پس از اعلام عمومی مهندس نسبت به تهیه و تولید محتوی توسط خود اعضای کنگره 60 که به مناسبت رسیدن بازدیدهای روزانه سایت به 30 هزارنفر در جلسه کارگاه آموزشی روز چهارشنبه مطرح شد، بخش فارسی سایت کنگره 60 تصمیم گرفت برای شروع نوشتن، سلسله مقالاتی را به زبان ساده و راهکارهایی کنگره ای آن هم بصورت منظم و هفتگی به قلم راهنمای کنگره 60 آقای هادی پناهی منتشر کند. امیدواریم این مسیر و راهکارها برای مسافران و همسفرانی که علاقه مند به نوشتن هستند مقبول افتد. مسافر هادی پناهی (کمک راهنمای نمایندگی آکادمی) در حال تهیه آغازنامه خود با موضوع «اثر نگارش بر درمان اعتیاد» است و نوشتن را از سفر اول خود آغاز کرده است و متن زیر نتیجه تجربیات شخصی ایشان در فضای کلمات کنگره 60 است.
این قسمت از نوشتار ها راجع به تکنیک های خواندن متون می باشد که در ادامه خواهیم دید.
رابطه بین سرعت خواندن و میزان درک
سرعت مناسب خواندن چیزی در حدود 500 تا 700 کلمه در دقیقه است در صورتی که یک شخص متوسط در دقیقه بین 250 تا 350 کلمه مطالب غیرتخصصی را میتواند بخواند.
اما بعضی از افراد میتوانند در دقیقه هزار کلمه و یا بیشتر از آن را بخوانند و با اطمینان میشود گفت که هر کس میتواند سرعت خواندن را دو برابر کند و در عین حال از درک مساوی و یا حتی بالاتر از قبل خود برخوردار باشد. به عبارتی هر کس میتواند سرعت خواندن خود را ارتقاء دهد.
معمولاً هر کتابی که برای خوانندگان عام نوشته شده باشد اگر بهصورت درست مورد مطالعه قرار گیرد قابل درک تر است.
کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر هم درست است که کتابی جامع و کامل جهت درمان اعتیاد به رشته تحریر درآمده، اما بهطور کلی مورد استفاده همگان قرار خواهد گرفت و برای قشر خاصی نوشته نشده است. بلکه برای عموم مورد استفاده قرار میگیرد و اگر درست مورد مطالعه قرار بگیرد قابل درک تر است.
اطلاعاتی که ما از طریق خواندن این کتاب کسب میکنیم از اهمیت بالائی برخوردار است، اما اگر این کار بدون یادگیری و انجامان باشد نتیجه چندان رضایت بخشی نخواهد داد.
در بسیاری از موارد مشاهده شده که افزایش سرعت خواندن با افزایش درک همراه است و هر جایی که میزان خواندن کاهش پیدا کرده از درک هم کاسته شده است.
تحقیقاتی در این مورد وجود دارد که نشان میدهد رابطه نزدیکی بین سرعت و درک وجود دارد، در صورتی که خواندن کلمه به کلمه سرعت خواندن را کاهش میدهد.
منظور این است که از این پس برای اینکه درک بهتری از کتاب داشته باشیم بنابراین بهتر است که روش تندخوانی را امتحان کنیم.
افراد همان گونه که تفاوتهای زیادی باهم دارند شیوههای مطالعه آنان نیز متنوع و متفاوت است، پس دلیل ندارد این روش را همه بپسندند.
من نسبت به تجربیاتی که در کنگره کسب کردهام نتیجه بسیار خوبی گرفتهام و دوست دارم این تجربه را بهعنوان یک هدیه در اختیار دیگر دوستانم قرار بدهم.
این شیوه میتواند میران یادگیری را افزایش دهد.
زمانی که بهطور فعال در کارگاههای آموزشی شرکت میکنم احساس لذت در من رشد میکند که این حس در عمل کرد من نقش مؤثری دارد.
به هر حال اگر موضوعی خسته کننده و مورد علاقه نباشد یادگیریان مشکل خواهد بود. پس از این به بعد سعی میکنیم دیدگاه مثبت و بهتری نسبت به موضوعهای خود داشته باشیم.
همانطور که در وادی هشتم آمده است؛
وقتی میخواهیم حرکت کنیم با جمع آوری اطلاعات صحیح و دانستن راه لازم نیست تمام جزئیات را در نظر بگیریم، چون امکان پذیر نیست.
