با حرکت راه نمایان میشود....
وادیها از شماره یک تا شماره چهارده ، اهم موضوعاتی که بایستی در زندگی ما سرلوحه امورات قرار گیرد را مطرح میکنند و ما را به معرفت و دانش درست زندگی کردن نزدیک میکنند . وادیها قوانینی هستند که اگر خوب دقت کنیم ، همیشه و در همه جا جاری هستند . اگر بلد باشیم و یاد گرفته باشیم و عمل کنیم ، در بازی زندگی بازیکن خوبی خواهیم بود ، طوری که خودمان و دیگران از بازی ما لذت میبرند و دوست دارند که تمام نود دقیقه را در زمین باشیم و طرفداران زیادی خواهیم داشت و اگر بلد نباشیم و یا بلد باشیم اما عمل کردن را بلد نباشیم ، طوری بازی میکنیم که هم حال خودمان را میگیریم و هم حال دیگران را .
بازیمان برای دیگران لذت و زیبایی نخواهد داشت و همه میخواهند که ما هر چه زودتر از زمین خارج شویم و خریداری هم نداریم . جالب این که بازی کن بد در این شرایط معمولاً تقصیرها را گردن دیگران و محیط و شرایط و در نهایت زمین میاندازد . بازیکن خوب در بازی زندگی ، بازیکنی است که به دانایی رسیده است و یا در مسیر دانایی است و سعی میکند به دانایی خود عمل کند ؛ زیرا دانایی وضعیت و مرتبت و کیفیت جهانبینی را مشخص میکند .
و اما وادی هشتم ؛ با حرکت راه نمایان میشود .
این وادی نیز مانند سایر وادیها ، یکی از زیباترین و پر کارآمدترین قوانین هستی و زندگی را به نمایش میگذارد و به ما آموزش میدهد . با حرکت راه نمایان میشود .
میگویند یکی از نامهای نیروی شیطانی یا منفی ، نیروی بازدارنده است . نیرویی که سعی میکند به عناوین مختلف ما را از حرکت بازدارد . این نیرو خیلی خوب میفهمد که اگر ما بایستیم و توقف کنیم ، به دنبال توقف ، سقوط میکنیم و سکون بدون سقوط وجود ندارد . این نیرو هر بار سعی میکند با شناسایی نقاط حساس و نقاط ضعف ما که ممکن است یک روز مواد مخدر باشد و روزی دیگر موضوعی دیگر ، ما را از مسیر صحیح زندگی خارج کند و متوقف کند .
گفته میشود مسیر زندگی ، یعنی زندگی انسان مسیر است ، محل سیر است ، جای حرکت است ، جای سکون و توقف نیست ، اگر جای توقف بود که دیگر مسیر نبود . بنابراین انسان در طول زندگی دائماً در حال حرکت است و هیچ نقطهای وجود ندارد که انسان بگوید مسیر زندگی من تمام شد و به پایان رسید و من باید بایستم . چنین جایی در زندگی انسان هرگز وجود ندارد
حتی بعد از انتقال از این دنیا به دنیاهای بعد ، انسان یعنی زندگی و زندگی یعنی حرکت. چه در این دنیا و چه در حلقههای دیگر و این داستان تا ابدالدهر ادامه خواهد داشت و هیچ کس نمیتواند آن را متوقف کند و یا بخواهد به زندگی خود پایان دهد . خداوند چنین برنامه و نرمافزاری را در خلقت انسان طراحی نکرده است
حتی کسانی که خودکشی میکنند ، به زندگی خود پایان ندادهاند ، فقط جای زندگی خود را کمی تغییر میدهند ، البته با همان مشکلات قبلی که بیشتر هم میشود . در هر حلقهای که چشمان ما بسته میشود ، در جایی دیگر و در حلقهای دیگر چشمان ما باز میشود .
