روز دوشنبه 93/06/24 برنامه با اجازه با حضور جناب مهندس دژاکام دبیر کل و بنیانگذار کنگره 60، آقای محسن نصیری مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان مرکز و آقای دکتر محسن روشن پژوه معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور از شبکه 3 سیما به روی آنتن رفت که در این برنامه به روشهای بهبودی و قطع مصرف مواد مخدر پرداخته شد.
آقای مهندس در ابتدای برنامه بعد از سلام و احوالپرسی و آرزوی سلامتی برای هم بینندگان، صحبتهای خود را با این مقدمه شروع کردند که: من توصیه میکنم دوستان مصرفکنندهای که قصد ترک دارند به یکباره موادشان را قطع نکنند چرا که باید درمان شوند و با قطع ناگهانی حالشان خراب میشود.
در ادامه آقای کلهر مجری برنامه از جناب مهندس سؤال کردند که:
روند درمان باید چگونه باشد؟
روند درمان حتماً باید زیر نظر متخصص باشد، روندی دارد، دارو میخواهد، برنامه میخواهد که اگر همینطور ناگهانی ترک کنند دچار مشکلات عدیدهای میشوند.
آقای مهندس، آیا برای ترک اعتیاد حتماً نیاز به مراجعه به کمپ است؟
کمپ درمان نیست کمپ به اعتقاد من یک قرنطینه است که برای مدت کوتاهی یک نفر را در آنجا نگهداری کنند. اگر اعتقاد داشته باشیم که با کمپ مصرفکننده به درمان قطعی میرسد، نه. کمپ یک قرنطینه است البته اگر مجاز باشد.
آقای دکتر روشن پژوه، واژه کمپ چه معنایی را با خودش به همراه میآورد و مجاز و غیرمجاز آنچه فرقی دارد؟
با توجه به اینکه شما سؤال خیلی مهمی را از جناب مهندس پرسیدید و نکات مهم بسیار زیادی وجود دارد من بدم نمیآید که کمی راجع به محتوای درمان و چگونگی راههای درمان چند جملهای را عرض کنم که حتماً پاسخ سؤال شما را در دل خود دارد. بر اساس ویژگیهای اعتیادی هر فرد (چه مادهای مصرف میکند، به چه طریقی مصرف میکند، چه ویژگیهای فردی دارد، از نظر خانوادگی چه مشخصاتی دارد، چه قدر از حمایتهای اجتماعی و خانوادگی برخوردار است و...) اینکه چه درمانی برای این فرد مناسب است انتخاب میشود. همه این ویژگیها را با معیارهایی اندازهگیری میکنیم، شدت اعتیاد را در نظر میگیریم و بعد بر اساس آنها الگوی متناسب برای درمان فرد انتخاب میشود.
آقای روشن پژوه، یعنی مصرف یک ماده مخدر در هر فرد میتواند الگوهای مختلف درمانی داشته باشد؟
بله صد در صد؛ و بر اساس این ویژگیها درمانگر تصمیم میگیرد که درمان را در الگوی سرپایی آغاز کند یا الگوی اقامتی یا بستری و یا...
بنابراین به این شکل نیست که تا یک نفر تصمیم به ترک گرفت به کمپ برود؟
نه بلکه باید شرایط فرد ارزیابی شود. ما در فهرست خود مداخلاتی داریم که طبق فرمایشات جناب مهندس منجر به درمان میشوند یعنی تغییر رفتار مصرفکننده مواد یکی از اجزای درمان است، این مداخلات منجر به تغییر نیاز و باور میشود، تغییر شناخت و... میشود تا درمان صورت گیرد. بر اساس این ارزیابی و ویژگی برای یک نفر مناسب است که در مرکزی به صورت سرپایی درمان شود، برای یک نفر لازم است که با داروی متادون درمان شود، یک نفر میتواند به مرکز اقامتی برود، بستری بشود و...
مراکز اقامتی که در تمام دنیا الگوهای مشابهی دارند و در ایران هم موجود هستند، چندین نوع هستند که مرکز اقامتی در سازمان بهزیستی یا همان چیزی که به عنوان مرکز مجاز در کشور تلقی میشود، با عنوان مراکز اقامتی میانمدت و بلندمدت و یا TC ها هستند. ما اصلاً ادبیاتی به اسم کمپ در مراکز مجاز کشور نداریم. کمپ واژهای است که در اثر ضرورتی عدهای آمدند و کمپینی را راه انداختند یعنی دور هم جمع شدند و برای بهبودی خودشان فکری کردند.
