون را می‌توانیم با متد DST به صفر برسانیم یا کلونازپام یا دیازپام و سایر داروهای اعصاب و روان را می‌توانیم با متد DST به صفر برسانیم. وجه تمایزی که شربت تریاک دارد این است که لطفاً خوب دقت کنید، شما اگر بخواهید یک ساختمان را تعمیر کنید فقط نمی‌توانید با گچ یا سیمان این کار را بکنید چون علاوه بر این‌ها به آهن، آجر، چوب، لوله، کلید و پریز و چیزهای دیگر نیاز دارید، چون اعتیاد روی تمام ناقل‌های عصبی اثر می‌گذارد برای درمان آن نیاز به یک کوکتل داریم و چون در تریاک یا اپیوم تینکچر مابین 25 تا 50 ترکیب دارویی داریم بنابراین بهترین دارو و منحصربه‌فردترین دارو است، البته اگر دست فرد ناشی باشد سم است، ولی به خاطر همین ما کارهای تحقیقاتی در مورد سرطان‌ها را با همین اپیوم تینکچر انجام می‌دهیم.
این ویژگی که تریاک و شربت تریاک دارد بقیه ندارند ولی قابلیت درمان رادارند، علی‌رغم این اگر فردی مراجعه کرد و گفت می‌خواهم متادون را با تریاک جایگزین کنم چه‌کاری می‌توانیم برای او انجام دهیم؟ اولین کاری که باید انجام دهیم این است که متادون را TDS بکنیم یعنی سه بار در روز، مثلاً فردی 30cc متادون می‌خورد این مقدار را تبدیل به سه وعده‌ی ده سی‌سی می‌کنیم بافاصله‌ی زمانی 8 ساعت، کار بعدی که انجام می‌دهیم می‌گوییم اگرچند سی‌سی هم کم بکنیم اتفاقی نمی‌افتد مثلاً می‌کنیم وعده‌ای 6 سی‌سی درزمانی به فرد می‌گوییم یک هفته که این برنامه را منظم رعایت کند، بعد از یک هفته وعده‌ی ظهر را با همان مقدار شربت تریاک جایگزین می‌کنیم، این را هم در نظر داشته باشید که شربت OT را بیشتر از 5.5 سی‌سی نمی‌توانیم به فرد بدهیم اگر فرد بیشتر هم می‌خورد همان 5.5 را که سقف هست می‌دهیم، ولی اگر 4 سی‌سی متادون می‌خورد 4 سی‌سی OTمی‌دهیم و یک هفته این برنامه را اجرا می‌کنیم و پس‌ازاین یک هفته سپس همین موضوع را برای وعده‌ی شب اجرا می‌کنیم و یک هفته‌ی دیگر این برنامه را اجرا می‌کنیم و بعدازاین یک هفته‌، دیگر برای وعده‌ی آخر همین کار را انجام می‌دهیم و فرد بعد از گذشت چهار هفته پس از شروع درمان؛ فرد سه وعده‌ OT می‌خورد و به مدت بیست‌ویک روز یا یک پله، شروع می‌کنیم به کم کردن دارو، در شرایط خاص اگر فردی زیر 5.5 سی‌سی مصرف می‌کرد می‌توانیم تا 5.5 افزایش پله داشته باشیم و بعدازآن کم کنیم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه‌ی شما ممنونم.

پشتیبانی فنی صدا

نگارش: مسافر علی و بهمن
تهیه و تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .