سفر در درمان بیماری اعتیاد، سفری است گروهی بهطوریکه هر یک اعضاء گروه با هدایت راهنمای خود سفر درونی انجام میدهد. گرچه برای اصلاح ساختارهای جسم و یا صور آشکار خود از داروی OT بهره میبریم لیکن بخش عمده و مهم درمان در صور پنهان انجام میگیرد.
اصلاح ساختارهای درونی روان، جهانبینی به مراتب حساستر و پیچیدهتر از صور آشکار هست. اگر من با مصرف شربت OT صور آشکارم را اصلاح کنم و تغییرات مثبتی در جهان ذهن و درونم صورت نگیرد به درمان نرسیدهام. تغییرات در صور پنهان نیاز به آموزش و یادگیری دارد، نیاز به راهنمایی دارد که آن را دوست داشته باشم و به او کاملاً اعتماد داشته باشم.
من برای اینکه از این سفر درونی بهره کافی ببرم و همچنین برای اینکه این سفر برایم لذتبخش و خوشایند باشد به چند موردتوجه و عمل باید بکنم:
اول آنکه همیشه سعی میکنم در نزدیک راهنمایم باشم و کارهایی که انجام میدهم طبق اصول کنگره و فرمان راهنمایم باشد. چراکه این کار باعث آن میشود راهنمایم به من فکر کند و رفتار من را موردبررسی قرار دهد و نکات منفی و ضعفم را تذکر دهد و مرا با نگاه مسافر خواهان رهایی بنگرد. حتی روزهایی را هم که لژیون نداریم بازهم به کنگره و لژیون و راهنمایم فکر میکنم.
دوم اینکه، چون سفر درونی و تغییر نگرش نیاز به آموزش دارد بنابراین تمام سیدیها را چندین مرتبه گوش میدهم تا مطالب آن کاملاً در ذهنم جای بگیرد و ملکه ذهنم شود و حقیقتاً مطالب بسیاری از این سیدیها آموختهام. مخصوصاً از سی دی (جهان ذهنی) و (حس) آقای امین دژاکام مطالب بسیار مفیدی برداشت کردهام. که مرا در درست سفر کردن و لذتبخش بودن سفریاری کردهاند.
سومین موردی که اجرا میکنم این است که سعی میکنم با تمام اعضای لژیون و کنگره رابطه گرم و صمیمی برقرار کنم، این عمل باعث میشود که از عادت انزواطلبی دوران مصرف فاصله بگیرم.
یکی دیگر از مواردی که سفر را برایم دلپذیر میکند خدمت کردن است. من روزهای جمعه در پارک طالقانی در بخش تنیس روی میز به تشخیص و دستور راهنمایم خدماتی را انجام میدهیم که بودنم در این جایگاه باعث ارتباط بیشتر با بسیاری از اعضای کنگره میشود و شرایط بسیار خوبی برایم ایجاد میشود.
مشارکت نیز یکی دیگر از مواردی است که من انجام میدهم و به قول آقای امین شرکت در مشارکت باعث بروز و ظهور تواناییهای درونی مسافران میشود. برای برطرف کردن هر نوع ترسی باید با آن مقابله کرد و چندین و چند بار مشارکت کنم تا این ترس برطرف شود. چراکه این نوع ترس، ترسی منفی و بازدارنده است. من هر بار که مشارکت کردهام انرژی زیادی به دست آوردهام و ابداً نگران این نیستم که مبادا خوب صحبت نکنم و یا اینکه در بین حرفهایم تپق بزنم و یا مطلبی را فراموش کنم.
میدانم کسی در کنگره کسی را مسخره نمیکند و اتفاقاً اگر کسی هم خوب صحبت نکند و یا قادر به صحبت کردن نباشد بیشتر تشویق میشود. من روزهای ابتدای ورودم به کنگره نه سؤالی از راهنمایم میپرسیدم. نه صحبتی میکردم، اما کمکم با جمع لژیون رابطه خوبی برقرار کردم و هر وقت راهنمایم بگوید صحبت میکنم و نگران و مضطرب نمیشوم؛ و همه این حال خوب را مدیون آقای مهندس دژاکام هستم که با بودنشان هستی را به ما بخشیدن و برای انجام این عمل عظیم شکر ...
منبع کنگره 60 : وبلاگ مسافر نادر فراهانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2279