ششمین جلسه از دور بیست و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی عمان سامانی با استادی دیدبان محترم سرکار خانم آنی، نگهبانی مسافر کمال و دبیری مسافر محمد در روز پنجشنبه ۲۰ تیر ۹۸ با دستور جلسهی " تخریبهای شیشه و درمان آن توسط متد DST " رأس ساعت ۱۷ برگزار شد.
سلام دوستان آنی هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه و دبیر تشکر میکنم. هفتهی گذشته هفتهی دیدبان بود که راجع به دیدبان صحبتهایی شده است. امروز اینجا آقای حکیمی دیدبان عزیز راداریم.
مورد بعدی مسئلهی شیشه است. شاید تا چند سال پیش نمیدانستیم که شیشه چیست و وقتی میگفتند شیشه، میگفتیم حتماً منظورشان همان شیشهی معمولی است. شیشه یک مادهی شیمیایی است که در اثر فعلوانفعالاتی به وجود میآید و خیلی خطرناک است. ازآنجاییکه انسانها کنجکاو هستند، همیشه دوست دارند چیزی را امتحان کنند. قدیمها پیرمردها و پیرزنها از تریاک برای تسکین دردهایشان یا بعضیاوقات برای بعضی از بیماریها استفاده میکردند و در زمان حال هم استفاده میکنند. اما در اثر گذشت زمان خیلی چیزها به وجود آمده است. شاید بهتر بود که اصلاً به وجود نمیآمد. تنوعطلبی انسانها باعث میشود که همیشه اگر مسئلهای کشف میشود، اگر دوتا خوبی دارد صد تا بدی هم داشته باشد؛ بهخصوص جوانها به این مسائل کشش پیدا میکنند. میخواهند امتحان کنند ببینند چی هست؛ ولی این امتحان کردنها هم برای خودشان، هم برای خانوادههایشان و هم برای جامعه خطرناک است.
دلیل ندارد که هر چیزی که درست میشود یا اختراع میشود، استفاده کنیم ببینیم چه خبر است. گاهی اوقات اصلاً بهتر است که ندانیم چه خبر است؛ چون آسیبهای این فهمیدن خیلی بیشتر است تا اینکه آدم بخواهد از یکچیزی یکلحظه لذت ببرد. الآن شیشه معضلی شده که حتی پزشکان اذعان دارند که ما نمیتوانیم شیشه را درمان کنیم. ولی در کنگره ۶۰ شیشه را بهراحتی درمان میکنند. شاهدان عینی اینجا هستند؛ خود آقای حکیمی و دوستانی که شیشه مصرف کردند، احساس کردند که درمان نمیشوند، ولی آمدهاند در کنگره ۶۰ درمان شدهاند.
درمان اعتیاد خیلی سخت است؛ به زبان راحت است. خیلی مسائل دارد که از قوای جسمی انسان خیلی دور است. بعضی از شما روزنامه و مجله میخوانید؛ کسانی که دست به شیشه بردند کارهای خطرناکی انجام دادند. بچهها وزنهایشان را مثله کردند. قطعاً آنهایی که استفاده کردند میدانند. راجع به شیشه در این چند روز خیلی صحبت شده و مشارکت کردند. من نمیخواهم خیلی راجع به شیشه صحبت کنم. آنقدر میگویم که خیلی وحشتناک و خطرناک است. هرچقدر آدم از چیزهای خطرناک دور باشد به نفع خودش است. جنگی است نابرابر و ما از این مسائل باید دورباشیم، تا بتوانیم به خودمان و به دیگران و درصورتیکه راهنما هستیم به شاگردان کمک کنیم.
