English Version
English

امان از جدایی، دلنوشته ای از مسافر محسن رهجوی آقای بابک لطفی

امان از جدایی، دلنوشته ای از مسافر محسن رهجوی آقای بابک لطفی

بسم الله الرحمن الرحیم

هزاران سپاس به خاطر قرار گرفتن در دورانی از حیات که فرصت هست برای انسانی اندیشیدن و انسانی زندگی کردن و شاید هم برای جبران.

تجربه‌ای دیگر:

یک ماه کامله که ارتباطم با کنگره قطع‌شده. نه به‌دلخواه خودم بلکه به خاطر کار و جابجایی منزل. دارم تقصیر را می‌اندازم گردن کار و جابجایی. اما واقعیت چیه؟ خودم. مقصر کیه؟ خودم. ایراد کار کجاست؟ ایراد کار را دریک ماهی که کاملاً ارتباطم قطع‌شده و دلهره‌ها و افکار منفی که برایم اتفاق افتاد پیدا کردم.

ایراد کار از چهار پنج ماه قبل شروع شد. از عید که به خاطر خدمت کوچکی که برایم فراهم شد ارتباط‌های موردنیاز دیگرم را کم کردم. منظور دقیقم قطع شدن ارتباطم با لژیونم بود. لژیونی که در آنجا زنده شدم. البته فکر می‌کنم قطع ارتباطم با لژیون قدیمی‌ام از روی عمد نبود از روی سهل‌انگاری بود. سهل‌انگاری که موجب شد انرژی برای خدمتی که الآن دارم کم باشد. شاید هم درراه خدمتی که دارم کم‌کاری کرده‌ام. آن‌هم به خاطر اولویت دادن به کار و درامد بیشتر بود .

البته کمي به نظرم مضحک مياد. حدود سه سال از رهايي گذشته باشه آنوقت تازه بتوانم ايراد را پيدا کنم. بااین‌حال اما سپاس به خاطر دیدن این‌ها، سپاس به خاطر بودن و سپاس به خاطر فرصت‌هایی که هست.

مسافر محسن 

 

منبع کنگره60: وبلاگ آقاي بابک لطفي

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .