چهاردهمین جلسه از دور بیستم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، مخصوص لژیون پزشکان، در پارک طالقانی؛ با استادی و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر بیژن با دستور جلسه «گلریزان» جمعه 21 آبان 1400 ساعت 8 صبح آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛ امیدوارم حال همه شما خوب باشد حال من هم بحمدالله خوب است، امروز جمعه بیست و یکم آبان ماه ۱۴۰۰ ساعت هشت و چهار دقیقه صبح در پارک طالقانی هستیم. چون امروز دستور جلسه گلریزان بود گفتم که مسئولیت اداره جلسه را خودم به عهده بگیرم تا مسئله گلریزان را برای عزیزان روشنتر کنم. تمام برنامهریزیهای کنگره ۶۰ و حتی تمام برنامهریزیهای جهان هستی بر سه پایه استوار است که برای درمان اعتیاد میگوییم: جسم و روان و جهانبینی درگیر است؛ کنگره ۶۰ برای تمام مسائل یک مثلث دارد؛ مثلاً مثلث دانایی دارای اضلاع تجربه تفکر و آموزش است. هر سازمان و تشکیلاتی چه یک فرد و یا یک خانواده چه کارخانه چه کشور و چه دانشگاه بر سهپایه باید استوار باشد، اگر این سهپایه وجود نداشته باشد آن سازمان دچار تزلزل میشود؛ یک، بر مبنای دانش است؛ حتی آشپزی که میخواهد آشپزی کند، باید دانش آشپزی را داشته باشد.
هر کاری را که بخواهیم انجام دهیم باید دانش آن را داشته باشیم و این کلیدیترین مسئله است. در بعضی موقعیتها ما دانش را نداریم و خیال میکنیم که دانش داریم، توهم دانش را داریم و توهم داریم که ما بلدیم اما بلد نیستیم، مثلاً در مورد درمان اعتیاد ما توهم دانش درمان را داریم، خود علم درمان اعتیاد را نداریم، چون اگر داشتیم درمان میکردیم یک ضربالمثل هست که میگوید یکی مرد جنگی به از صد هزار، یک نمونه نشان دهید که درمان شده است؛ ممکن است فرد ترک کرده داشته باشیم، ولی درمان نداریم. درمان یعنی زمانی که فرد از مواد مخدر آزاد و رها بشود یعنی وقتی ما فرد هروئینی را درمان کردیم در لابراتوار هروئین سازی راحت بخوابد و یا اگر فرد تریاکی را درمان کردیم برود در مزارع کشت تریاک کار کند و وسوسه نداشته باشد. وقتی ما محدودیت جلوی پای افراد میگذاریم و به او میگوییم مثلاً اینجا نرو یا آنجا نرو یا با این فرد نگرد و خیلی موانع دیگر برای او ایجاد میکنیم، یعنی آن فرد به درمان نرسیده است.

در خیلی از مواردی که بشر با آن روبروست ما دانش نداریم. در خانواده ممکن است توهم دانش اداره خانواده را داریم در کشورداری ممکن است ما تو هم توانایی اداره کشور را داریم. دوم نیروی متخصص؛ نیرویی که بتواند این دانش را حمل کند. دانش بهخودیخود معنی ندارد؛ باید کسی باشد که این دانش را بلد باشد و آن را به کار ببرد. در کتاب آشپزی دستور پخت همهی غذاها نوشته شده است اما هیچکدام از این دستورها بهخودیخود غذا نمیشود. باید کسی باشد که از روی این دستورات غذا را درست کند. پس ما نیاز به نیروی متخصص داریم. در کنگره ۶۰ ما دانش را داشتیم، در زمینهٔ درمان اعتیاد ما آنقدر پیشرفت کردهایم که من وقتیکه آقای ویلیام وایت در آمریکا صحبت میکنم میگوید ما در سطح جهانی تازه متوجه شدهایم که در درمان اعتیاد جای جهانبینی خالی است. پس در کنگره، ما دانش را داشتیم؛ من میگویم دانش را داشتیم به این دلیل که ما هزاران نمونه درمان شده داریم؛ نمونههای درمان شده در کنگره ۶۰ در کلینیکهایی که مرکز داروهای مخدر است در حال کار کردن هستند. در کلینیکها داروی اپیوم تینکچر یا متادون یا B2 وجود دارد که از اینجهت به انبار مواد مخدر شباهت دارد و نمونههای درمان شدهی کنگره ۶۰ در این مراکز در حال فعالیت هستند. پس اگر میگوییم علمش را داریم به خاطر این است که نمونه داریم من بارها گفتم آبروی علم به عمل آن است.
پس دومین مورد نیروی متخصص است؛ ما در کنگره ۶۰ این نیروی متخصص را پرورش دادیم. ما در اسفند ماه سال ۹۹ آزمون کمک راهنمایی گرفتیم که بچههای کنگره ۶۰ که درمان شدهاند و اعضای خانواده آنها که از حضورشان در کنگره، ۱۰ ماه گذشته بود میتوانستند در این آزمون شرکت کنند. در این آزمون تقریباً پنج هزار و پانصد نفر شرکت کردند؛ این امتحان در ۶۰ مرکز کنگره ۶۰ برگزار شد و چندین کتاب و جزوه و حدود ۲۶۰ سیدی آموزشی منابع آن امتحان بود و الآن بیش از دو هزار نیروی متخصص داریم در کنگره ۶۰ که کمک راهنما هستند؛ هم برای گروه خانواده و هم برای خود مسافران؛ حتی برای تازه واردین هم نیروی متخصص پرورش دادیم یعنی افرادی هستند که تخصصشان این است که تازه واردینی که وارد کنگره ۶۰ میشوند را راهنمایی کنند و نحوه صحبت کردن و جذب کردن آنها را آموختهاند. چون افرادی که تازهوارد کنگره میشوند بسیار حساس هستند و ترس در وجودشان هست، اگر در ارتباط با آنها یک برخورد اشتباه انجام دهیم آن فرد ممکن است از درمان منصرف شود. اگر در گذشته از هر ده نفر سه نفر آنها ماندگار میشدند از زمانی که برای تازه واردین افراد متخصص و پرورش دادهایم این تعداد به ۵ یا ۶ نفر رسیده است. پس نیروی متخصص هم لازم داریم.

مورد بعدی که وجود دارد، مسئله پول است؛ این مسئله خیلی جدی است. به قول قدیمیها بیمایه فطیر است. اگر پول نداشته باشیم هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم؛ هر کاری بخواهیم انجام دهیم نیاز به پول است. اینکه بگوییم ما میخواهیم کار معنوی بکنیم و به مادیات توجهی نداریم و مادیات ارزشی ندارد ازنظر من یک انحراف بزرگ است. همان مقدار که مسائل معنوی اهمیت دارد پول هم اهمیت دارد؛ همانقدر که دانش ارزش دارد، پول هم ارزش دارد. اینها باید در کنار هم باشند. دانش و نیروی متخصص و پول باید کمک هم و یاری همدیگر باشند؛ اینها هیچ ضدیتی با یکدیگر ندارند. اینها مقابل هم نیستند؛ بنابراین ما در کنگره باید منابع مالی را هم تأمین میکردیم. از جهتی هم تمام سرویسهایی که کنگره میدهد رایگان است و هرکسی که وارد کنگره ۶۰ میشود یک ریال هم نمیپردازد. ما در کنگره به افراد راهنمای رایگان و امکانات رایگان میدهیم؛ فقط در بحث قانون یازده یک سبد در جلسات میچرخد و اگر کسی پول داشته باشد داخل سبد میاندازد و اگر نداشته باشد هیچکس از او ایرادی نمیگیرد.
در گذشته در مکانهایی جلسات کنگره تشکیل میشد که مال خودمان نبود؛ حتی یک روز در مرکزی که نشسته بودیم آمدند و ما را بازداشت کردند و آنجا را پلمپ کردند و ما جای خود را از دست دادیم. در حال حاضر شما اگر بخواهید برای یک زوج که تازه ازدواج کردهاند خانه تهیه کنید با دردسرهای فراوانی روبرو هستید. بعضاً در کنگره ۶۰، سیصد یا چهارصد نفر در جلسات شرکت میکنند. در گذشته ما باید از فرهنگسراها استفاده میکردیم و ازاینجهت بارها دچار مشکل شده بودیم؛ بعد تصمیم گرفتیم که برای خودمان جایی را تهیه کنیم و گفتیم باید جا و مکان برای خودمان باشد و اگر نداشته باشیم نمیتوانیم کارمان را به نتیجه برسانیم، برای همین در کنگره یکسری تدابیری را اندیشیدیم و یک شمارهحساب تعیین کردیم و گفتیم هر کس میخواهد برای خرید زمین کمک کند به این شمارهحساب هر مبلغی را میخواهد واریز کند و بچههای کنگره ۶۰ مبالغی را واریز میکردند. در ضمن این را هم بگویم که اموال کنگره ۶۰ برای هیچکس نیست مانند مسجد یا اموال وقفی است یعنی به نام من و خانواده من و هیئتمدیره نیست، اگر یک زمانی کنگره ۶۰ جمع شود این اموال به دولت میرسد و مانند خیریه است و برای شخص نیست، قانون سازمانهای مردمنهاد این است که اگر زمانی منحل شود اموال آن به تمام مردم میرسد.

مورد دیگر این است که حسابداری کنگره ۶۰ بسیار روشن و شفاف است و بهروز همهچیز مشخص میشود. این را هم بگویم که حتی یک نفر در کنگره ۶۰ حقوقبگیر نیست. از این نظر کنگره ۶۰ به اعضای خود آموزش داد اگر بخواهیم در زندگی به آرامش و آسایش برسیم باید آرامش و آسایش دیگران را فراهم کنیم. ما اعضای کنگره ۶۰ یاد گرفتهایم که خوشبختی ما در گرو خوشبختی دیگران است؛ شادی ما در شاد بودن دیگران است. ما اگر بخواهیم در بین تمام انسانهایی که غمگین و ناراحتند، شاد باشیم، هرگز نمیتوانیم؛ از جهتی در جهانبینی کنگره ۶۰ آموختیم هر چیزی بکاریم همان را درو خواهیم کرد. اگر چغندر بکاریم چغندر برداشت میکنیم و اگر گندم بکاریم گندم برداشت میکنیم. ما یاد گرفتهایم اگر حنضل بکاریم یا یک چیز تلخ بکاریم محصول شیرینی برداشت نمیکنیم.
من اگر نفرت و کینه بکارم محبت و عشق برداشت نمیکنم. اگر بخواهم محبت برداشت کنم باید محبت بکارم. ما در کنگره یاد گرفتیم همانطور که برای برداشت محصولات کشاورزی باید دانه بکاریم، مسائل معنوی را هم باید بکاریم. باید محبت را بکاریم تا برداشت کنیم، بخشش را باید بکاریم تا برداشت کنیم. نکته دیگری که ما در کنگره ۶۰ یاد گرفتیم این بود که وعده خداوند دروغ نیست یعنی اگر ما درست کار کنیم خداوند به ما برکت میدهد. اگر ما به دیگران کمک کنیم خداوند هم به ما کمک میکند. اکثر اعضای کنگره ۶۰ از وضعیت مالی خوبی برخوردارند؛ افرادی بودند وقتی وارد کنگره ۶۰ شدند هزینه بنزین موتورسیکلت خود را نداشتند در عرض سه چهار سال میبینید که بهجایی رسیدهاند که پانصد میلیون به کنگره کمک مالی میکنند. به این دلیل که ما در کنگره یاد گرفتیم و این فرهنگسازی شده است.