من چند سال پیش به شهرکرد آمدم و شعبهی دیگری بود و بچههایی که بودند یادشان است. هدف ما کنگرهایها و درواقع به وجود آمدن این ساختار، کمک به انسانهای درگیر اعتیاد است. البته فقط اعتیاد نیست و ساختار کنگره ۶۰ بهگونهای است که انسانها را با آموزشهای بسیار، مجدداً به وجود میآورد. اینها فقط مواد را کنار نمیگذارند، اخلاقاً درست میشود. شاید آدمهای معمولی بیرون خیلی اخلاقهایی داشته باشند که ناپسند است. ولی یک کنگرهای وقتی میآید درمان میشود و آموزش میبیند، این آموزشها او را به زندگی برمیگرداند؛ زندگی که هیچوقت نبوده و اگر درمان نمیشد، به وجود نمیآمد.
من خیلی وقتها بهخصوص سهشنبهها فقط در جلسه مینشینم. دوستانی که میآیند، یک عده باور ندارند که اصلاً درمانی وجود داشته باشد؛ ولی وقتی به آموزشها میرسند، وقتی عزیزان را میبینند که کیلومترها میروند و آموزش میدهند و در این راه بهترین آموزشگر و کوشا هستند و دیگران این افراد را میشناسند، تازه میفهمند که انسانهای دیگر هستند که به فکر افراد هستند و شاید هیچ سنخیتی هم باهم ندارند. ما فکر میکنیم اگر فامیل یا دوست باشد به ما کمک میکند؛ نه اینطور نیست. من هیچ سنخیتی با شما ندارم و هیچکدام از شما فامیل من نیستید؛ ولی درعینحال بهترین فامیلهای من و بهترین دوستهای من هستید. این است که همهی ما کنگرهایها زحمت میکشیم و اینهمه راه را به خودمان هموار میکنیم. میآییم اینجا، اصفهان، شیراز، مشهد و شهرهایی که ما آنجا شعبه داریم؛ بچهها با عشق و ذوق از اطراف میآیند، مینشینند و آموزشهایی میگیرند.
حالا ما توقع نداریم که همه آموزشگر باشند، ولی همینقدر که برای خانوادههایشان مفید واقع میشوند و برای زندگیشان زحمت میکشند و با چنگ و دندان زندگیشان را حفظ میکنند، برای ما باارزش است. من حتی در مورد بچههای کوچک و حضورشان علاقهمند هستم. حتی گاهی مزاحم همه هستند، سروصدا میکنند و... ولی میگویم باید اینها هم آموزش بگیرند. بچهی یک کنگرهای وقتی آموزش میبیند نگاهش، صحبت کردنش، ادبش و خیلی چیزهای دیگر را یاد میگیرد، که خیلی از پدر و مادرها ممکن است وقت این را نداشته باشند که این آموزشها را به بچهها بدهند.
من خیلی وقتها بهخصوص سهشنبهها فقط در جلسه مینشینم. دوستانی که میآیند، یک عده باور ندارند که اصلاً درمانی وجود داشته باشد؛ ولی وقتی به آموزشها میرسند، وقتی عزیزان را میبینند که کیلومترها میروند و آموزش میدهند و در این راه بهترین آموزشگر و کوشا هستند و دیگران این افراد را میشناسند، تازه میفهمند که انسانهای دیگر هستند که به فکر افراد هستند و شاید هیچ سنخیتی هم باهم ندارند. ما فکر میکنیم اگر فامیل یا دوست باشد به ما کمک میکند؛ نه اینطور نیست. من هیچ سنخیتی با شما ندارم و هیچکدام از شما فامیل من نیستید؛ ولی درعینحال بهترین فامیلهای من و بهترین دوستهای من هستید. این است که همهی ما کنگرهایها زحمت میکشیم و اینهمه راه را به خودمان هموار میکنیم. میآییم اینجا، اصفهان، شیراز، مشهد و شهرهایی که ما آنجا شعبه داریم؛ بچهها با عشق و ذوق از اطراف میآیند، مینشینند و آموزشهایی میگیرند.حالا ما توقع نداریم که همه آموزشگر باشند، ولی همینقدر که برای خانوادههایشان مفید واقع میشوند و برای زندگیشان زحمت میکشند و با چنگ و دندان زندگیشان را حفظ میکنند، برای ما باارزش است. من حتی در مورد بچههای کوچک و حضورشان علاقهمند هستم. حتی گاهی مزاحم همه هستند، سروصدا میکنند و... ولی میگویم باید اینها هم آموزش بگیرند. بچهی یک کنگرهای وقتی آموزش میبیند نگاهش، صحبت کردنش، ادبش و خیلی چیزهای دیگر را یاد میگیرد، که خیلی از پدر و مادرها ممکن است وقت این را نداشته باشند که این آموزشها را به بچهها بدهند.