آقای نصیری، لطفاً از حال و هوای خانوادههای زندانیان مواد مخدر که تحت حمایت شما هستند صحبتی بفرمائید.
زندانیان مواد مخدر با توجه به جرمی که مرتکب شدهاند بر اساس قانون مجازاتشان را میبینند و این خانواده است که هیچگونه دخالتی در ارتکاب به جرم نداشته و متأسفانه اغلب خانوادههای زندانیان مواد مخدر از قشر مستأصل جامعه هستند. واقعاً طی بررسیهایی که در سطح زندانهای سراسر کشور داشتیم 45% زندانیان ما، زندانیان مواد مخدر هستند و طی بررسیهایی که شده 75% خانوادههای اینها واقعاً نیازمند هستند و به قولی: به نان شبشان هم محتاج هستند. با زندانی شدن این افراد در خانوادههایشان خلأ سرپرست و نانآور به وجود آمده و خانوادههای اینها واقعاً در مضیقه هستند. کاری که انجمن به عنوان یک موسسه عامالمنفعه در قبال این قشر انجام میدهد، حمایت مادی و معنوی از این خانوادهها است البته با توجه به امکان و بضاعتی که دارد.
آقای مهندس، من شنیدهام که در کمپها یکسری رفتارهای غیرعلمی برای درمان میشود.
جا دارد که توضیح کوچکی در اینجا بدهم، زمانی این کمپها یک ضرورت بودند. موقعی که یک مصرفکننده شیشه میکشید، با همه درگیر بود، چاقو برمیداشت و... کمپ نیاز بود تا از این ضرب و شتمها جلوگیری کند؛ اما شکل کمپهای امروز ایران با آنچه که در ابتدای شکلگیری وجود داشت متأسفانه تفاوت دارد؛ یعنی در ابتدا تحت عنوان خانههای توراهی بود که مصرفکنندگان موادی که در وضعیت بسیار نامناسبی بودند توسط افرادی که قبلاً معتاد بودند و ترک کرده بودند در این خانهها پشتیبانی و حمایت میشدند، مسئله این خانهها مسئله اقتصادی و پولی نبود، اگر پولی دریافت میشد برای هزینههای همانجا بود و افرادی که در این خانهها کار میکردند همه مجانی و برای درمان خودشان کار میکردند، اما متأسفانه امروزه یکسری کمپها پیدا شده که پولی است. قبلاً خوراک کسانی که در کمپها بودند را مردم و خانوادهها تأمین میکردند اما مسئله امروز کمپهای ما تجاری شده است؛ بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم که: هر که سر بتراشد قلندری داند. من معتاد بودهام و ترک کردهام و حالا قلندر شدهام، کمپی درست کنم و مردم بیایند و در آنجا ترک اعتیاد کنند، نه. اینطور نیست، اگر کمپی هم قراراست باشد باید با برنامهریزی و زیر نظر نظارتی باشد، حتماً باید در یک کمپ یک پزشک باشد، مجوزی داشته باشد و دائم بیماران را چک کند. الآن هر گاوداری یک کمپ شده. بارها و بارها از کمپها دفاع کردم اما چیزهایی میشنوم که واقعاً متأثر میشوم. این کمپها بیشتر جنبه اقتصادی پیدا کردهاند باید کنترل و نظارتی روی آنها باشد.
NGO های امروزی مثل شرکتها نیستند که اگر پولی در آوردند آن را بین شرکا تقسیم کنند.
دکتر روشن پژوه، این بازاری که به وجود آمده با توجه به تعداد مصرفکنندههایی که کم هم نیستند، باعث شده تا تعداد کمپهای غیرمجاز به همین صورت زیاد شود، درست است؟
من از ادامه صحبتهایم گذری میکنم به فرمایشات جناب مهندس، همانطور که مطرح شد بر حسب یک ضرورت و با رویکرد حمایت گروههای همتا (انسانهای دردمندی که مشکل داشتند و مشکلشان حل شده بود) این فضاها شکل گرفت، یعنی کمپینی انجام دادند و یک عده کمپهایی را تشکیل دادند. نیاز جامعه رو به گسترش بود و این کمپها هم پاسخی بود به نیازی که از دل خود جامعه بیرون آمده بود بدین ترتیب کم کم کمپها گسترش پیدا کردند، در بعضی جاها به انحراف کشیده شد و احتیاج به ساماندهی پیدا کرد. همانطور که آقای مهندس فرمودند کسانی که این کمپها را تشکیل میدادند، همگی نیت خیر داشتند اما از سال 80 به بعد که این کمپها تأسیس شدند همینطور رو به گسترش رفتند و کمکم به انحراف کشیده شدند.