در جامعه ما فرهنگهای بسیار غلطی داریم که باید برای آنها گریه کنیم. ما سنتهای گذشته را فراموش کردهایم؛ مثلاً وقتی فردی داغدار میشود جدای بحث داغی که بر روی دلش مانده، فرد باید بهتنهایی هماهنگی آمبولانس و مراسم کفنودفن و زحمات بسیار دیگر را انجام دهد و کلی هزینه کند و دیگران بیایند و بخورند و بروند و نهایت کاری که بکنند. این باشد که یک تاج گل بزرگ که ۲ یا ۳ میلیون تومان برای آن هزینه شده است را به مسجد بیاورند یا در روزنامه آگهی تسلیت چاپ کنند یا یک بنر چاپ کنند، برای آن فرد داغدار چه تأثیری دارد؟ باور کنید من افرادی را میشناسم که چندین میلیون تومان پول نزولی گرفتهاند که بتوانند از مهمانها پذیرایی کنند و هزینه کفنودفن را بپردازند. در گذشته اگر فردی داغدار میشد همسایهها و اطرافیان نمیگذاشتند فرد داغدار دست به سیاهوسفید بزند؛ تمام کارها را خودشان میکردند؛ یکی قند میآورد یکی چایی میآورد و هر کس هر چیزی در توانش بود میآورد و حتی گلیم میانداختند و پول جمعآوری میکردند تا در هزینهها به فرد داغدار کمک کنند و همه همکاری میکردند تا فرد مرده را دفن کنند و داغداران اصلاً بهسختی نمیافتادند. متأسفانه ما این سنتها را از بین بردهایم، ولی اینها در کنگره همه منسوخ است. اگر در کنگره ۶۰ فردی داغدار شود تمام اعضا به او پاکت میدهند و هرکس بهاندازه وسع خود مبلغی را داخل آن قرار میدهد.
یکی دیگر از رسومی که در گذشته وجود داشت؛ گلریزان بود که در محلهها و زورخانهها انجام میشد. اگر کاسبی ورشکست میشد و یا فردی بیمار میشد و نیاز به هزینه عمل جراحی داشت در زورخانهها برای او گلریزان میکردند و مبلغی را برای کمک به او جمع میکردند و مشکل را حل میکردند و ما این سنت را در کنگره ۶۰ برگرداندیم در حال حاضر ما در کنگره ۶۰ در اکثر شهرها زمین داریم شروع به ساختمانسازی کردهایم الآن اگر در شهری بخواهیم کنگره ۶۰ تأسیس کنیم اعضای آن شهر باید ۱۰۰۰ متر زمین پیدا بکنند و حداقل ۲۰۰ میلیون تومان پول واریز کنند تا کنگره ۶۰ در آن شهر لژیون تشکیل دهد و الآن اکثر ساختمانها برای خود اعضا است من اگر در لژیون پزشکان مراسم گلریزان را انجام دادم به این دلیل بود که ناگزیر بودم وگرنه هیچ انتظاری از پزشکان محترم ندارم؛ چون میدانم وضعیت مالی اکثر پزشکان دچار مشکل است. شاید تعداد بسیار کمی از پزشکان دارای وضعیت مالی خوبی باشند ولی این برای اکثریت صادق نیست. وضعیت مالی کاسبان خوب است یک معامله میکنند که شاید دو یا سه میلیارد سود میکنند حال یک پزشک چقدر میخواهد از یک فرد مصرفکننده که به کلینیک مراجعه میکند پول بگیرد؟ در کلینیکها پولی درنمیآید؛ از ۱۰۰ نفر ممکن است ۵۰ نفر پول ندهند ولی خوب من ناگزیر بودم گلریزان انجام دهم.
عنوان دستور جلسهی این هفته در کنگره ۶۰ گلریزان است و در تمام شعب انجام میشود و تمام منابع مالی جمعآوری میشود البته هر شهری که پولی جمع میشود مبلغ به برای خود آن شهر است؛ مثلاً شعبه چالوس ۸۰۰ میلیون تومان پول جمع کرده است این پول متعلق به همان شهر است، از آن نگهداری میشود؛ البته ۲۰ درصد آن را دفتر مرکزی برداشت میکند برای امور جاری و ۸۰ درصد آن برای خود همان شهر است اگر بخواهد ساختمانی بخرند یا اجاره کنند میتوانند از این پول طبق شرایطی استفاده کنند. ما در کنگره ۶۰ بیش از ۸۰ شعبه داریم؛ همه برای خودشان اندوخته دارند. ما دیگر در ساختمانهای دولتی و گاراژها و زیرزمینها زندگی نمیکنیم و همه ساختمانها مال خودمان است؛ الآن ساختمانهایی که در تهران داریم یکی در خیابان مفتح است دفتر مرکزی کنگره ۶۰ است و تمام کارهای ستادی در آنجا انجام میشود. یکی در خیابان امیر اتابک داریم حدود ۴۰۰ متر در ۳ طبقه برای خانمهای مسافر است، در همان خیابان یک ساختمان دوطبقه داریم برای گروه خانواده و در نقاط دیگر و همه جاها برای خود کنگره ۶۰ است. در جای دیگر برای ساخت دانشگاه حداقل هفتهای ۳۰۰ یا ۴۰۰ میلیون تومان هزینه میشود.
موفقیتهای کنگره ۶۰ به چند عامل بستگی دارد یکی از این عوامل این است که دانشی که در کنگره ۶۰ وجود دارد دانش راستین است یعنی دانشی که به جواب میرسد یعنی فرد به درمان میرسد و فرد میبیند که زمانی که در اوج تاریکی وارد کنگره ۶۰ شد و دیگران به او کمک کردند و به او سرویس دادند و خدمت کردن تا او به درمان برسد و مشکلش حل شد و حالا بعد از درمان به وضعیت بسیار عالی مالی رسیده است پیش خود میگوید چرا به کنگره ۶۰ کمک نکنم؟ ما در کنگره ۶۰ لژیونهایی داریم که تحت عنوان لژیون مالی کارشان جمعآوری منابع مالی است ما نه از دولت یک ریال میگیریم از کشورهای خارجی کمک دریافت کردهایم نه دنبال خیرین هستیم چیزی که اکثراً در مورد آن اشتباه فکر میکنند این است که فکر میکنند معتادین یکسری افراد مستمند و بیبضاعت هستند، درصورتیکه این بسیار اشتباه است یک درصد معتادین از ریل خارج میشوند و کارتون خواب میشوند و تکدیگری میکنند بقیه اکثراً هم ازلحاظ مالی قدرتمند هستند هم ازلحاظ علمی هم ازلحاظ سیاسی و غیره شما معتادین را دستکم نگیرید در هر قشری که بروید معتادین حضور دارند، هرکجا که بروید معتادین هستند و دوپینگ میکنند، بنابراین آنها نیروی بسیار قوی هستند و این را ما دستکم گرفتهایم و من به این نتیجه رسیدهام که علم و سرمایه و قدرت خیلی خوبی در بین جامعهی معتادین است که ما میتوانیم از آن استفاده کنیم، طبق آماری که به من دادهاند تاکنون تقریباً هفده میلیارد تومان گروه خانواده، خانمهای مسافر که شعبات کوچکی هستند هر شعبه چهارصد یا پانصد میلیون تومان پرداخت کردند و همه افرادی که به کنگره ۶۰ کمک میکنند میدانند که نتوانستند هنوز دین خود را ادا کند حتی خود من ما اصلاً نمیگوییم که به کنگره ۶۰ کمک مالی کردهایم، خود من که خالق کنگره ۶۰ هستم میگویم هنوز من به کنگره ۶۰ بدهکارم خدمتی که کنگره ۶۰ به من کرد من هنوز نتوانستم به کنگره ۶۰ بکنم، بااینکه طراحی کنگره ۶۰ هستم و همه کار انجام دادم و از روز اول کنگره را به وجود آوردم چیزی که کنگره به من داده من هنوز نتوانستم پرداخت کنم.
این را جدی میگویم چون اگر کنگره نبود من بیست سال پیش قطعاً مرده بودم، خیلی چیزها را کنگره به من داد که نمیخواهم اینجا بشمارم، بقیهی اعضا هم همینطورند، در گذشته وقتی برای خواستگاری میرفتند باید به مادر عروس شیربها میدادند، یعنی شیری که به بچه داده بود و زحمتی که از خردسالی برای او کشیده بود را تحت عنوان شیربها پرداخت میکردند، من اگر مقداری پول میدهم مثل شیربهای خودمان است، در کنگره ۶۰ یک نفر حقوقبگیر نیست، افرادی که از بیرون نگاه میکنند فکر میکنند ما دیوانه هستیم، راهنما میآید همه جورِ سرویس میدهد و هفتهای سه روز زمان میگذارد و هیچ پولی دریافت نمیکند و میآید در جشن گلریزان فرض کن شش میلیون یا ده میلیون یا بیست میلیون هم پول به کنگره میدهد خوب این از نگاه دیگران دیوانگی است، سال گذشته من گفتم کسی که مبلغ پانصد میلیون تومان به کنگره پرداخت کند در جایگاه پهلوانی قرار میگیرد، اولین نفری هم که پرداخت کرد خود من بودم، پارسال من پانصد میلیون تومان به کنگره پرداخت کردم در جشن گلریزان و شاید حدود سیصد میلیون هم در جاهای دیگر در کنگره پرداخت کردم، امسال هم از طرف خانوادهی ما پانصد میلیون تومان پرداخت میکنیم مقداری از آن پرداخت شد بقیه آنهم پرداخت میشود و الحمدالله در طول این بیستوچهار سال یک روز هم نشد که ما بدون پول باشیم در کنگره ۶۰ یا یک جنس قرضی برای کنگره بخریم یا چک ما برگشت بخورد و هر سازمان و ارگانی که به ما گفت شما پول نیاز دارید که ما پرداخت کنیم؟ ما در جواب گفتیم نه ما پول نیاز نداریم اگر شما نیاز دارید ما به شما پرداخت کنیم که پرداخت هم کردیم، در سال گذشته ما دویست میلیون تومان به کنگرهی دانش اعتیاد کمک کردیم، سال قبلش هم همینطور و اگر جایی به پول نیاز بود ما پرداخت کردیم، دانشگاه هم در حال ساخت است، تحقیقات علمی هم در حال انجام است و امروز هم گلریزان در لژیون پزشکان برگزار میشود و خوشحالیم که این گلریزانها در خود کلینیکها هم انجام میگیرد. اگر روزی ما به این بیداری برسیم که خوشبختی ما در گرو خوشبختی دیگران است آن روز، روز آسایش و آرامش ماست. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همهی شما ممنون و متشکرم.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ پزشک متخصص کودکان هستم. در اوایل که به کنگره آمده بودم برای ادای دینی که به کنگره داشتم کمک میکردم. به نظر من بالاترین و بهترین درجه خودخواهی، عشق به دیگران است؛ یعنی اگر من یک آدم کاملاً خودخواهی باشم باید به بقیه عشق بورزم. اگر بخواهم به خودم منفعت برسد اول باید به بقیه منفعت برسانم. در کنگره بحث بخشش مطرح میشود. در ظاهر، ما با بخشش، چیزی را از دست میدهیم ولی در اصل هزاران برابر به ما برمیگردد و اصلاً آن بحث مالی نیست. ازنظر تغییر در دیدگاه انسان و حال خوش، چیزی که به ما برمیگردد قابلمقایسه نیست با آن چیزی که داریم ظاهراً میبخشیم. آقای مهندس میگویند هر عملی که ما انجام میدهیم دقیقاً به خود ما برمیگردد. اگر همه آدمها اینگونه فکر کنند و عمل کنند دیگر نیاز نیست که من سر بقیه را کلاه بگذارم. یکوقتهایی در خیابان میروم. یک آشغال کوچک یا حتی یکتکه کاغذ در ماشین افتاده و میخواهم بیندازم بیرون، میگویم که نه من در کنگره به این رسیدهام که اگر این را بیرون بیندازم این یک جایی به من قطعاً بر خواهد گشت.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

سلام دوستان ایران هستم یک همسفر؛ از صحبتهای شما خیلی استفاده کردم. از اینکه میبینم انداختن یک کاغذ کوچک در خیابان اینقدر میتواند تـأمّل برانگیز باشد به همین پی میبرم که چقدر کنگره با اصول و پایه خیلی زیبا جلو میرود. من از شما دوستان همیشه در حال یادگیری هستم و خوشحالم که در کنار شما هستم. ممنون که به صحبتهای بنده گوش کردید.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ کارشناس ارشد مشاوره.
آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
یک روزی ما داشتیم دستوپا میزدیم و غرق میشدیم که کنگره 60 ما را نجات داد و اکنون من وظیفه خودم میدانم که کمک کنم تا آن آدمی که در حال غرق شدن است نجات پیدا کند. این یک فرصت است که در اختیار ما قرار گرفته است. فرصتی برای خدمتگزاری و کمک کردن به دیگران. فرصت هم همیشگی و دائمی نیست. من خیلی خوشحالم که امسال هم توانستم مجدداً عضو لژیون سردار بشوم و این فرصت را خداوند به من داد. ممنون از وقت مشارکت و ممنون که به صحبتهای بنده گوش کردید.

سلام دوستان مهران هستم یک همسفر؛ دکتر مهران نیکبخت هستم متخصص بیماریهای عفونی و مؤسس کلینیک سایه در صادقیه. خیابان اعتمادیان پلاک 15. این افتخار را دارم که از سال 88 در کنگره باشم. من پزشک عمومی بودم و به تشویق آقای مهندس رفتم و در رشته بیماریها عفونی از دانشگاه تهران تخصص گرفتم. من بهشخصه وامدار کنگره هستم به خاطر تغییری که در ایدئولوژی و افکار و جهانبینی من در این سالها ایجاد کرد و این خودباوری را به من داد. من هیچوقت در این سالها نتوانستم دینم را به کنگره ادا کنم اما سعی کردم کنگرهای باشم و بفهمم که بچهها در این کنگره چکار میکنند. بفهمم راهنما یعنی چه و بچهها چقدر ارزش و حرمت دارند. روانشناس کلینیک من کسی بوده که تا 8 سال، 9 سال پیش، کارتنخواب بود. به کنگره آمد و به رهایی رسید و الآن دانشجوی دکترا هستند و چندین مقاله دارند. من در این سالها رشدشان را دیدم و خوشبختی من بود که ایشان بهعنوان یک مبصر از سمت کنگره به کلینیک ما آمدند. به همین خاطر، اعتقاد عمیقی به دانش کنگره دارم و به افرادی که در اینجا بیمنت و بیمزد، کار و تلاش میکنند. جشن گلریزان هم یک ایده خیلی خوبی بود که آقای مهندس در کنگره انجام دادند.

سلام دوستان طوطی هستم یک همسفر؛ همانطور که آقای مهندس فرمودند زمانی که کنگره شکل گرفت مکانی از خودشان نداشتند. ذرهذره تعداد اعضا زیاد شد و احتیاج به جا پیدا کردند و ناچار به نقلمکان بهجاهای مختلف بودند و چون مکان از خودشان نبود لذا آقای مهندس به این نتیجه رسیدند که باید جایی را از خودشان داشته باشند. حتی از سازمانهای خارج از کشور آمدند برای کمک و آن موقع یادم هست که آقای مهندس نپذیرفتند. چون میگفتند که گاوی که نان گدایی بخورد زمین شخم نمیزند و ما باید سعی کنیم که هر چه داریم از خودمان باشد و این طرح را پایهگذاری کردند. خیلی جالب است که همه پهلوانهایی که قرار است کمک کنند به کنگره، قبلش با آقای مهندس دژاکام یک مصاحبه دارند؛ و بعضی را آقای مهندس به دلیل شرایطشان نمیپذیرند که کمک مالی انجام دهند و آنها واقعاً ناراحت میشوند از اینکه ما میخواهیم پول بدهیم و شما نمیگیرید.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند امیدوارم همه ما به این بیداری برسیم که بدانیم جایی که پا گذاشتیم اگر کمکی انجام دهیم اول برای خودمان است چون اگر درک کنیم که خوشبختی و خوشحالی ما در خوشحالی دیگران است هر کاری که از دستمان برآید انجام میدهیم و کمک مالی، جزء خیلی کوچکی از این قضیه میتواند باشد.
ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان ندا هستم یک همسفر؛ روانشناس هستم از کلینیک بشارت منطقه ۱۶. مطمئناً کمک ما قطرهای است در این دریای بزرگ و ایمان دارم کنگره ۶۰ روزبهروز به حرکت خودش ادامه میدهد؛ و امیدوارم ما هم بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم.

سلام دوستان حسن هستم یک همسفر؛ دکتر رضوی هستم مسئول فنی کلینیک سلامت رضوی منطقه ۲ خیابان ستارخان پلاک ۶۲۲ و مرکز باران منطقه ۷ خیابان سهروردی شمالی کوچه بیشه. تبریک عرض میکنم. بنده از درایتها و فلسفه شما استفاده شخصی میکنم و در کارهایم از آنها استفاده میکنم.

سلام من هدی هستم یک مسافر؛ خیابان فرصت شیرازی پلاک ۱۷۰ طبقه ۵ زنگ ۲۰. خیلی خوشحال هستم که عضو این خانواده بزرگ هستم از کلینیک قدم میباشم.

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛ دکتر مجید هستم پزشک عمومی و مسئول فنی کلینیک نیکان واقع در جاده ساوه شهر گلستان. خواستم بگویم یک نویسنده هست در جهان عرب به نام جبران خلیل جبران در ارتباط با داد و دهش و در آنجا میگوید که آنها که میدهند کار شایسته میکنند اما آنها که میگیرند کار نکوتری میکنند او است که دارِد قبول زحمت میکند و با این پول کاری انجام میدهد و جایگاهش بالاتر است. ما در خلوت خودمان همیشه دنبال کاری نیکو بودیم. میخواستیم نیکوکاری انجام دهیم و به دنبال سازمان یا ان جی او ای بودیم که ما هم در کار خیر سهیم شویم. با توجه به اینکه خیلی جاها کلاهبرداری میکنند خوشبختم که با کنگره ۶۰ آشنا هستم و سلامت کار را در این شش هفت سال در کنگره ۶۰ دیدهام و من در جایگاه سلیمان مانند موری هستم که ران ملخی را تقدیم میکنم.

سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر؛ کارشناس ارشد روانشناس بالینی مؤسس کلینیک نشان سلامت میدان امامت خیابان غدیر پلاک ۴۷. آن چیزی که در کنگره ۶۰ یاد گرفتیم مسائل مالی هست که باعث توانمند شدن انسان میشود و من همیشه افتخار میکنم که مسائل مالی را از مهندس یاد گرفتم و این یادگیری شاید بهصورت غیرمستقیم بوده است و همیشه یک دینی به کنگره دارم.

سلام دوستان نگار هستم دانشجوی دکترای دامپزشکی دانشگاه تهران؛ من مدتی است با کنگره آشنا شدم و متد دی اس ای برایم جالب بود که بدانم آیا روی حیوانات هم انجام میشود و قابلاجرا میباشد یا خیر و میخواهم اطلاعاتی کسب کنم که شاید آزمایش انجام شود.

سلام دوستان سعید هستم یک همسفر؛ مسئول فنی و مؤسس مرکز آیتار واقع در منطقه ۱۳ واقع در خیابان صفای شرقی پلاک ۳۹۵. کتابی که اخیراً میخواندم به نام انسان در جستجوی معنا از دکتر فرانکل. شرایط زندگی را در سال ۱۹۴۵ توصیف میکند و سختیهایی که برای افرادی که به اسارت گرفته شده بودند و اما خلاصه کتاب و مطالبش این است که انسان است که بهواسطه شعور و آگاهیاش به اتفاقات معنا میدهد بهواسطه آن عشق و محبتی که در وجودش است و از طرف خدا به امانت گذاشته شده است و میتواند به زندگی خودش معنا و مفهوم ببخشد البته قسمتهایی هم دارد که میگوید بهواسطه این شعورش خلق میکند ایدئولوژیها و جهانبینیهایی را که به زندگی خودش معنایی میدهد و من هم اینجا ضمن تبریک این حرکت زیبا که فکر میکنم زمانی که افرادی به کمک ما نیاز دارند میتوانیم کاری که از دستمان برمیآید انجام دهیم. در این شرایط زندگی که تقریباً خودمان هم درگیرش میباشیم؛ و بهقولمعروف شرایط سختی را تجربه میکنیم و با کمک به افرادی که میشناسیم در این مجالس ابتدا به خودمان کمک کردیم تا به زندگی خودمان معنا ببخشیم.

سلام دوستان زهره هستم همسفر؛ کمک راهنمای کلینیک فرشته و دانشجوی ارشد روانشناسی. از آقای مهندس در رأس تشکر میکنم که عمل سالم و معرفت رو به افراد در کنگره آموزش دادهاند و باعث شدهاند رنجش تبدیل شود به بخشش و این برای من بسیار زیباست.

سلام دوستان فرشید هستم یک همسفر.؛ دکتر جهرمی هستم مؤسس کلینیک نافع بهزیستی واقع در شهرک غرب خیابان سپهر درختی. میخواهم آیه قرآن را به یاد بیاورم که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود آن قوم بخواهند؛ و این باور داشتنها و اعتقادها باعث رسیدن به خدا میشود.

سلام دوستان احسان هستم مسافر؛ پزشک کایروپراکتیک. خواستم از جناب مهندس تشکر کنم به خاطر آموزشهایی که به ما میدهند چون کنگره جای بخشیدن نیست و قدرت بخشندگی را در ما زیاد میکند و خداوند هم در ابتدای تمام سورههای قرآن میفرماید که به نام خداوند بخشنده مهربان و بعد درسهای دیگر را به انسان میدهد. به نظر من تا وقتیکه بخشندگی در انسان وجود نداشته باشد نمیتواند درسهای دیگر را بگیرد. من پارسال در مراسم کلنگزنی گفتم که آمدهام تا ببازم و امسال اصلاحش میکنم و میگویم که کنگره جای باختن نیست و همه آن برد میباشد و قدرت بخشندگی که به انسان میدهد جای شکر دارد. یک زمانی در کنگره برای خرید صندلیها پول جمع میکردیم اما الآن کنگره پایش را در عرصه جهانی گذاشته است و تحقیقاتی در مورد سرطان کردهایم و خودتان میدانید که چقدر دردناک است که مادری جلوی فرزندش موهایش را بتراشد و چقدر خوب میباشد که سهمی در این حرکت داشته باشیم و این باعث افتخار است.

نگارش: مسافر علی
تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
2417