من نمیتوانم بگویم آموزشهای کنگره ۶۰ چقدر در جامعهی امروز ما مفید است و باید انجام شود و دوستان باید توجه کنند اولین حرف را در کنگره ۶۰، گذشت، ادب، اخلاق، محبت و خیلی چیزهای خوب میزند. همهی مادران توجه کنند همانقدر که یک غذای خوب برای خانواده درست میکنند و مفید است، تربیت هم همانقدر و یا شاید بیشتر مفید است؛ اینکه توجه کنند به تربیت بچههایشان. تحصیل یک بعد است. شما فکر کنید که یک آدم تحصیلکرده ولی بیادب باشد، ارزش دارد؟! همه از این فرد فرار میکنند. ولی اگر همان شخص باادب شود، مفیدترین شخص جامعه میشود و همه از آن شخص بیشتر انتظار دارند. خوراک خوب، خوب است ولی تربیت خوب به اینها ارجحتر است.جهانبینی خیلی مهم است؛ اینکه چگونه این جهان را میسنجیم و میبینیم. انشاءالله که همهی همسفران عزیز که در بعد کمک به خانواده هستند، توجه به بچهها و همسرانشان را انجام دهند و آنوقت خواهند دید که چقدر در اطرافیان اثر مثبت خواهد گذاشت. انشاءالله که همه یک روزی به این چیزها بها دهیم و حداقل در شهر، کشور و فامیل خودمان سردمدار باشیم. اینها خیلی مهم است. شما یک غذای خوب میخورید چقدر لذت میبرید و اگر بچهی باادب داشته باشید چقدر لذتبخش است؛ اینکه دیگران بگویند چه بچهی باادبی دارد، چه فامیل محترمی دارد. اینها خیلی باارزش است؛ درصورتیکه ممکن است ما به این چیزها بها ندهیم.
خیلی ممنونم از اینکه به حرفهای من گوش دادید. انشاءالله که در این راستا همه قدمهای محکم برداریم.
سپس دیدبان محترم جناب آقای حکیمی در جایگاه قرار گرفتند و چنین فرمودند:
جهانبینی خیلی مهم است؛ اینکه چگونه این جهان را میسنجیم و میبینیم. انشاءالله که همهی همسفران عزیز که در بعد کمک به خانواده هستند، توجه به بچهها و همسرانشان را انجام دهند و آنوقت خواهند دید که چقدر در اطرافیان اثر مثبت خواهد گذاشت. انشاءالله که همه یک روزی به این چیزها بها دهیم و حداقل در شهر، کشور و فامیل خودمان سردمدار باشیم. اینها خیلی مهم است. شما یک غذای خوب میخورید چقدر لذت میبرید و اگر بچهی باادب داشته باشید چقدر لذتبخش است؛ اینکه دیگران بگویند چه بچهی باادبی دارد، چه فامیل محترمی دارد. اینها خیلی باارزش است؛ درصورتیکه ممکن است ما به این چیزها بها ندهیم.
خیلی ممنونم از اینکه به حرفهای من گوش دادید. انشاءالله که در این راستا همه قدمهای محکم برداریم.