در مراکز مجاز کشور ما چیزی به نام کمپ نداریم، اگر مرکزی مجاز است و تحت ساماندهی قرار گرفته است بر اساس دستورالعملهایی بوده که سازمان بهزیستی و وزارت مبارزه با مواد مخدر ابلاغ کرده، استانداردهایی را باید رعایت کند، چه از نظر فضای فیزیکی و چه از نظر موقعیت مکانی و چه از نظر پرسنلی که در آن کار میکنند، خدمات تعریفشده در آن دستورالعمل هست و بر اساس خدماتی که ارائه میکند تعرفه دریافت میکند.
آقای دکتر، یک سؤال اینجا پیش میآید. من خواهش میکنم بهعنوان دستورالعملی برای عزیزانی که مصرفکننده هستند، در قدم اول باید به کجا مراجعه کنند تا بدانند روند بهبودیشان چگونه باید باشد؟
ما در حال حاضر این کمپهای غیرمجاز را با هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر ساماندهی کردیم از سال اول که حدود سالهای 85 است این ساماندهی را گسترش دادیم از 19 مرکز اقامتی مجاز شروع شد و الآن بالغ بر 800 مرکز اقامتی مجاز داریم.
چند مرکز غیرمجاز وجود دارد؟
تعداد آنکه معلوم نیست، ممکن است در هر جایی و هر گوشهای باشد. مراکز غیرمجاز دیگر تحت نظارت بهزیستی نیست ما فقط این وظیفه را داریم که یک نفر که از مسیر و استاندارد آن وارد میشود، خودش را معرفی میکند، صلاحیتش احراز میشود به او مجوز میدهیم.
ما در حال حاضر در سازمان بهزیستی کشور 2 بار فهرست مراکز مجاز را در روزنامههای کثیرالانتشار منتشر کردیم و قرار است ک نوبت سومش هم امسال دوباره منتشر شود، خط تلفنی به اسم خط اعتیاد داریم که از همه جای کشور قابل شمارهگیری است (09628) اگر کسی با معضل اعتیاد مواجه بود بهترین راه این است که با این شماره تماس بگیرد، کارشناسان ما از 8 صبح تا 8 شب آماده پاسخگویی میباشند، از آنها آدرس میگیرند و اگر در نزدیکی منزلشان مرکز مجاز و قانونی باشد به آن مرکز هدایت میشوند.
آقای مهندس، در بعضی از اقامتگاهها یا کمپها اتفاقاتی در حال وقوع است که نه ریشه علمی دارد و نه ریشه تجربی. شما تا به حال با این موارد برخورد داشتهاید؟
تا یک حدی قابلقبول است اما از یک حدی که عبور میکند دیگر استاندارد نیست.
مثلاً شما چه رفتارهایی دیدهاید؟
البته من شنیدهام که مثلاً در شهرستانی کسانی که برای ترک به یک مرکز مراجعه میکردند را داخل چاه 10 متری میفرستادند و برای 3 روز آنها را در آنجا نگه میداشتند و مراحل سمزدایی در آنجا انجام میشد و بعد از 3 روز از چاه خارج میکردند.
اعتیاد یک بیماری است این بیماری باید درمان شود. درمان هم نه با لوطیگری اتفاق میافتد، نه با کمپ میشود، نه با شور حسینی و هیجانزده شدن اتفاق میافتد. این یک بیماری است مثل سایر بیماریها که باید درمان شود. یک پروسه دارد که باید طی شود. اولین مشکلی که پیش میآید باید پیش دکتر رفت، چون اولین مشکلی که در اعتیاد است این است که تمام سیستم عصبی به هم میریزد، چیزی وجود دارد به نام ناقلهای عصبی یا نروترانسمیترها، مثل دوپامین، مثل انکفالین، مثل دینورفین و... در سیستم عصبی شخص از تعادل خارج میشود. تعادل بههمخورده و تمام مسائل زندگی و حیات فرد مثل خواب، امور جنسی و... از کار افتاده که باید زیر نگاه متخصص به حالت عادی برگردد؛ بنابراین وقتی مواد را به یکباره قطع میکنند این خود یک شوک وارد میکند که ایجاد مشکلات متعددی میکند.
پس روش درمان سنتی که در خانه به تخت میبستند فایدهای نداشت؟
به اعتقاد من، امروز به این نتیجه رسیدم که اینها ممکن است که مواد مصرف نکنند ولی یک شوک فیزیولوژیکی وارد میکنند که باعث ایجاد دردسر میشود. این مسئله باید از راه و مسیر خودش درست شود. بازهم تکرار میکنم که کمپ فقط یک مرحله قرنطینه است و در ادامه باید مراحل دارویی و... طی شود.
