اضداد

بدون شک آفرینش عالم هستی بر اساس نظم و برابری و مساوات خلق شده و هر مخلوقی در شکل گیری زندگی خود نقش دارد. همانگونه که در وادی دوم آموختیم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به عرصه حیات نگذاشته یعنی هر انسانی به منظور هدف خاصی خلق شده و در سرنوشت خود کاملا مختار است حال اگر بشر بتواند جهت و جایگاه انسانیت خود را در هستی پیدا کند و در مسیر اهدافش حرکت کند مطمئنا می تواند برداشت سالم و درک درستی از هستی داشته باشد.

جهان آفرینش بر پایه اضداد بنا شده است این اضداد کل هستی را در بر می گیرند همچنین ما را هم با نیروهای درون خود آشنا می کنند چنانچه با کسب دانش و آگاهی به نیروهای درون خود قدرت حرکت دهیم با وجود اضداد به تکامل و ارتقا می رسند با اینکه این نیروها با هم در تضاد هستند ولی وجود هر کدام بدون دیگری معنایی ندارد و مکمل یکدیگرند یعنی اگر تاریکی ها وجود نداشت انسان هیچ گاه به عظمت روشنایی پی نمی برد یا اگر ترس نبود شجاعت برایش مفهومی نداشت، اگر جهل و نادانی نبود انسان هیچ وقت دنبال آموزش و یادگیری برای رسیدن به دانایی نبود و بالاخره اگر نفرت نبود معنی عشق واقعی را درک نمی کرد و هزاران اگر و اما دیگر این قطب های مخالف در هستی به دنبال خود می کشانند. اگر چه انسان دوست دارد زندگیش همیشه سرشار از خوبی ها و زیبایی ها باشد و زشتی ها و بدی ها وجود نداشته باشند ولی خداوند جهان را بر اساس نظم و هماهنگی خاصی بنا کرده اگر این گونه بود انسان هیچ تلاشی برای بدست آوردن خواسته هایش نمی کرد و یکنواخت بودن زندگی و سکون بودن آن باعث می شد لذت زیبایی ها را احساس نکند.

جهان هستی مجموعه ای از باید ها و نبایدها، خیرها و شرها و یا مثبت ها و منفی هایی است که هر یک از این اضداد در جایگاه خود زیبا هستند و کاربرد دارند و به حرکت ما جهت می بخشند.

پس در آفرینش خداوند هیچ تردیدی نیست چون پروردگار عالم وجود انسان و هستی را براساس عدالت آفریده است یعنی هر چیزی در هر جایگاهی که باشد بر مبنای عدالت است. گاهی اوقات ممکن است انسان به خاطر نداشتن درک و آگاهی از جهان پیرامونش عدالت خداوند را زیر سوال ببرد و با قرار گرفتن در سختی ها و ناملایمات زندگی از مسیر خارج شود و به سمت حاشیه ها حرکت کند و با حاشیه رفتن شروع به بهانه می کند و از زمین و زمان گله مند است اما غافل است که مسبب تمام این گرفتاری ها و مشکلات خودش می باشد و این ها همه گره هایی هستند که به دست توانمند خودش باز می شوند.

پس هر قدر تفکرات و اندیشه های انسان از عالم هستی بیشتر شود در برابر مشکلات مقاوم تر می شود و درهای عبور از  سختی ها و بحران های زندگی به رویش باز می شود چون افکار هر انسانی نقش بسیار مهمی در تعیین سرنوشت او دارد.
 

برداشت از سی دی اضداد؛ مهندس دژاکام

منبع: وبلاگ نمایندگی بوشهر