سپس دیدبان محترم جناب آقای حکیمی در جایگاه قرار گرفتند و چنین فرمودند:از خداوند سپاسگزارم که توفیق داد امروز در این جلسه در محضر شما عزیزان حضورداشته باشم و بتوانیم باهم گفتگو کنیم، آموزش بگیریم و قدر جایی که در آن قرار گرفتیم را شاید کمی حس کنیم.چند روز پیش داشتم فکر میکردم که جالب اینجاست نور میآید، تاریکی میرود اما تاریکی بیاید نور نمیرود باید نور برود تا تاریکی جای آن را بگیرد، یک انسان را در نظر بگیرید اگر در انتهای تخریب این قضایا باشد و همهی انسانها از او ناامید شوند اگر خداوند اذن خروج از آن تاریکی، به او داده شود او به این توانایی میرسد که خودش را درمان کند و تماماً لطف خداوند است و شامل حال آن فرد میشود ما خیلی آدمهای خوشبختی هستیم که در زمانهای اذن این خروج داده شد که خداوند لطف کردند و اذن کشف راه درمان این بیماری را بهوسیلهی یک بزرگمردی با یک خانواده بسیار محترم صادر کردند تا ما بتوانیم با این تفکر و اندیشه از یک جایگاهی به یک جایگاه دیگری منتقل شویم، عظمت این را ما باید حس کنیم وقتی حسش کنیم باورش میکنیم وقتی باور کنیم ایمان در ما شکل میگیرد و به همین جهت حواسمان را خیلی جمع میکنیم تا دربازیهای کودکانه قرار نگیریم.در وادی اول که در کلامالله هم آمده خداوند میفرمایند: نزدیکترین شما به من پرهیزکارترین شما یا خدمتگزارترین شماست پس اگر من بهعنوان یک خدمتگزار مثل همهی شما در کنگره هستم هیچ موجودی نمیتواند قیاس کند و تشخیص دهد جایگاه ما کدامیک بالاتر است جز خودِ خداوند، ما فقط خدمتگزاریم، ما یاریرسان همدیگر هستیم، ما نجاتدهنده همدیگر هستیم و این استقبالی که شما درواقع به انجام رساندید خودتان را، تفکر و اندیشهتان و این قدردانی را نشان دادید و بالا بردید و بهعنوان یک عضو این بار را برای من سنگینتر کردید که من چندین برابر باید به شما احترام بگذارم و درواقع شما با این عمل احترام خودتان را بالا بردید مرا یا افراد دیگری را بالا نبردید و این قدردانیها بسیار بسیار زیباست، هر انسانی نمیتواند ببیند، که در کتاب ۶۰ درجه هست بینایان نابینا زیادتر از نابینایان واقعی هستند بنابراین خیلی قدر بدانید و تشکر و قدردانی از همدیگر را هیچ موقع فراموش نکنید و این گله را از شما دارم که هفته دیدبان آن حرکت شایستهای که باید برای دیدبانی که در شعبه شما حضورداشته باشد خیلی به انجام نرساندید.
از خداوند سپاسگزارم که توفیق داد امروز در این جلسه در محضر شما عزیزان حضورداشته باشم و بتوانیم باهم گفتگو کنیم، آموزش بگیریم و قدر جایی که در آن قرار گرفتیم را شاید کمی حس کنیم.
چند روز پیش داشتم فکر میکردم که جالب اینجاست نور میآید، تاریکی میرود اما تاریکی بیاید نور نمیرود باید نور برود تا تاریکی جای آن را بگیرد، یک انسان را در نظر بگیرید اگر در انتهای تخریب این قضایا باشد و همهی انسانها از او ناامید شوند اگر خداوند اذن خروج از آن تاریکی، به او داده شود او به این توانایی میرسد که خودش را درمان کند و تماماً لطف خداوند است و شامل حال آن فرد میشود ما خیلی آدمهای خوشبختی هستیم که در زمانهای اذن این خروج داده شد که خداوند لطف کردند و اذن کشف راه درمان این بیماری را بهوسیلهی یک بزرگمردی با یک خانواده بسیار محترم صادر کردند تا ما بتوانیم با این تفکر و اندیشه از یک جایگاهی به یک جایگاه دیگری منتقل شویم، عظمت این را ما باید حس کنیم وقتی حسش کنیم باورش میکنیم وقتی باور کنیم ایمان در ما شکل میگیرد و به همین جهت حواسمان را خیلی جمع میکنیم تا دربازیهای کودکانه قرار نگیریم.