آقای نصیری، حمایت نهاد شما از خانواده زندانیان به نظر خودتان تأثیر مثبتی بر روند بهبود عزیزان مصرفکننده دارد یا نه؟
ما در زندان فرایند درمان را بهصورت کامل تعریف کردیم، بین 20 روز تا 2 ماه متخصصان ما سمزدایی انجام میدهند، بعد از 2 ماه، به مدت 4 ماه دورههای مهارتهای اساسی و معرفتی و ... دارند و در انتها بحث مهارتهای فنی و حرفهای داریم. زمانی که حرفهای را به زندانی درمان شده یاد دادند، تکمیلکننده این فرایند اشتغال است یعنی در جایی مشغول به کار میشوند. اگر بتوانیم طوری برنامهریزی کنیم که این شخص بعد از آزادی از زندان و زمانی که وارد جامعه شد، حمایت شود و اشتغال در جامعه برای او تعریف شود، مجدداً به اعتیاد و زندان برنمیگردد. متأسفانه آنطور که من در کمپها دیدهام این فرایند در کمپها کامل نیست و طبق فرمایش جناب مهندس کمپها را فقط به عنوان قرنطینه میتوانیم تلقی کنیم.
آیا واقعاً جامعه حاضر است به کسی که چنین سابقهای دارد شغل بدهد؟ این فرهنگ را باید ایجاد کنیم و من فکر میکنم یکی از وظایف رسانه ملی این است که فرهنگسازی کند. همه ما انسانها چه شخصیتهای حقوقی و چه شخصیتهای حقیقی یک مسئولیت اجتماعی در جامعه داریم. در برابر این مسئولیت اجتماعی هم باید دولت وارد عرصه شود و هم مردم. اگر ما بتوانیم به مردم اطلاعرسانی کنیم، مردم این آمادگی را دارند. ما هر جا که مشارکت مردم را خواستیم موفق بودیم. با توجه به اینکه من خودم 30 سال زندانبان بودم و عمری با زندانیان زندگی کردم، هرجایی که حرکت و مشارکت مردمی بوده قطعاً موفق بودهایم.
چه تضمینی باید به کارآفرینان بدهیم؟
من خودم در 3 استان مدیر کل زندان بودم. در استانی که یک استان صنعتی بود، ارتباط خیلی خوبی با صاحبان شرکتها داشتم، خود بنده مسئولیتش را قبول میکردم و زندانی مواد مخدری بعد از اینکه از زندان خارج میشد، خود بنده تعهد میکردم و او را در آن شرکت صنعتی به کار میگرفتند.
آیا شما تا به حال برای یک چنین شخصی خواستگاری هم رفتهاید؟
بله فردی بوده که بیش از 40 بار سابقه زندان داشته، به علت استعمال مواد مخدر دیگر هیچکدام از دندانهایش سالم نبوده. داخل زندان برایش دندان گذاشتیم، بعد از آزادی از زندان برایش خواستگاری رفتیم، ازدواج کرد و الآن حدود 15 سال است که در اجتماع زندگی میکند.
آقای نصیری، لطفاً آخرین صحبتهای خود را در مورد خانواده زندانیان مواد مخدر که از لحاظ اقتصادی هم در شرایط نابسامانی هستند بفرمائید.
شرح حال زندگی زندانی مواد مخدر خیلی عجیب و غمانگیز است و اکثر این خانوادهها از نظر اقتصادی در شرایط بدی هستند، انجمن یک موسسه خیریه است که بودجه دولتی نداریم، از کمکهای افراد خیر و نیکوکار استفاده میکنیم و ... این خدماتی که ما به این خانوادهها میدهیم چیزی حدود 150 هزار تومان ماهیانه است که حتی برای نان شب یک ماه آنها هم کافی نیست.
آقای روشن پژوه، به عنوان آخرین کلام چند راه برای قطع و بهبودی داریم؟
بر اساس ویژگیهای فرد معتاد ممکن است راههای مختلفی وجود داشته باشد که در الگوهای یکسانی طبقهبندی میشوند و در نهایت هر مرکزی که اسم مرکز درمانی روی خودش گذاشت مجاز نیست و حق ندارد هیچ عملی مبنی بر درمان اعتیاد انجام دهد و مراکز مجاز تعریف شدهاند که با مراجعه به خط تلفن 9628 میتوان از آنها مطلع شد.
منبع : وبلاگ نمایندگی قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
4068