از جزئیان باید بهعنوان کمک برای درک ایدههای اصلی استفاده کنیم. معمولاً مطالب مشکل سرعت کمتری میطلبد و مطالب ساده باعث سرعت بیشتر خواهد شد؛ پس در خواندن اول باید از مطالب ساده و مورد علاقه شروع کرد و وقتی از مطالب ساده شروع شود عوامل حواس پرتی ما به حداقل ممکن خواهد رسید. در تند خوانی مسئلهای که اتفاق میافتد این است که باعث میشود نا خود آگاه عوامل حواس پرتی ما تا حدودی کاهش یابد.
برای مثال شما اگر با ماشین خود با سرعت 10 تا 20 کیلومتر در حال رانندگی باشید هم میتوانید با موبایل خود صحبت کنید و هم میتوانید به این طرف و آن طرف نگاه کنید و از تماشای مناظر اطراف هم لذت ببرید و حتی قادر هستید در هنگام رانندگی روزنامه هم بخوانید و ... .
در صورتی که هر چه سرعت اتومبیل شما افزایش پیدا میکند از اختیارات شما بهمرور کاسته میشود و اگر مثلاً سرعت خود را به 100 کیلومتر برسانید دیگر قادر نیستید جز رانندگی کار دیگری انجام دهید و فقط و فقط حواستان درگیر رانندگی میشود چون مجبورید.
در خواندن هم همین اتفاق میافتد. خواندن کلمه به کلمه علاوه بر اینکه درک مطلب را کم میکند موجب پرش افکار هم میشود.
یعنی اینکه در حال خواندن، افکار شما در جای دیگری است. در صورتی که در تند خوانی هم باعث میشود ، پرش افکار کم شود و هم اینکه درک مطلب خیلی بهتر است.
خیلی وقتها من تجربه کردهام هر قدر سرعت خواندن را زیاد میکنم درک بهتری از موضوع را دارم و هر جایی که سرعت خواندن کاهش پیدا میکند از درک موضوع هم کاسته شده.
من خودم از نوشتن بیشتر لذت میبرم و تا حدودی عاشق نوشتن هستم.
فکر میکنم نوشتن در یادگیری بهتر جواب میدهد و این را مدیون آموزشهای کنگره هستم.
نوشتن در اصل بین حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت یک رابطه زیبا برقرار میکند. حافظه کوتاه مدت ما از ظرفیت محدودی برخوردار است و تحت فشار روانی بهخوبی پاسخ نمیدهد.
در صورتی که حافظه بلند مدت در موقعیتهای حساس و فشارزا قابلاعتمادتر و دارای ظرفیت نامحدودی است. انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت نیازمند زمان، انرژی، فهمیدن، تکرار و تکرار و تکرار است.
ما چیزهایی که یکبار در ذهن خود ذخیره میکنیم هیچ وقت فراموش نمیکنیم البته ممکن است برای یادآوری این اطلاعات دچار مشکل بشویم.
البته این امکان وجود دارد اطلاعاتی که سعی در یادآوری آن به خرج میدهیم، هیچ وقت ذخیره نشده باشد.
پس فعلاً با اینها کاری نداریم و فقط برای شروع میخواهیم حرکت کنیم و مطمئن هستیم راه خودش نمایان خواهد شد.
به یاد روزهایی میافتم که هیچ کس حتی برای لحظهای هم مرا نمیپذیرفت، حتی زمانی که برای خرید کالایی کم قیمت به مغازه میرفتم، نگاههای حقارت آمیز فروشنده را بر خود میدیدم؛ ولی هم چنان به راه خود ادامه میدادم، چون راهی غیر از آن بلد نبودم.
حالا دیگر فرق میکند، دیگر افسوس آن روزها را نمیخورم. آموزشهای کنگره را به دیده منت میپذیرم و از اینکه میتوانم برای خود هر چند کم هم که شده مفید باشم احساس رضایت میکنم و همه اینها را مدیون کنگره هستم.
زندگی بدون مواد مخدر ف بدون ترس، بدون انزوا، بدون گوشه گیری و زندگی با امید چه لذت خوبی دارد.
امید است که پاسدار زحمات عزیزانی باشم که به من آموزش دادند و بتوانم برای آنانی که در راه هستند مفید واقع شوم.
نویسنده : هادی پناهی
نگارنده: مسافر سید مهدی محمدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
4357