در وادی اول که در کلامالله هم آمده خداوند میفرمایند: نزدیکترین شما به من پرهیزکارترین شما یا خدمتگزارترین شماست پس اگر من بهعنوان یک خدمتگزار مثل همهی شما در کنگره هستم هیچ موجودی نمیتواند قیاس کند و تشخیص دهد جایگاه ما کدامیک بالاتر است جز خودِ خداوند، ما فقط خدمتگزاریم، ما یاریرسان همدیگر هستیم، ما نجاتدهنده همدیگر هستیم و این استقبالی که شما درواقع به انجام رساندید خودتان را، تفکر و اندیشهتان و این قدردانی را نشان دادید و بالا بردید و بهعنوان یک عضو این بار را برای من سنگینتر کردید که من چندین برابر باید به شما احترام بگذارم و درواقع شما با این عمل احترام خودتان را بالا بردید مرا یا افراد دیگری را بالا نبردید و این قدردانیها بسیار بسیار زیباست، هر انسانی نمیتواند ببیند، که در کتاب ۶۰ درجه هست بینایان نابینا زیادتر از نابینایان واقعی هستند بنابراین خیلی قدر بدانید و تشکر و قدردانی از همدیگر را هیچ موقع فراموش نکنید و این گله را از شما دارم که هفته دیدبان آن حرکت شایستهای که باید برای دیدبانی که در شعبه شما حضورداشته باشد خیلی به انجام نرساندید.
هیچ موقع آدمها در کنگره برایتان عادی نشوند، هیچ موقع کنگره برای ما عادی نیست، یکنواخت نیست ما در هرجایی هستیم باید بسیار بسیار هوشیار باشیم باید حواسمان جمع باشد و من رصد میکنم استقبالهایی که از افراد صورت گرفته این استقبال مختص یک جایگاه است، ما در سال ۴ جایگاه داریم شما از همسفران هم همینطور باید استقبال کنید، از راهنمایان هم در هفته راهنما همینجور استقبال کنید، از مرزبان، ایجنت و اسیستانت هم در هفته بزرگداشت و جشن این افراد هم همینجور استقبال کنید این استقبال مربوط به همهی ماست و این نشاندهندهی اندیشه و تفکر والاست که باید داشته باشیم.
خب امروز دورهی ایجنتی آقای آرش به پایان میرسد من بهعنوان یک عضو در کنگره بسیار از خدمتی که در این شعبه انجام داد سپاسگزارم تمام تلاشش را به خرج داد و در جایگاه خدمتی ایجنت تلاشش را به عمل رساند و آنچه در توان داشت انجام داد، امروز فرد دیگری ایجنت و مسئول میشود و بر همهی ما واجب و ضروری است که احترام لازم را برای این جایگاه بگذاریم، ما به همدیگر فضا دهیم یک موقع خدایی نکرده با یک اشتباه همهچیز را پاک نکنیم یا سفید یا سیاه.
فضا دهیم اگر یک موقع یکی اشتباه کرد مگر ما هیچکدام اشتباه نکردیم؟ خداوند به همهی ما فرصت داد، بخشندگی و مهربانیاش را برای همهی ما به انجام رسانده خب ما هم که ذرهای از او هستیم باید این کار را به انجام برسانیم و کمککننده و یاری ده هم باشیم تا با آن فردی که امروز بهعنوان یک تازهوارد، وارد این کنگره شده بتواند به درمان قطعی نائل شود من خیلی از او سپاسگزارم به فرزاد هم تبریک میگویم امیدوارم که عزیزانی که در جایگاه خدمتی هستند قدر خدمتشان را بدانند، خدمتها را با همدیگر قیاس نکنند، خدمتها را فقط خداوند میداند که چه کسی چهکاری انجام میدهد؟ و به عزیزانی که بیش از ۳ سال رهایی دارند و نشان ویلیام وایت دارند چه مرزبان بودند، کمک راهنما نبودند یا کمک راهنما هستند مرزبان نبودند یا جایگاههای خدمتی دیگری را تجربه کردند اگر میدانند و فکر میکنند که در جایگاه ایجنتی میتوانند خدمت کنند فرم پر کنند و به دفتر دیدبان شهرستانها تحویل دهند خودشان هم نیاوردند اشکالی ندارد بدهند نشریات بیاورد، پاکت کنند بدهند یک نفر دیگر بیاورد و به دست ما برساند و ما از این افراد انتخاب میکنیم، اگر فردی را انتخاب میکنیم دلیل بر ناتوانی افراد دیگر نیست نوبت او است و اگر به ساختار اطمینان دارید که حتماً دارید خیلی از مسائل را ما رصد میکنیم تا یک نفر بهعنوان ایجنت انتخاب شود، اگر فردی فکر میکند خیلی به ما نزدیک است، خیلی به ما احترام میگذارد و ما خیلی او را میبینیم اتفاقاً اگر خیلی او را میبینیم خیلی ایرادات او را میتوانیم بهتر نگاه کنیم پس او شاید سختتر انتخاب خواهد شد بنابراین بنا داریم که همه را رصد کنیم که بتوانیم این گستردگی را ایجاد بکنیم که افراد بتوانند در جایگاههای خدمتی قرار بگیرند.
شهرکرد و شعبه عمان سامانی بسترآماده ای شد که لژیون بوئین میاندشت از درون این ساختار شکل گرفت خب آن افراد آمدند اینجا یاری رساندند و دوباره به منطقه خودشان رفتند و کجا تجربه پیدا کردند؟ در این مکان.
الآن زمین تهیهشده من زمزمهای شنیدم از بچههای اطراف شهرکرد که ما واریزی به شهرکرد نداشته باشیم واریزیهایمان را برای گوجان نگه میداریم اگر فکرتان اینطور است همین شنبه با آقای مهندس صحبت میکنم میگویم آن را ۵ سال نگهدارید آنجا نمیخواهیم، ما جغرافیا نداریم ما تو و منی نداریم مگر سی دی حقهی آقای امین را گوش نکردهاید؟ که اقوام اگر یک قومی قوم دیگری را قبول ندارد آن قوم کبر دارد، شما جهانبینی را قبول دارید نمیتوانید بگویید ما یکقسمتی را قبول داریم یکقسمتی را قبول نداریم، میتوانیم به خداوند بگوییم ما یکقسمتی از صحبت خداوند را قبول داریم و یک قسمت دیگر را قبول نداریم پس همه کمک میکنید یاری میرسانید این شعبه ساخته میشود از بچههای خودِ گوجان واریزی داشته باشند بالای فیششان ساختمان گوجان بنویسند این واریزی کاملاً یک حسابی برای گوجان باز میشود که اگر آنجا خواستند کاری انجام دهند داشته باشند این تو و منی و این خط و خطوط را خواهشاً ایجاد نکنید ما همه یکپارچه هستیم اگر به این یکپارچگی لطمهای وارد شود به تکتک ما لطمه واردشده چون ما همه اعتقادداریم که یک خانوادهایم.
سپس دیدبان محترم جناب آقای حکیمی از ایجنت محترم و مرزبانان محترم خواستند در جایگاه قرار بگیرند سپس هرکدام از مرزبانها و سپس آقای آرش به ترتیب صحبت کردند و مرزبانان محترم لوح تقدیر و سبد گلی را تقدیم آقای آرش نمودند.
در ادامه آقای فرزاد در جایگاه قرارگرفته و پس از اجرای پیمان در حضور مسافران و همسفران شال جایگاه ایجنتی را دریافت نمودند.
عکاسان: مسافر پدرام، مسافر سیروس، همسفر مرجان
تهیه گزارش و نویسندگان: همسفر فروغ/همسفر آرزو
ارسال/ مسافر کاظم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1167