بسیاری اوقات ، ما در مسیر خود میایستیم ، با این بهانه که راه مشخص نیست . میخواهیم تمام راه را ابتدا به ساکن ببینیم و خوب برانداز کنیم و بعد حرکت کنیم . غافل از این که این اتفاق برای هیچ کس روی نمیدهد . خیلی وقتها ساعتها و روزها و هفتهها و ماهها فکر میکنیم ، اما حرکت نمیکنیم . تفکر به سار خوب است و اهمیت آن را همه ما میدانیم . اما جایی هست که دیگر باید حرکت کرد و تفکر به تنهایی راه به جایی نمیبرد . کشتی در ساحل ، امن است اما برای این ساخته نشده است .
ما هم بسیاری اوقات در ساحل امن تفکر و برنامهریزی توقف میکنیم و میترسیم که حرکت کنیم ، غافل از این که تا حرکت نکنیم راه نمایان نمیشود . هیچ جادهای وجود ندارد که بتوان با یک نظر از ابتدا تا انتهای آن را دید . مگر این که در آن جاده حرکت کرد .
زمانی که حرکت میکنیم به موازات حرکت ما ، راه نیز خودش را نشان میدهد . به قول معروف ، حساب خانه تا بازار دوتاست . این ضربالمثل کنایه از این است که هر قدر برنامهریزی کنیم ، در عمل چیز دیگری میشود . بنابراین بخشی از برنامهریزی فقط با حرکت کردن امکانپذیر است .
وادی هشتم یکی از بهترین بهانهها و دستاویزهای نیروی منفی و جهل و نادانی ما را در توقف بیجا ، نقش بر آب میکند . گفتیم توقف بیجا ، حتماً میدانیم که در قوانین راهنمایی و رانندگی ، توقف بیجا ، یعنی قبض جریمه یا حمل به پارکینگ و در ادامه مشکلات دیگر . در قوانین زندگی نیز مطمئن باشیم که توقف بیجا یعنی قبض جریمه و هزاران مشکل و مصیبت دیگر که خیلی خوب آنها را درک کردهایم .
یکی دیگر از ترفندهای نیروی منفی و یا جهل و نادانی ما این است که در ابتدای شروع کار ، تصویری بسیار وحشتناک و ترسناک از آن کار و آن انجام در ذهن ما ترسیم میکند ، طوری که جرئت نمیکنیم به آن کار نزدیک شویم و دست بزنیم و کوچکترین حرکتی انجام دهیم . در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر مطلبی وجود دارد که بیربط به وادی هشتم نیست و آن این است :
لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمیشود ، آن چنان که یادآوری آن دشواری ، دشوار است . در ابتدا این گونه است ، اما زمانی که حرکت میکنیم دیگر آن دشواری را احساس نمیکنیم .
زمانی که ایستادهایم و میاندیشیم ، محاسبات به گونه دیگری است و زمانی که حرکت میکنیم و میاندیشیم نیز وضعیت به شکل دیگری است . بنابراین ، این حرکت است که ما را از یک نقطه به نقاط دیگر میرساند و وضعیت ما تغییر میکند . برای عبور از تاریکی ، برای درمان اعتیاد ، برای رسیدن به رهایی ، روشنایی و سعادت و خوشبختی باید حرکت کرد . تا حرکت نکنیم ، همان جایی هستیم که هستیم و هیچ تغییری جز تخریب بیشتر و سقوط بیشتر عایدمان نخواهد شد .
متن اصلی وادی هشتم ، نوشته جناب مهندس دژاکام بنیانگذار کنگره 60 ، موضوعات بسیار زیبا و خواندنی در خود دارد که همه ما بایستی در این هفته آن را مطالعه کنیم . در این وادی به موضوع خلق انسان و رانده شدن او از بهشت به زمین ، موضوع بازپرداخت بدهیها و همچنین به موضوع مهم پیمان اشاره میشود و اینکه انسان برای برگشت به نقطهای که از آنجا جداشده ، باید حرکت کند و با حرکت راه نمایان میشود .
گر مرد رهی ، میان خون باید رفت . از پای فتاده ، سرنگون باید رفت . تو پای در راه بنه ، هیچ مگوی . خود را بگویدت که چون باید رفت .
منبع : وبلاگ نمایندگی رباط کریم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1235