English Version
English

یک دهه رهایی ؛ تولد مسافر احمد ربیعی

یک دهه رهایی ؛ تولد مسافر احمد ربیعی

از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 به استادی دیده بان محترم جناب آقای احمد حکیمی ،نگهبانی آقای مجید باغستانی و دبیری امید مرتضوی با دستور جلسه " فضولی و آسایش" و " دهمین  سال رهایی کمک راهنمای محترم آقای احمد ربیعی" راس ساعت 16/30 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

یک پشت گرمی و یک احساس و نیرویی هست که هم در صور آشکار و هم در صور پنهان به من کمک میکند و برای آن باید زحمت بکشیم. او باید از بیرون ازخودش جدا شود و قدری عقب نشینی کند و اصطلاحا ببیند در جیب و کشوی میز خودش چیست ؟ باید بازگشت و توبه کند که در اکثر مواردی که در مثلثهای کنگره وجود دارد بازگشت از ضد ارزشها از مولفه های اولیه است و اگر آن را جزئی کنیم همان جهان بینی است که چه ساختارهایی وجود دارد و می خواهد انسان را به چه مسیرهایی هدایت کند . باید به توانایی ای برسیم که ببینیم چقدر در خودمان و در شهر وجودیمان تخریب به وجود آوردیم و در پی ترمیم آن حرکت کنیم و اگر یادمان می آید چه کرده ایم از این به بعد دست به اعمال نادرست جدید نزنیم و خودمان را ببخشیم و الان با آگاهی شروع می خواهیم بکنیم به آبادانی و ترمیم و ساختن و اگر خودمان را ببخشیم به این توانایی می رسیم که دیگران را هم ببخشیم.....

و با اعمالی که از ما در مسیر ارزشها سر می زند دیگران هم ما را در طول زمان خواهند بخشید و بخش دیگر رسیدن به آسایش و آرامش که به ما می تواند کمک کند. احقاق حق است که ما فکر می کنیم باید حق خودمان را در بیرون بگیریم اما این احقاق حق در درون انسان ارتباط دارد البته به بیرون هم مربوطه اما وقتی یک سفر اولی مطالعه دارد و سی دی گوش می دهد و سوالات مربوط به سفر اول را می پرسد ، دارد احقاق حق می کند و جذب می کند و می خواهد چیزی را از بیرون جذب و دریافت کند که در آن مجموعه حضور دارد و این زمان در آن مترتب است و امیدوارم به خودمان زمان بدهیم و بدانیم که خوبی کردن به خودمان چقدر لذت بخش است و شروع می کنیم به دیگران هم خوبی کردن . ما همسفر و یا خانواده حتما داریم و این باید از درون ما به بیرون و اطراف ما که اولینش خانواده ، همسر و فرزندان است و بعد خانواده بزرگتر و جامعه است برسد و انتقال دهنده خوبیها باشیم و درست عمل کنیم و بالاترین لذت برای خود انسان است . هر فردی که وارد کنگره می شود حال خوبی ندارد و افرادی که حال خوبی دارند در کنگره راهشان نمیدهند و دو راه بیشتر ندارند  یا باید به نیروهای راستین بپیوندد و در مسیر ارزشها حرکت کند و یا صبرکند تا نیروهای بازدارنده او را به اعماق تاریکی بیشتر فرو ببرند .

امروز اگر تولد آقای ربیعی را اینجا دور هم هستیم و این پیام تولد برای عزیزان اهمیت دارد و اصلا تولد در کنگره برگزار می شود برای انتقال پیام. اینست که غیر این دو راهی دیگر راه سومی نیست . یادم هست آن روزها که آقای ربیعی وارد لژیون شدند ، در شرایط کاری قرار داشتند که دقیقا عصر موقع جلسه کار اصلیشان شروع می شد و به ظاهر اگر کسی این کار را بکند لتمه مالی می خورد . اما وقتی امروز برمی گردد آنجا می بیند که واقعا ارزشش را داشته است . انسانی که هدف دارد مخصوصا در درمان اعتیاد این هدف را بسیار ارزشمند و در اولویت اول بگذارد تا از این تاریکی بیرون بیاید و این شوخی ندارد . آقای ربیعی این کار را در سفر اول انجام دادند و پایه اصلی را خیلی محکم ریختند  و از خیلی مسایل عبور کردند تا به رهایی رسیدند و در واقع انسانهایی که می خواهند به تزکیه و پالایش برسند آن را باید در جمع پیدا کنند . ادامه دادند و کمک راهنما شدند و هنوز هم دارند این خدمت را به خودشان و دیگران انجام می دهند و در این مسیر رشد تحصیلی و کار داشتند . آب ناخالص به درد انسان تشنه نمی خورد ولی یک لیوان آب خالص و زلال برای رفع عطش موثر است . در صراط مستقیم انسانها به جایی می رسند که از نظر انسانهای بیرونی رشدی صورت نمی گیرد اما آن خیلی کیفیت دارد و خیلی کارها می توان با آن انجام داد . امیدوارم در این مسیری که دارند حرکت می کنند به تزکیه و پالایش بیشتری برسند و هر کس دارد برای خودش زحمت می کشد و یاری رساندن به انسانهای دیگر وظیفه همه انسانهاست و اگر من به عنوان راهنما کار میکنم اولین بهره برای راهنما و بعد وظیفه من است . این کار بزرگی است اما فردی که دارد این کار را می کند نباید بزرگیش را ببیند و به عنوان یک وظیفه آن را به درستی انجام دهد .

به همه اعضای کنگره تبریک می گویم و امیدوارم این روزهای شاد را بیشتر ببینیم و از دورهم بودنمان بهترین سود را ببریم . وقتی فردی وارد کنگره می شود و مشاور به تازه واردین می گوید این کارها را بکن می گوید چشم و در لژیون به راهنما چشم می گوید در واقع این چشم پایه و اساس کارماست . ما اگر به حریم خومان و به جایگاه دیگران احترام بگذاریم هر اتفاقی می افتد به جایگاه فرد نه به فرد می گوییم چشم و آن کار را به درستی انجام میدهیم و این خصیصه آقای ربیعی بود که الان پر رنگ شده امیدوارم که همه به توانایی انجام درست آن برسیم که قدم به جای دیگری نگذاریم .

 

آقای احمد ربیعی :

ای دوست قبلوم کن و جانم بستان                                مستم کن و از هردو جهانم بستان

بی هرچه دلم قار گیرد بی تو                                    آتش به من اندر زن و آنم بستان

شکر گزار خداوند هستم که توفیق رسیدن به بیش از یک دهه رهایی را به من عطا کرد.شاید در حال حاضر بشود معنی جملاتی از سعدی بزرگوار را درک که میفرمو د ، هر نفسی که فرو رود ممد حیات است و .چون برآید مفرح ذات ؛ پس هر نفس دو نعمت است و بر هر نعمتی شکرگزاری واجب . از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدر آید .

از مهندس عزیز و خانواده محترمشان تشکر می کنم ، از راهنمای عزیزم آقای حکیمی که اگر نبود من هم نبودم سپاسگذارم و ار همه اساتیدی که به هر نوع آموزشی به من دادند هم تشکر می کنم .از فرزندانم حسین و پرهام به دلیل وجود نعمتشان تشکر می کنم و همسر عزیزم که معنانی حقیقی عشق و محبت است صمیمانه سپاس گذارم.

امروز صبح به طور اتفاقی از مسیری میگذشام و یک مصرف کننده را دیدم ، او مرا به روز هایی برد که انگار قرنها از آن گذشته و به یاد آوردم روزهایی که یک ساعت زندگی بدون درد و خماری برایم رویایی دست نیافتنی بود و حالا بیش از یک دهمه از بدتس آوردن آن رویا می گذرد و زندگی جریان طبیعی خود را طی می کند .

برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر

همسفر ربیعی :

زندگی صحنه یکتای همرمندی ماست        هرکسی نغه خود خواند و از این صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست                       خرم آن نغمه که دلها بسپارند به یاد

خدا را شکر که دور قمی شدن تولدمان به همران خدمت در کنگره هستیم. عرض تشکر از آقای مهندس و خانواده محترمشان که با استواری و آرامش خود ف به ما چگونه زندگی کردن را آموختند . سپاس از خانم کبری رضایی و آقای حکیمی ، آقای خان و خواهر عزیزم مژگان و بچه های لژیون که همواره از آنها آموخته ام .از خان سودابه راهنمای عزیزم تشکر می کنم و بابت همه چیز از ایشان سپسا گذاری می کنم

به احمد عزیز تبریک می گویم که محبت بیشتری را هر روز نسبت به او احساس می کنم و می دانم این احساس متقابل است و برایش آرزوی موفقیت وو پیشرفت در تمام مراحل زندگی را دارم و به میودهای زندگیمان هم تبریک می گویم . امیدوارم بتوانیم پدر و مادر خوبی برایشان باشیم .

همسفر کوچک حسین :

اگر اندیشه پرواز در سر دارید به یاوه های مرغان و خروسان گوش فرا ندهید و گرنه پرواز بی پرواز .تولد پدرم رو تبریک می گویم و از آقای مهندس ، خانم آنی و آقای حکیمی و خانم سودابه و آقای خان به خاطر زحماتشون تشکر می کنم .

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .